آیرال خبر؛سرمقاله ،پرینازاسبلی(مهاجرانی) آسیب شناس اجتماعی
درسالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران با دوراهی حجاب مواجه است که مسله ای به ظاهرحل نشدنی به نظرمیرسد.حجاب درفقه حدود مشخص دارد ولی درفرهنگ حجاب به چه معنا است ؟دختری که با مانتو دکمه بازبیرون میآید وان تبدیل به یک هنجار میشود یا زن چادری ؟این سوال درذهن مخاطب ایجاد میشود ایا این جامعه است که باید تصمیم بگیردکدام پوشش را میپسندد!جامعه ما درمساله حجاب دروضعیت پاندول مانندبه سمت باحجاب وبی حجاب میرودواین دوقطبی شدن برای یک جامعه مضرر وآسیب زننده است
وعده ای مقابل عده ای دیگر قد علم میکنندوخانم مانتویی میشود خائن به خون شهیدان واین انگ ها میتواند همان اندک اعتقاد به دین را نیز ازبین ببرد .حدود چهل است بعد ازانقلاب درتلاشیم جامعه را به داشتن وفاق اجتماعی تشویق کنیم ،این وفاق چگونه بدست میآید با پوشش یکدست اجباری یا اختیاری ؟!
گروه زنان بد حجاب مدام مورد تذکرواقع میشوندوبه وسیله قوه قهریه باآن ها برخورد میشودودرمقابل گروه دوم به عنوان الگو تبلیغ ونمایش داده میشوند،بنابرین شکافی بین دو گروه جامعه به وجود می آیدشکافی که دیگرآن دوقشر راهمسایه نمیداند،حتی اگر ازاعضای یک خانواده باشند.نتیجه این امر دوقطبی شدن فضای سیاسب واجتماعی است .
زن چادری خودرا به مرکز قدرت نزدیک ترمیبیندوباتوجه به اینکه رابطه هم ارزباماموران تادیبی داردویژگی ها وتفاوت های درون گروهی ازبین میرود وانچه حاصل میشود رابطه غیرت سازانه است .
الزام به حجاب قانونی درمرحله شکل گیری اولیه باوجود برخی کاستی ها توانست موفقیت هایی را کسب کنداما بی توجهی به تغییرات ساختاریدرحوزه فرهنگ عمومی واجرای همان خط مشی درقالبی عمدتاانتظامی همان دستاوردها را درمعرض آسیب قرارداد.درچنین فضایی مدافعان حجاب قانونی بیش ازآنکه به ابعاد فرهنگی واجتماعی توجه داشته باشنددفاع ازآن را به مثابه ی کنشی سیاسی پیگیری میکنند،ونگاهی گفتمانی به حجاب دارندبه همین دلیل ازبسیاری جوانب این امرمهم غافل مانده اند؛به این موضوع توجه نشد که اقدام رضاخان درکشف حجاب معلول یک خیزش بودقبل ازمشروطه همه زنان ایران دارای حجاب اجباری ازنوع اختیار بودندکاری که رضاخان میکنداین است که مسله فرهنگی زنان ایران را مورد مناقشه قانون وسیاست میکند درست همین جاست که گفتمان شکل میگیرد مانند جریان های دفاع ازحجاب .
نقد گفتمانی شدن حجاب به دلیل کم اهمیتی ان نیست بلکه به دلیل اهمیت ویژه آن درفقه وفرهنگ است .
وقتی مسایل فرهنگی گفتمانی میشودموضع گیری هاسیاسی میشودوقتی مسله حجاب را گفتمانی وبه تعبیری سیاسی بکنیم همدلی ووفاق اجتماعی ازبین میرودخودی وغیرخودی بودن برمبنای حجاب تقسیم میشودومسله حجاب نقطه کانونی میشودوسایر مسایل اجتماعی و….رااین مسله سامان میدهد.دربحث شرعی بودن حجاب شکی نیست وحتی فردبدحجاب نیزوجوب شرعی ان را میداندبحث دراین است که ایا حکومت میتواندبا نگاه تادیبی افراد رامجبوربه حجاب بکند یانه ؟ویا به تعبیری به زور به بهشت ببرد ؟!
به نظرنگارنده حکومت بایدهمراه بانگاه سیاسی نگاه فرهنگی به حجاب داشته باشد ونگاه تک بعدی نداشته باشد.
وبه این مسله توجه داشته باشدهیچ امری درهیچ مکانی بدون سازگاری درونی وبیرونی برای مدت طولانی ماندگارنیست .اجباردرونی فرهنگ ووجدان است که سنگرنخست وخط مقدم است وفرماندهی وحفاظت ازان را برعهده داردواجباربیرونی سربازاجباردرونی ومعاون او درحفاظت وصیانت ازحجاب را برعهده دارد.
اجبار نه در حجاب بیرونی بلکه باید اجبار درفرهنگ حجاب باشدکه اولا درونی ونهادهای نخستین مانند خانواده ونهاد ثانوی مثل مدرسه و رسانه وظیفه وجدانی کردن ان را دارندوقوانین ومجازات وظیفه حمایت بیرونی ازفرهنگ را دارد .
درزمان قبل مشروطه حجاب به عنوان فرهنگ بود به تعبیری اجباربدون حس اجبار!!
اجباری که درشکل اراده وخواست افراد ظاهرمیشد.
دولت مجری قانون مجازات وخانواده سازنده قانون سازگاری میان سازنده ومجری شرط انسجام ووحدت یک جامعه است واگرتعارض پیش بیاییدموجب فروپاشی جامعه وبه وجود امدن اسیب های اجتماعی درجامعه خواهد شد .
اگربدون اجباردرونی فقط اجباربیرونی باشد بیشک زمینه روانی تنفرازان موجب میشوداین اجبارشاید درکوتاه مدت پاسخگو باشداما دربلند مدت جوابگو نخواهدبود.تربیت امری با پایداری دازمدت وتادیب امری کوتاه مدت وموقت است ومسله حجاب باید به امری متکی باشد که کوتاه مدت وموقت نباشد .دربازگشت به فرازآغازین نوشتارمسله امروز حجاب ایران دوگانه گی حجاب اجباری واختیاری نیست بلکه سیاسی شدن حجاب است که تااین حد مسله سازشده است .
باید تلاش کنیم پوشش حجاب که امرواجب اسلامی ماست را ازنماد سیاسی به نماد فرهنگی بازگردانیم .

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.