بسم االه الرحمن الرحیم
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله
و لرسوله و الامیرالمومنین والحسن و الحسین (ع)
سلام بر عباس
بنده صالح و مطیع پروردگار و مومن واقعی دین رسول (ص)
تربیت یافته سه امام همام (ع)
او آقای همه خوبی ها و فضایل بود.
ابوالفضل و ابوالمکارم (ع)
آن اسوه دینداری در دامن امام پرهیزکاران امیرالمومنین علی (ع) درس دین و زندگی (معاش و معاد) را اموخت.
او در مدرسه صلح با امام حسن (ع) و در مدرسه جهاد و شهادت نیز با حسین (ع) همراه بوده است.
او پنج امام را زیارت نموده و ضمن درک محضر سه امام معصوم (ع) از هر کدام خوبی ها و مکارم را به عینه نوش جان کرده بود.
ابوالفضل (ع) فرزند امام – برادر امامان- و عمومی امام می باشد.
قمر هاشمیان در روز جمعهچهارم شعبان سنه ۲۶ هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود.
آقایی او حد و اندازه ندارد.
زمان میلادش بعد از میلاد آقا و مقتدایش حسین و شهادتش نیز پیش از آن جناب!
ادب را بین که ماه از بعد خورشید تجلی کرد هنگام ولایت
ولی پیش از برادر، آن علمدار روان شد سوی میدان شهادت

او حمیت و غیرت و جوانمردی را از پدر به ارث برده بود و عاشورا و کربلا محل بروز و ظهور تمامی کمالات و خصلت های خوب آفریدگار در یک روز و در این دو وجود مقدس متبلور شد.
چون خورشید و ماه یعنی حسین و عباس در این روز با تمام وجود با خدای خود عشقبازی کردند و داغ تمامی مردان قافله را در این روز داغ دیدند.
ظلم و نامردی را در منتهای آن دیدند آنان ناجوانمردی را دیدند ولی جوانمردانه مقابله نمودند.
شیرازه عترت و کتاب است حسین
سرچشمه عشق و انقلاب است حسین
دیگر شهداء ستاره تابانند
عباس چو ماه و آفتاب است حسین
عباس که گوش به فرمان مراد، امام، رهبر و مقتدای خود بود؛ در ماموریت علقمه هم فقط دفاع کرد چون اجازه جنگیدن نداشت.
اصولاً اگر او فرمان جنگ داشت مگر کسی یارای مقابله با او را داشت.
مگر جنگ صفیین را مرور ننموده اید؟!
واقعه صفیین که یک سا و نیم به درازا کشید از روز اول ماه صفر سنه ۳۷ هجری آغاز و تا ۷ روز جنگ به صورت تن به تن بود…
در کی از این روزها عباس : قهرمان اردوی حق و حقیقت که خیبرشکنی را از پدر به ارث برده بود در حالی که ۱۱ سال بیشتر نداشت نقاب زده و به میدان آمد. و فریاد زد شجاع ترین شما کیست! چه کسی جرات دارد جلو بیاید تا تکلیف کار او روشن شود.
معاویه فرمانده اردوی نابکاران «ابوشعثاء» را فراخواند و گفت تو شجاع ترین اسب سوار مردم شام هستی.
حرکت کن و این جوان مغرور را از پای درآور
ابوشعثاء گفت من توان مقابله با ۱۰۰۰ نفر را دارم شایسته نیست برای کشتن یک نفر به میدان بروم!
او فرزندش را به مقابله فرستاد.
نبرد تن به تن آغاز شد اما چند دقیقه ای نگذشت که پسر شجاع ابوشعثاء روانه دوزخ گردید.
پدر خشمگین ! پسر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم و هفتم را به مقابله فرستاد ولی قهرمان ما سایر پسران او را به اولی ملحق نمود اینجا بود که خود ابوشعثاء در حالی که سخت به خشم آمده بود به میدان آمد و آن جوان حتی فرصت رجزخوانی هم به او نداد و کارش رال یکسره نمود.


خوارزمی در صفحه ۱۵۴ مقتل خود می نگارد:
حرکت آن نوجوان نقاب پوش چنان رعب و وحشتی در دل سپاهیان انداخت که دیگر کسی جرات مقابله نداشت و احدی توان معاوضه شجاعت خود با مرگ را نداشت!
و دشمنان که از آن سوی لشکر گردن می کشیدند که ببینند این نوجوان کیست متوجه شدند او عباس است.
چون به پاتس دلاوری هایش مولایمان علی (ع) او را در آغوش کشید و صورت او را بوسید.
او خداوند وفا بود اصلا از الفاظ در مقابل عظمت روحی و صفات الهی انحضرت کم می آورد.
در واقعه عاشورا پس از رخصت مفتدا جهت آوردن آب به خیام، وقتی وارد شریعه شد ودر دل علقمه قرار گرفت.
آن مواج را در دستان و مقابل خود گرفت نه این که آب را بنوشد که ما این خاندان را کاملاً می شناسیم و وفا و تعهد آن ها را به خوبی درک می کنیم بلکه مطابق نقل آن ظریف :« او آب را به موازات صورت آورد که اسب تشنه؛ آب بنوشد حتی حیوان او نیز آب ننوشید!!».
و شیعیان تاسوعا را ارج می نهند تا شاید در این روز گوشه ای از خلقیات و سیره این تالی تلو مقام عصمت بر همگان رونمایی گردد والا آن فرزانه ساعتی قبل از مولایش یعنی در همان روز دهم محرم سال ۶۱ به شهادت رسید.
و خدا را سپاسگزارم که به دنبال انتشار « گل برگ های حسینی» و « گل برگ های رضوی» توفیق رفیق شد تا مجموعه ای بنام «گل علقمه» حاوی گلبرگ ها یا قطراتی از فضایل ، مناقب و کرامات دریای بی کرانه اقیانوس کربلا یعنی حضرت ابوالفضل (ع) جمع آوری نموده و یک جا تقدیم به پیروان آن حضرت نمایم.

محمد مطهر
تهران – نهم محرم (تاسوعا) ۱۴۲۸ قمری
مطابق با ۲۸/۱۰/۱۳۸۶

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.