” آتش به اختیار ”
امریه رهبری – اطاعت مردمی

اشاره ای به فحوای درونی کلام رهبر انقلاب برای صدور فرمان ” آتش به اختیار ” :

دایره المعارف اسلامی ، گستره ای بسیار وسیع است که بنا بر اصالتهای بنیادی در اهداف آن از ابتدای مبدا حرکتش تا به امروز دارای مفاهیمی بوده که ، درک عمیق آن می توانسته راهگشایی کلیدی برای حل بسیاری از مشکلات پیش رو باشد .
حال واژه ” اختیار ” یا ” آتش به اختیار ” هم از همان واژگان مختصر اما مهم و راهبردی ست که بار دیگر با ظن هوشیار و حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب به همه مردم امر به ابلاغ گردید تا با توجه به وضعیت کنونی جهان اسلام بخصوص در منطقه سوق الجیشی بغرنجی که ایران اسلامی در آن قرار گرفته ( خاورمیانه ) است همه آحاد ملت و دولت بتوانند هوشیار تر و آگاه تر از پیش در مسیر حفظ ارزشهای اسلامی – انقلابی که بشدت در معرض خطر اجانب شرق و غرب است حرکت نمایند .
حال اینکه بعد از صدور این امریه از سوی رهبری شنوندگان ملی – مردمی آن تا چه حد توانسته اند فحوای بطن مدنظر رهبری را درست فهمیده باشند خود مساله ای مهمتر است که طبعا نوع برداشت هر شخصی در هر جایگاهی که باشد منوط به میزان شناخت و درک خودش از رهبر و مقتدایش خواهد بود و اگر کسی بعد از شنیدن پیام ” آتش به اختیار ” دست به انجام افکار و اعمالی بزند که مغایر با خواسته رهبری شود بی شک این ایراد واقفه بسوی خود شخص باز خواهد گشت زیرا اوامر و هشدارهای رهبری در طی سالهای بعد از انقلاب همواره حاکی از مطابقت و همسویی اندیشه ایشان با ساختارهای اسلام و انقلاب داشته است .
فی الحال ، نیاز است نسبت به پیام ” آتش به اختیار ” رهبر انقلاب چند اشاره را مبذول نماییم که اگر شخص یا اشخاصی به عمد یا سهو سعی در تغییر معنی و مفهوم این پیام داشته اند یا دارند به خود آمده و اقتباسات کج موآبانه خود را که با اهداف ساختارهای اسلامی – انقلابی ارتباطی ندارد در محافل و مجامع منعکس نکند و موجب کج فهمی دیگران از امر رهبر انقلاب نگردند … ! .

همواره در تاریخ اسلام نقش و وظیفه ” رهبران اسلامی ” بنا بر اهداف الهی تببین گردیده و رهبر موظف به نشان دادن خط مشی های الهی انسانی ست و آحاد یک ملت اسلامی هم موظف شرعی به تقید و اطاعت از فرامین زعیم و رهبر و مقتدای خود گردیده اند .
این بار هم چون همیشه رهبر عظیم انقلاب با توجه به فتنه های اجانب داخلی و خارجی هوشیارانه مسیر را برای اقدامات پیش روی مشخص کردند و با ” آتش به اختیار ” فرمودند که رهبر یک شخص بیش نیست و وظیفه رهبر ترسیم راهبردی ست و افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی که در حوزه های مختلف یک حکومت اسلامی قرار گرفته اند باید آنقدری خردمند و وقت شناس و زیرک باشند که همواره با آماده سازی فردی و حوزه استحفاظی خود برای مقابله با هر آنچه که هدفش تخریب کلیت ساختارهای اجتماعی ست بتواند روبرو شود .
زعم ایشان از ” آتش به اختیار ” تعبیری کج فهمانه از عده ای به معنی تهاجم یا جنگ طلبی یا زورگویی و بر هم زدن امنیت داخلی مردم و حکومت نبوده و نخواهد بود که رهبر یک حکومت اسلامی تابع بر پیروی از آموزه های اخلاقی سیاسی دین اسلام مدافع امنیت و آرامش برای کلیت جهان و مردم حکومت خود است . اما … آتش به اختیاریعنی خشاب اسلح ات را همواره پر نگه داشتن برای دفاع از هر آنچه که قاموس و ناموس اسلام و انقلاب است . و یعنی قبل از آنکه مهاجمی خواسته باشد به ما شلیک کند ما تیر اول را در دفاع پرتاب کرده باشیم و فتنه را در نطفه خفه نماییم .


” آتش به اختیار ” ، همان فهم مدبر رهبری ست که می گوید در همه اقسام حوزه های انقلاب در هر پست و منصبی که نشسته اید به حریم احدی چه داخلی باشد چه خارجی تعرض نکنید . اما اگر شواهد مسجل شد برایتان که فردی یا افرادی در سیستم درون انقلاب بعنوان نیروی خودی رخنه کرده اند و هدفشان نابود سازی جامعه و حکومت اسلامی ست دیگر تعلل نه تنها جایز نیست بلکه آنجا مختارید که بشدت دشمنان را از هر قماشی بودند سرکوب کنید و فتنه آنان را قبل از آنکه بلند تر شود خفه نمایید .
” آتش به اختیار ” شهود دقیق و رصد سازی دقیقی ست از رهبر حکیم انقلاب که همیشه خوب می دانند آب از کجا گل آلوده می شود و علنا همه مسولان و موظفان را مسیول می دانند که بروند و آب گل آلود را از سر مبدا قطع کنند تا دیگر به درون حکومت و مردم وارد نشود و کثافت اندیشه و عمل عده ای ضد انقلابی داخلی و دشمن خارجی دیگران را هم مسموم نکند .
براستی وضعیت سالهای اخیر در حوزه اقتصادی و فرهنگی هم یکی دیگر از همان مصادیق ” آتش به اختیار ” است که ایشان همه مردم را یک مامور و رهبر میدانند که در هر کجایی احساس خطری برای امنیت فرهنگی و اقتصادی حکومت و مردم کردند دست به کار شوند و مفسدان و یاغیان را به حال خود رها نکنند و دقیقا ایشان امر به آتش به اختیار کردند زیرا خوب میدانند که چه بسیار تعلل صورت گرفت در این سالها و آنانی که حقیقت ها را دیدند و عاملان بر هم زدن حکومت را دیدند در هر حوزه ای مدام گفتند ما اجازه برخورد نداشتیم و نداریم و حالا دیگر رهبر باید چه فرمانی صادر کند … !؟! . که ما بفهمیم باید هر گاه خطری را حس کردیم آتش به اختیار مدافع باشیم و نه مهاجم .
و آتش به اختیار اندیشه صحیحی ست که می گوید خطر را به محض حدس زدن باید بررسی کنید و فی الفور اقدام لازمه را انجام دهید و نه اینکه بگویید حدس و گمان است و حدس ایراد است و نباید به کسی یا گروهی یا فعالیتی ظن بد داشت ! . که چه بسیار اندیشه تعلل صورت گرفت و چه بسیار تعرض ها صورت پذیرفت از همین مساله که بجای اقدام و عمل مدام در شک و تردید ماندیم و ادامه مسیر خطا دادیم ! .
و مگر می شود مدام رهبر ما را هوشیار کند و خطرات را گوشزد بفرمایند اما باز هم ما در شک و تردید ها متهمین اولیه را به حال خود رها کنیم تا آنجایی که متهمین امروز فردا به مجرمینی بزرگ و قدرت یافته در داخل و خارج تبدیل شوند که با تضصیع ارزشهای اسلامی و انقلابی همواره در صدد براندازی اسلام و انقلاب داشتند و ما همواره دیدیم و باز هیچ کاری نکردیم که نکردیم … !؟! .

محمدامین سرکهکی
فعال سیاسی

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.