آیرال خبر- فرصتی دست داد تا با دکتر شهرام دبیری اسکوئی گفت و گوی مفصل و متفاوتی داشته باشیم که می تواند جذاب باشد.

با رئیس کمیسیون فرهنگی شورا و رئیس پیشین شورا در دوره چهارم از هر دری سخن گفته ایم!

از تیمداری شهرداری تا سقوط هواپیما!

هرچند به دلیل ضیق وقت نتوانستیم پرسش های بسیاری را که آماده کرده بودیم مطرح کنیم ولی بازهم این گپ و گفت صمیمی می تواند خواندنی باشد:

 

خودتان را همانگونه که دوست دارید معرفی کنید:

شهرام دبیری هستم بچه آذربایجان و خادم مردم که سعی می کند در همه حال یاریگر همشهریانش باشد

اصالتا اسکویی هستید؟

بنده متولد تهران ولی بزرگ شده ی تبریز هستم و پدرم اسکویی بودند.

از چه سالی وارد عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی شدید؟

از دوران نوجوانی به حوزه پزشکی و ورزشی علاقه‌ ی خاصی داشتم و همه رشته های ورزشی را دنبال می کردم. پس از فارغ التحصیلی و اخذ تخصص در دانشگاه مشغول به کار شدم و همزمان در جبهه ها نیز حضور داشتم و در کار امدادرسانی مشغول بودم.

پس از آن در دانشگاه به عنوان هیئت علمی استخدام شدم؛ و پس از آن نیز به سمت رئیس تربیت بدنی دانشگاه علوم پزشکی انتخاب شدم و این اولین استارت من برای فعالیت های اجتماعی بود.

تا اینکه بنا به اصرار دوستان و علیرغم میل خودم، در دقیقه ۹۰ برای عضویت در شورای اسلامی ثبت نام کردم که حتی همسرم نیز بی خبر بود!

چرا علاقه ای برای حضور در شورا نداشتید؟

اطلاعات چندانی از وظایف شورا نداشتم و تمایل چندانی هم نداشتم که وارد کارهای سیاسی شوم

چرا برای انتخابات مجلس نامزد نمی شوید؟

پیشنهادات بسیار زیادی می شود که در انتخابات شرکت کنم و همه ی دوره ها شایعاتی نیز در همین محور ساخته و پرداخته می شود ولی واقعیت این است که نمایندگی مجلس جایگاه بسیار مهم و سختی است که باید پیگیر مطالبات مردم شد و متاسفانه این انگیزه و علاقه را ندارم تا در قالب یک حزب وارد این دسته بندی ها شوم. دوست دارم به عنوان یک خادم فراجناحی مشغول خدمت شوم. این را هم بایستی در نظر گرفت که کار نمایندگی یک کار تمام وقت است و با توجه به مشغله هایی که دارم (تدریس در دانشگاه، فعالیت در بیمارستان، مطب و کلینیک) نمی توانم خادم خوبی باشم

شورای چهارم را موفق تر میدانید یا شورای فعلی را؟

در شورای چهارم افراد برجسته و فرهیخته زیادی حضور داشتند که متاسفانه به دلیل کثرت، جمع بندی به سختی صورت می گرفت و این کار را دشوارتر می کرد. برخی حاشیه هاهم باعث شد تا خدمات شورای چهارم نادیده گرفته شود. در شورای پنجم افراد کمتری حضور دارند ولی متاسفانه رنگ و بوی سیاسی گرفته و به سمت و سویی پیش می رویم که افق روشنی بر آن متصور نیست

یعنی اراده ای برای اصلاح وضع موجود نیست؟

اقتدار شورا به وحدت شوراست. باید این را یاد بگیریم که قلب های مان را به هم نزدیک کنیم و همه برای اعتلای شهر تلاش کنیم نه حزب و گروه خودمان. به عبارتی باید دموکراسی را تمرین کنیم تا به آن دست یابیم وگرنه با وجود تفرقه ها درصد موفقیت شورا در انجام وظایف محوله صفر خواهد بود.

اشاره به برخی حواشی کردید. چرا به عنوان رییس شورای وقت واکنش مناسبی در قبال تخلفات ۴ عضو شورا در دوره قبل، نداشتید؟ حتی در مقاطعی وجود تخلف را منکر شدید!

به عنوان رییس شورا پیگیری مسائل را از نظر شکلی انجام می دادم و به غیر از آن نمی توانستم کاری انجام دهم. یعنی هیچکس نمی تواند وارد محتویات قضایی شود. به عنوان عضو و رییس شورا بر روند رسیدگی به پرونده که به نظرم روندی درست و بی نقص بود نظارت داشتم و کاری بیش از آن نمی توانستم. انتظار نداشتید که حکم صادر کنم؟!

ولی به نظرم آن جدیت همیشگی را نداشتید!

ببینید! به نظرم در مورد تخلفات صورت گرفته بسیار بزرگنمایی شد و این آگراندیسمان به زیان تبریز و آینده ی این کهن شهر تمام شد. شاید تنها رهاورد این خسران بزرگ، تجربه ای تلخ و گرانبها برای آینده شود تا با اصلاح ساختار و سیستم، از تخلفات بعدی پیشگیری شود.

اخیرا ویدیویی در فضای مجازی منتشر شده که به گله مندی شما از بدقولی رییس شورا حکایت دارد. در این مورد توضیح می دهید؟

این را بایستی عرض کنم که هیچگاه نمی خواستم این موضوع را رسانه ای کنم ولی چون دکتر خودشان این موضوع را مطرح کردند و لاجرم بحث صداقت به میان آمده مجبورم تا شفاف سازی کنم. سال اول شورای پنجم جناب دکتر اکبرنژاد در جمع دوستانه ای (که شاهدین هم می توانند گواهی دهند) از بنده درخواست کردند تا به نفع ایشان از نامزدی ریاست کناره گیری کنم! و صراحتا اعلام کردند و قول دادند که سال دوم نیز ایشان به نفع بنده انصراف می دهند. متاسفانه بنده این پیشنهاد را پذیرفتم و….

و ایشان بدعهدی کردند؟

بله! ایشان در انتخابات سال دوم نیز شرکت کردند و قول و قرارشان را فراموش کردند!

پس شما چرا از نامزدی انصراف دادید؟

بنده حب ریاست و میز ندارم. وقتی دیدم که فضا به سمت جناحی شدن و دوشقه شدن شورا می رود برای پرهیز از انشقاق بیشتر علیرغم مخالفت دوستان انصراف دادم تا جا برای ریاست دیگر نامزد باز شود!

بایستی قبول کرد که زدوبندهایی در شهرداری صورت میگیرد که کتمان ناپذیر است. مثلا در بحث قیر و آسفالت مشخص شد که پیمانکاران تخلفاتی را مرتکب می شوند که برای شهرداری هزینه های هنگفتی را به دنبال دارد. برای اصلاح این وضعیت چاره ای اندیشیده شده است؟

در جهت اصلاح ساختار و پیشگیری از تخلفات کارهای بسیار خوبی انجام پذیرفته که می تواند امید بخش باشد. مثلا در همان بحث آسفالت کاری که اشاره کردید، کلا قضیه پیمانکاری برچیده شده و سازمان عمران شهرداری متولی این امر شده است. و همچنین مقرر شده تا همه ی خدمات از طریق مناقصه و همه ی فروش ها از طریق مزایده واگذار شود تا جلوی برخی فساد های احتمالی و تخلفات گرفته شود.

یعنی پیش از این مناقصه و مزایده ای برگزار نمیشد؟!

بهرحال نواقصی وجود داشت که با اصلاحیه های جدید راه هر نوع تخلفی بسته شده است.

چقدر از عملکرد شهردار رضایت دارید و اگر قرار باشد نمره ای به ایشان بدهید چند می دهید؟

دکتر شهین باهر انصافا مدیر پرتلاش و خستگی ناپذیری هستند و با توجه به شرایط موجود من نمره ۱۵ می دهم!

چند سالی است که با واگذاری تیم فوتسال، از عرصه ورزش قهرمانی کنار کشیده اید، چرا؟

ما از روز اول هم بنا را بر این گذاشته بودیم که به ورزش پایه توجه کنیم ولی خب شرایط به گونه ای شد که با تیمی کاملا بومی که مربیگری اش بر عهده خودم بود به لیگ برتر فوتسال صعود کردیم و قهرمان هم شدیم و در مسابقات آسیایی هم مقام آوردیم و حتی چند سالی تیم فوتبال ماشین سازی را هم اداره کردیم ولی بخاطر اختلافی که بین برادرم (افشین) و کمیته فوتسال پیش آمد، عطای تیمداری در لیگ حرفه ای را به لقایش بخشیدیم تا با تمرکز بیشتری، کار در پایه ها را ادامه دهیم. هم اکنون آکادمی فوتبال ما بسیار فعال است و تیم های مختلفی در رده های سنی نونهالان، نوجوانان و جوانان در مسابقات حضور دارند.

در خصوص پرداختن شهرداری به ورزش قهرمانی چه نظری دارید؟

وظیفه اصلی شهرداری حمایت از ورزش همگانی است ولی در کنار آن، تیم های ورزشی با بازیکنان بومی و به صورت محدود بایستی فعالیت کنند. هیچ ایرادی ندارد  که باشگاه شهرداری آکادمی دارد و به تربیت بازیکنان نوجوان مستعد می پردازد.

ولی این روزها بحث جریمه یک و نیم میلیاردی انصراف تیم بسکتبال مطرح شده است که می تواند جالب باشد! بالاخره شهرداری برای ورزش قهرمانی هزینه خواهد کرد یا نه؟

ببینید! در همه ی شهرهای دنیا شهرداری ها برای ورزش هزینه می کنند. حتی در تهران نیز شهرداری به دو تیم سرخابی میلیاردها ریال کمک مالی می کند ولی متاسفانه این روزها مقرر شده که تیم های ورزشی شهرداری تبریز فعالیت نکنند و این می تواند خبر خوبی نباشد. البته سعی داریم تا با واگذاری تیم بسکتبال شهرداری ضمن درآمدزایی از پرداخت جریمه نیز دور شویم. ما در شورا خیلی اصرار داشتیم که تیم های ورزشی شهرداری کماکان فعالیت کنند که به نظر می رسد این امر با مخالفت قانونی همراه شده و گریزی از آن نیست!

اگر موافق باشید کمی از فضای گفت و گوی رسمی فاصله بگیریم و سوالات متفاوتی را مطرح کنیم؟

بزرگ ترین نقطه قوت و ضعف تان؟

چند فاکتور مهم را در زندگی رعایت کرده ام. همیشه سعی کرده ام مردمی باشم و خودم را تافته جدا بافته حس نکنم. همیشه با سعه صدر و مهر و محبت کارها را پیش ببرم و بدخواه کسی نباشم و از کینه توزی و حس انتقام گیری دوری کنم. در کنار اینها هم حس می کنم توان مدیریتی و ذهنی بالایی دارم که کمک کرده تا حدودی خودم را موفق احساس کنم. در کنار این خصیصه ها، متاسفانه خیلی زودباور هستم و تا خلاف چیزی به اثبات نرسیده باشد بر صحت آن اعتماد می کنم و این می تواند بزرگترین نقطه ضعف من محسوب شود هرچند اعتماد بیش از حد به برخی اطرافیانم هم از دیگر نقاط ضعفم بشمار می رود!

میزان درآمد ماهیانه تان چقدر است و چه میزان صرف امور خیریه می شود؟

دریافتی من از دانشگاه حدود ۱۱ میلیون تومان است که با ۴ میلیون حق جلسه شورا به ۱۵ میلیون تومان می رسد که همگی صرف امور خیریه می شود. البته درآمد های دیگری نیز از مطب و بیمارستان و کلینیک دارم که با آن گذران زندگی می کنیم! البته این را هم اضافه کنم که بخش بزرگی از درآمدم صرف تسویه بدهی های بیمارستان می شود که هنوز هم ادامه دارد.

آخرین باری که به سینما رفته اید؟

(می خندد!) اصلا یادم نیست!

مهمترین تفریح تان در اوقات فراغت؟

وقت آزاد آنچنانی که ندارم ولی ورزش (تنیس و فوتبال) بهترین تفریحات من به شمار می رود.

چقدر برای فضای مجازی و اینترنت وقت می گذارید؟

به غیر از امور تخصصی و مطالعاتی، حدود نیم ساعت در فضای مجازی (اینیستاگرام) وقت صرف می کنم

آخرین باری که از ته دل خندید و گریه کردید؟

(می خندد) من معمولا همیشه می خندم و از ته دل می خندم! آخرین بار هم در همین مراسم اربعین سید و سالار شهیدان بود که گریه کردم

سه آرزوی بزرگی که دارید؟

همیشه آرزو داشتم و دارم که بزرگترین مجموعه ی ورزشی و تفریحی کشور را در تبریز راه اندازی کنم و نمیدانم به این آرزویم خواهم رسید یا نه؟ حل مشکلات جامعه (فقر، بیکاری) از دیگر آرزوهای همیشگی ام است و کسب رضایت مردم که ولی نعمتان واقعی هستند از دیگر آرزوهایم است که امیدوارم در کنار جلب رضایت خداوند متعال به آن هم برسم.

بزرگترین دغدغه زندگی تان؟

آسیب های اجتماعی! هر روزه مراجعات زیادی دارم که شاید نتوانم به مشکلات همه شان رسیدگی کنم و این کار تمام شدنی نیست و این بسیار ناراحتم می کند! کاش قدرت آن را داشتم که زمینه ای فراهم کنم تا معضلاتی چون بیکاری، فقر، اعتیاد ، طلاق و … برای همیشه ریشه کن میشد. همیشه از این بابت نگرانم که تا کی می توانم بخشی از این مشکلات را حل کنم و در آینده چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد

بزرگترین اشتباه زندگی تان؟

همه در زندگیشان اشتباهاتی داشته اند که من هم مستثنی نیستم ولی از اعتماد بیش از حد به برخی اطرافیانم می توان به عنوان بزرگترین اشتباهم در زندگی نام ببرم

و بزرگ ترین موفقیت تان؟

از اینکه توانسته ام بارها اعتماد مردم را جلب کنم و ثابت کنم که اهل شعار و معامله نیستم به خودم افتخار می کنم و آن را بزرگترین موفقیت می دانم

بعضی ها از شما انتقاد دارند که برخوردتان در ایام پیش و پس از انتخابات متفاوت است!

حتی یک نفر هم نمی تواند این ادعا را بکند که رفتار من در مقاطع و جایگاه های مختلف، متفاوت است. همیشه پذیرا و جوابگوی همشهریانم بوده ام و تا حد توانم برای حل مشکلاتشان تلاش کرده ام. حالا ممکن است یک نفر یک خواسته ای داشته باشد و از توان من خارج باشد. این دلیل نمی شود که از من گله مند شوند که فلانی کاری برای ما نکرد و یا ما را تحویل نگرفت! این را هم عرض کنم که در هیچ انتخاباتی، به هیچکس قول خاصی نداده و نمی دهم و افتخار می کنم که با آرای مردمی بالا در هر دوره انتخاب می شوم و پراکندگی آرا در مناطق مختلف شهر نشانگر این است که مردم به خادم خودشان اعتماد دارند و افتخاری از این بالاتر وجود ندارد.

اگر فقط ۲۴ ساعت برای زندگی کردن فرصت داشتید چکار می کنید؟

(می خندد) وصیت نامه ام را می نویسم! و طبق روال روزانه به کارهایم رسیدگی می کنم و دیدار با خانواده و دوستان و تاکید بر ادامه کارهایم در آینده، همه ی این ۲۴ ساعت را شکل می دهد.

اگر اجازه داشتید تا یک نفر را در طول تاریخ به قتل برسانید چه کسی را انتخاب می کردید؟!

سوالات جالبی را مطرح می کنید که برایم تازگی دارد! زیاد با قتل و کشتار میانه خوبی ندارم ولی بی شک “یزید” اولین انتخابم میشد.

اگر فردا از منزل خارج شوید و ببینید که دو خورشید در آسمان می درخشد چه عکس العملی نشان می دهید؟

ما انسان ها که نمی توانیم در مقابل قدرت ذات احدیت و همچنین طبیعت واکنش آنچنانی داشته باشیم. پس، از دیدن دو خورشید در آسمان که تجربه ای بی نظیر و ناممکن می تواند باشد لذت میبرم و به درگاه خدا شکر می کنم

اگر سوار هواپیمای در حال سقوط باشید در آخرین لحظات به چه چیزی فکر می کنید؟

(می خندد) اتفاقا این مورد برایم رخ داده است! ولی خدا را شکر که بالاخره پس از دقایق پرفشار و استرس زا سالم بر زمین نشستیم. واقعیتش در آن لحظات که همه مسافرین در حال جیغ و داد بودند و فضای عجیبی بوجود آمده بود به این فکر می کردم که با همسرم و خانواده و فامیل خداحافظی نکردم و بدتر اینکه وصیت نامه هم ننوشته ام (بازهم می خندد)

اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و متوجه شوید هر آنچه تا امروز زندگی کرده اید یک خواب بوده و شما یک کارگر ساده هستید چه واکنشی نسان می دهید؟

خیلی راحت شرایط جدید را قبول می کنم و تلاش میکنم تا دوباره خودم را به جایگاه بالاتری برسانم. جالب است بدانید که من با شرایط سخت بیگانه نیستم و از ساندویچ فروشی تا میوه فروشی و خیلی شغل های دیگر را نیز تجربه کرده ام و واهمه ای از نقطه “صفر” شروع کردن دوباره، ندارم!

در برخی محافل به مستبد و خودرای بودن معروف هستید. به ویژه در دورانی که ریاست شورا را بر عهده داشتید. آیا این روحیه ناشی از نظامیگری پدر بود؟

پدرم نظامی بود ولی اصلا مستبد نبود. بسیار هم دموکرات بود! من هم برخلاف آنچه اشاره کردید بسیار مشورت پذیر و تابع نظر جمع هستم و برای نظر دوستانم بسیار ارزش قائل می شوم و به هیچ عنوان خودمحور و تک رای نیستم. البته قبول دارم که عده ای قاطعیت و داشتن دیسیپلین را با مستبد بودن اشتباه می گیرند!

و صحبت پایانی:

امیدوارم با وحدت و همگرایی و دوری از جناح بازی بتوانیم شاهد توسعه و رشد جامعه شهری باشیم و از این رهگذر، رضایت آحاد مردم را جلب کنیم که رضایت خداوند نیز در همین است.

سوالات تک جمله ای:

پدر و مادر: بزرگترین پشتوانه زندگی

همسر: تکیه گاه

برادر: بهترین رفیق

ازدواج: سنت پیامبر

سیاست: دروغ

فوتبال: عشق

عشق: مبنای زندگی

تراکتور: هویت آذربایجان

ماشین: وسیله راحتی

پست و مقام: بی اهمیت

شورای شهر: مشورت

شهردار: مدیر شهر

فقر: معضل جامعه

گدا: آسیب اجتماعی

رسانه ها: چشم و گوش مردم

خبرنگار: تعهد و استقلال

عادل جعفرموحد

 

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.