\پرینازاسبلی مهاجرانی
مجالس عزاداری و اجتماعات حسینی در بیداری و آگاهی و نشر فرهنگ اسلامی و توجه به حقایق دین تأثیر بسزایی داشته و نقش حیاتی و بزرگی را ایفا کرده است. زیرا حادثه کربلا حماسه جاودانه ای است که در اعماق وجود ملت ما اثر گذاشته و با پوست و گوشت مردم ما عجین شده است.
آیا تمام این حرکتها به خوبی انجام می گیرد و عزاداری و مرثیه سرایی مطاق با روح و فلسفه قیام حسینی است ؟و در جهت مطلوب به کار گرفته می شود؟
یکی از مهم‌ترین ارکان حرکت امام حسین(ع) مبارزه با بدعت‌ها و انحرافات بوده است. ما به عنوان داعیه داران نهضت عاشورا، باید با بدعت‌ها مبارزه کنیم.
اولین بنای مکتب تشیع عقل است. هر چیزی خارج از عقل در این عزاداری ها باشد مسلما مکتب ما را از طرف دشمنان مورد وهن قرار می دهد و این یک انحراف محسوب می شود که به ضرر دین است. در مکتب ما اساس و مبنا قرآن، سنت، اجماع، عقل، چهار منبع استخراج احکام دینی است که به ادله اربعه معروفند و هر چیزی که خارج این گزینه ها چه به صورت شکلی و چه ماهوی بر مکتب ما وارد شود نمی تواندکارکردی مثبت برای تبین دین داشته باشد.
واقع آنست که عزاداری حسین بر دو پایه اساسی است. استوانه بعد عاطفی، و استوانه جهت گیری عقلانی. آنچه موجب حیات و دوام نهضت می گردد و موجب فراموش نشدن عاشورا می شود و جنبه حماسه و پیام حسین را تضمین می کند، روضه خوانی و عزاداری و ذکر مصیبت و بعد عاطفی است و آنچه هویت نهضت را تشکیل می دهد و روح و حقیقت قیام حسینی است و در فلسفه قیام اباعبدالله آمده است و اصل و اساس آن است، حفظ دین و عدالت و آزادگی و مبارزه با ستم و تنفر از آشتی پذیری و هجوم به دشمن است که در مجموع در بعد عقلی و جهت گیری عقلانی عزاداری خلاصه می گردد.
چه بکنیم که از تسلط و حکومت مطلق عواطف به دور شویم و دچار عقاید و افکار آشفته و توأم با تعصب نشویم، دچار عقاید و رفتاری نشویم که دلیلی منطقی و شرعی بر آن نداریم که هیچ، موجب سخریه و استهزاء دیگران می گردد و سلاح برنده ای بر علیه شیعه و علاقمندان به اهل بیت پیغمبر می شود. آیا واقعاً چه می شود که گمان می شود قمه زدن و خود را سراپا خون آلود کردن جزء عزاداری حسین است و از مظاهر شعائر دینی و اسلامی است. این چه نوع احساساتی است که نه با منطق جور درمی آید و نه با شرع.
به گمان می رسد، مشکل اصلی این انحرافات و بهادادن بیش از اندازه به عواطف به هر قیمتی که شده، تابع عوام شدن است. دور شدن از اهداف نهضت حسینی و ناآگاهی از روح این حرکت و بی توجهی به پیامهای حضرت اباعبدالله(ع) و نداشتن فلسفه عزاداری سلحشوران کربلاست.
آری بی توجهی به ابعاد عقلانی حماسه عاشورا است که موجب دور افتادن از فلسفه قیام می گردد و ما را گرفتار عواطف کور و بی منطق و کردار های بی محتوا و زیان آور می سازد

حضرت امام خمینی(س) در عصر ما از کسانی است که نهضت خود را بسیار متأثر از قیام عاشورا می دانست و نسبت به برگزاری مجالس و محافل مرثیه خوانی و حرکت هیأتها و تحفظ بر آنها تأکید بسیار می کرد و در موارد گوناگون به این موضوع سفارش می نمود، تا آنجا که می فرمود: «مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است هر چه با شکوهتر و فشرده تر برپا شود و بیرق خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.»
و نیز تأکید می کردند که باید جهت این عزاداریها هم مشخص شود و ابعاد سیاسی نهضت حسینی فراموش نشود: « مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سید الشهدا و اجر ببرند- البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند- بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏ اش را کشیده ‏اند که تا آخر باشد و آن، این [که‏] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمی ‏تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سید الشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند.»
اما همین امام بارها بر خطبا و وعاظ و ذاکرین سفارش می کردند که وضعیت مجالس را دگرگون کنند و مجالس را در جهت هدایت و ذکر احکام و بیان فلسفه قیام تغییر دهند و از کارهای ناروا در هیئتها پرهیز کنند و قضایای خلاف واقع را بازگو نکنند، و دست افراد بی اطلاع از مسائل اسلام را از این مجالس کوتاه کنند، و لازم است جهات شرعی در دستجات محفوظ بماند.
مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری از کسانی است که چنین احساسی را داشته و از اصلاح و بازسازی مراسم و محافل عزاداری سخن می گوید و در سخنرانیهای خود بارها و بارها نسبت به دگرگونی مجالس و کنترل نقلیات مرثیه ها سخن گفته است، و در کتاب «حماسه حسینی» این اندیشه کاملاً مشهود است.
بدون شک، فلسفه عزاداری حسین از فلسفه قیام حسینی جدا نیست، چنان که شناخت سیر تطور و تحول عزاداری و ریشه ها و علل عزاداری در دوران ائمه به ما چنین چیزی را می آموزد. دقیقاً همان عاملی که باعث شد حسین بن علی قیام کند و شهادت را با افتخار بپذیرد، دلیل و فلسفه ای است برای اقامه عزاداری او. اگر حسین بن علی(ع) برای احیای اسلام و دفاع از قرآن و اقامه امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد، عزاداری وی باید وسیله ای باشد برای ترویج اسلام و دفاع از قرآن و اقامه عدل و ترویج امر به معروف و نهی از منکر. عزاداری که روح و بطن آن این اهداف را به دنبال نداشته باشد و از محتوا و جهت گیری صحیح خالی باشد، نمی تواند با اهداف حسینی منطبق باشد. گرچه بعد عاطفی در مسأله عزاداری بسیار مهم است، اما استوانه عقلانی کردن جهت عزاداریها اصل و اساس است، و اگر اعمال و کارهای ما در عزاداری مجموعاً منطبق با روح نهضت نباشد و با هدف و مقصد عزاداری سازگار نباشد، بعد عاطفی ارزش و فایده ای ندارد، به همین دلیل حضرت امام خمینی(س) با آن همه تأکیداتی که روی عزاداری حسینی دارند و برای گریه نقش فوق العاده ای قایلند، اما تأکید دارند که ما باید جهت گریه را روشن کنیم و برای عزاداری حسین هدف و مقصدی داشته باشیم، و گریه هدف نیست:
« شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سید الشهدا. نه سید الشهدا احتیاج به این گریه ‏ها دارد و نه این گریه‏ ها خودش- فی نفسه- کاری از آن می‏آید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع می‏کنند و یک وجهه می‏دهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهه عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه می‏روند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور می‏توانند بسیج کنند برای یک مسأله. این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه ‏های دیگری که هست. بیخود بعضی از ائمه ما نمی‏ فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بیخود نمی‏گویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسأله، مسئله گریه نیست. مسأله، مسئله تباکی نیست. مسأله، مسئله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند، می‏خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب‏ پذیر نباشند..»
البته حضرت امام در این سخنرانی به یکی از فواید عزاداری اشاره کرده اند و گرنه جنبه های دیگر عزاداری مانند بیان احکام، آگاهی سیاسی، کسب فضیلتها و احیای اسلام از اموری هستند که در فلسفه و فواید عزاداری نهفته است. در هر صورت، آنچه مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد، اینست که گریه هدف نیست، گریه اصل و اساس نیست، اصل و اساس اهدافی است که حسین به خاطر آن قیام کرد و شهید شد و معیار و ملاک برای انطباق دادن عزاداری بر قواعد شرعی و عقلی است.

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.