پیاده باشید یا سواره، با خودروی شخصی باشید یا در تاکسی و اتوبوس، فرقی نمی‌کند، باید در ترافیک سرسام‌آور مرکز شهر، دندان روی جگر بگذارید و رفتار جدید شهرداری تبریز را در مسیر بی‌.آر‌.تی تماشا کنید.

انسان‌محوری با اعمال شاقه / کلاف سردرگم شهرداری تبریز در بی‌.آر.تی مرکز شهر

به گزارش آیرال خبر، مسیر بی‌.آر‌.تی تبریز مدت‌هاست که به یکی از طنزهای تلخ حوزه عمران و ترافیک تبدیل شده‌ است. در آخرین نمونه از چنین طرح‌هایی مدتی است که مسیر بی‌.آر.تی در تقاطع شریعتی به شکل نامشخصی حفاری و مسیر اتوبوس‌ها، به سه‌راه فردوسی منتقل شده‌ است.

راننده‌ها وقتی به این نقطه می‌رسند، مجبورند چند دقیقه توقف کنند و با اشاره چشم‌ و ابرو، طوری توافق کنند که یکی از اتوبوس‌ها به نفع اتوبوس دیگری کنار بکشد! تعجب نکنید، این شیوه مدیریت ترافیکی از آخرین مدل‌های شهر هوشمند است که ضمن تقویت روحیه مرام و رفاقت بین رانندگان، ترافیک شریعتی را از غرب به قونقا و از شرق به میدان ساعت می‌کشاند.

از سوی دیگر، یک‌ مشت میلگرد و آهن‌پاره در قسمت گودالی عابر پیاده شریعتی رها شده تا مردم برای رد‌ شدن از خیابان مجبور باشند جان‌شان را کف دست‌ بگیرند و به شکل خطرناکی از روی این گودال و شبکه‌های آهنی روی آن عبور کنند، بعد با حرکت‌های دَوَرانی از جلو و عقب ماشین‌ها رد شده و خود را به سمت دیگر خیابان برسانند.

مشکل مسیر بی‌.آر.تی تبریز، بحث دیروز و امروز نیست. شهرداری تبریز در یک دهه گذشته، با صرف میلیاردها تومان هر چه در چنته پیمانکاران و مدیران داشته در این مسیر گذاشته‌ است.

اجرای روش‌های بی‌نتیجه، از بتن غلتکی گرفته تا بتن الیافی و سیستم سنگدانه‌‌ای، عملاً ثابت کرده که توانایی فنی، عمرانی و ترافیکی شهرداری تبریز در مسیر بی‌.آر.تی به بن‌بست خورده‌ است.

 با این حال، عجیب است که با وجود این تجربه فرسایشی و خسته‌کننده، هنوز هم اجرای طرح‌های کور و پر هزینه در مسیر بی‌.آر.تی در دستور کار شهرداری است.

ماه‌هاست که حدود سی ‌چهل متر از بی‌.آر.تی مسیر شریعتی، هر روز به نحوی بلاتکلیف است و مردم بینوا، برای اینکه بتوانند از خیابان عبور کنند، باید با نگاه ملتمسانه، منتظر ترحّم راننده‌‌ها باشند.

 این حال و روز شهری است که خرده‌فرمایش‌های انسان‌محوری و فرهنگ شهروندی آن، رسانه‌های سوگلی را قرق کرده‌ است، اما شورای اسلامی شهر و مشخصاً کمیسیون عمران و ترافیک آن، کجای کار هستند که برای یک روز هم که شده، فارغ از بحث‌های رقابتی و حاشیه‌ای، به نمودهای واقعی این شعارها بپردازند و درد این شهر را ببینند؟!

 اگر خدا یی نکرده در این مسیر، اتفاقی برای یک کودک یا یک پیرزن یا یک فرد معلول بیفتد، وجدانی هست که متوجه روزهای از کارافتادگی، هزینه‌های دارو، درمان، فیزیوتراپی و تنش‌های خانوادگی آن فرد باشد. اگر این اتفاقات منجر به مرگ شود، چطور؟ جان آدم‌ها چقدر در این شهر می‌ارزد؟

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.