معضلی به نام طلاق، سالهاست که گریبان جوامع بین المللی را گرفته است و جامعه اصیل ما نیز از این قاعده مستثنی نیست .

به گزارش “آیرال خبر”، هر سال تعداد زیادی خانواده با دلیل و بدون دلیل موجه و فقط از روی بعضی سست انگاریها و ندادن اهمیت به کانونی انسان ساز به نام خانواده، از هم گسسته می شوند. به طوریکه در بسیاری موارد، آمار طلاق بیش از آمار ازدواج است و این مشکلی نیست که بتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد. مشکلی که نیازمند بحثی به غایت مهم و سترگ است که بایستی سال ها تحقیق و مطالعه صورت بگیرد تا به ریشه و دلایل وقوع این طاعون خوشبختی، رسید.
اما در این میان هستند خانواده هایی که فشار و رنج طلاق و عواقب آن را متحمل نمی شوند و با وجود تمام اختلافها و درگیریها تصمیم به جدائی نمی گیرند. البته بسیاری از آن ها نیز به خاطر وجود کودکان معصوم که بی هیچ گناهی و فقط به خواسته آنها پا به این دنیا گذاشته اند، طلاق را به عنوان راه حل انتخاب نمی کنند و معتقدند که راه حلی منطقی و فداکارانه در پیش گرفته اند!
بودن در کنار بچه ها، بزرگ کردن آنها عاقبت به خیری و رساندنشان به اوج خوشبختی تمام هدف چنین پدر و مادرانی که در حق فرزندان نثار می کنند و البته نکشیدن عذاب وجدان برای تنها گذاشتن فرزند و دور کردن او از کانونی به نام خانواده در نگاه اول بسیار ارزشمند است .
اما در مواردی این فداکاری و ایثار زیر سوال می رود!

پدر و مادر در زندگی فرزند در کنار هم باقی می مانند بی آنکه احساس کنند نیازی به تغییر دارند!
انسان و درون و روحیاتش، قضیه پیچیده ای است. هر فرد، یک سری اصول، عقاید، راه و روش و هنجار را برای زندگی و به عنوان روش زندگی می پذیرد و در پیش می گیرد اما این اصول و عقاید در تقابل انسانها با یکدیگر که در زندگی مشترک زن و شوهر نامیده می شوند، کاملا دچار تضاد می شوند و اختلاف از همین جا آغاز می شود. زن و شوهر با توجه به ویژگی ها و تجربیات متفاوت هر کدام دارای خصلت هایی هستند که کاملا با یکدیگر متفاوت است و در این رویارویی در زندگی مشترک این اختلاف ها کاملا بروز می کند و به اوج می رسد .
اما وقتی پدر و مادر تصمیم می گیرند که به خاطر فرزند در کنار یکدیگر بمانند به این نکته توجه نمی کنند که باید برای کودک محیطی امن از لحاظ روحی و عاطفی فراهم کرد و صرف حضور فیزیکی کافی نیست. برای این مهم باید روح و روان و خلقیات بازنگری و ترمیم شود حال چه از طریق مشاوره و چه از طریق تمرین های معنوی و هزاران راهکاری که دنیای مدرن امروز در اختیار بشر قرار داده و از طریق آن ها می توان آرامش درونی ودر نتیجه آرامش جمعی را به اعضای خانواده هدیه داد؛ اما آنها به هیچ عنوان این کار را انجام نمی دهند؛ در کنار فرزندانشان با حفره های روحی و بدون تمرین و تلاش برای بهبود رابطه می مانند و کودک معصوم هر روز شاهد اختلاف و تعارض های رفتاری بین پدر و مادر خویش است و هر روز به عقده ها و گره های روح و روانش اضافه می شود و تبدیل به کودکی حساس، بدبین، خودخواه و در بعضی موارد مظلوم، تو سری خور و وابسته می شود. چنین کودکی در مدرسه همه بهترین ها را برای خود می خواهد و همه چیز را حق یا ناحق متعلق به خویش می داند. با کوچکترین تلنگری به گریه می افتد و گریه را راه حلی برای پیشبرد اهداف خود می داند. این کودک در خانه و در کنار دوستان و آشنایان و در نهایت نسبت به همین پدر نیز چنین پرخاشگری هایی را دارد و در آینده انسانی می شود که این پدر و مادر ناسازگارانگشت ندامت می گزند برای تمام ناکامی ها، نارضایتی ها و ناکار آمدی های فرزندشان که خود باعث و بانی آن بوده اند.

پس اگر می مانیم خوب بمانیم. در درون خود کنکاش کنیم. تمام زخم ها و عقده های واپس زده کودکی را در خود ترمیم کنیم تا بتوانیم رابطه دو طرفه را تا حد زیادی اصلاح کنیم و فرزندانی داشته باشیم که روزی به خاطر این فداکاری دست های پدر و مادری را ببوسند که عاشقانه و با تمام وجود و قلب خویش و بدون اختلاف و زد و خورد در کنارشان مانده اند و فرزندانی خوشبخت، خوشحال و دور از هر درد و ناراحتی و خود خوری به جامعه تحویل داده اند.
باشد که اینگونه خود نیز به تعالی و رستگاری برسیم .
رویا رشاد

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.