یادداشت مدیر مسوول ،پریناز اسبلی ،جنگ روانی یا به عبارت ساده تر، تضعیف روحیه حریف، از دیرباز و به انحاء مختلف در نبردها و درگیری های میان افراد گروه ها و کشورها وجود داشته است. قدمت این نوع مقابله شاید با قدمت موجودیت بشر یکی باشد، اما با توجه به پیشرفت و توسعه رسانه ها و وسائل ارتباط جمعی از یک سو و علم روان شناسی از سوی دیگر، جنگ روانی یکی از عناصر مهم جنگ به شمار می آید. این عنصر در تمام مراحل عملیات نظامی، یعنی قبل، بعد و در حین آن حضور دارد و تأثیر بسزایی نیز در نتیجه جنگ ها بر جای می گذارد. در اهمیت نقش جنگ روانی همین بس که در اغلب موارد پیروزی در جنگ روانی، پیروزی درعرصه های نظامی را در پی دارد و حتی، در بیشتر موارد پیروزی در این جنگ، تسلیم حریف را بدون درگیر شدن در جنگ نظامی میسر می سازد..
در جهان امروز حق با کسی است که بتواند از اطلاعات خود به بهترین نحو ممکن جهت تخریب و حذف طرف مقابل سود ببرد. جنگ روانی به کلیه فعالیت های سیاسی، نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی اطلاق می شود. اگر از جنگ روانی بطور صحیح استفاده شود کارآیی نیروهای دشمن کاهش می یابد و اختلافات در صفوف آنها به وجود می آید. اکنون جنگ روانی مفهوم کاملتری از نبرد دو طرف پیدا کرده است و می تواند به جنگی تمام عیار بدون دخالت ساز و برگ جنگی بدل شود که طرف مقابل را از بین ببرد. «صلاح نصر» نویسنده مصری می گوید جنگ روانی همان جنگ کلمه به صورت مخفی، آشکار، شفاهی یا کتبی است و سلاحی است که با انسان و عقل او سر و کار دارد. ارتش آمریکا در مارس ۱۹۹۵ در آیین نامه رزمی خود جنگ روانی را چنین تعریف کرده است: «عملیات روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن یا گروه بی طرف یا گروههای دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآورده کردن مقاصد و اهداف بدست آید.
«ژنرال آیزنهاور» فرمانده متفقین در جنگ جهانی دوم می گوید: عملیات روانی یعنی نبرد و نزاع برای دستیابی به افکار مردم و اراده آنها، عملیات روانی یکی از ابزارهای ملی قدرت است و می تواند در دستیابی به مقاصد موردنظر استفاده گردد.
پیشینه عملیات روانی در اسراییل
می توان گفت که صهیونیست ها با قدرت نظامی و عملیات روانی موفق به تأسیس این رژیم و تداوم آن شدند. تفاوت ها و گوناگونی های رژیم صهیونیستی و جامعه آن نسبت به سایر رژیم ها و ساکنان خاورمیانه نیاز به تبلیغات گسترده و عملیات روانی فراوانی برای سازگاری و ایجاد همخوانی دارد.
صهیونیست ها برای تحکیم پایه ها و استمرار حمایت های غرب بر چند محور تمرکز کرده اند.
۱) ایجاد شایعه؛ رژیم صهیونیستی در چند دهه اخیر بر چندین شایعه به طور اساسی سرمایه گذاری کرده است که عبارتند از:
هولوکاست؛ اگرچه امروزه هولوکاست زیر سؤال رفته ولی در تحکیم پایه های رژیم اشغالگر قدس نقش اساسی داشته است. معرفی خود به عنوان ملت برگزیده و عناوینی همچون «سرزمینی بدون ملت» یا «ملتی بدون سرزمین»، «اسراییل بزرگ از نیل تا فرات ریشه ای تاریخی دارد» و…
۲) ترمیم چهره یهودیت و ارائه جلوه ای مطلوب از آن؛ مطرح کردن شخصیت های بارز یهودی و نابغه جلوه دادن آنها استفاده از «کیبوتص» به عنوان مظهر تمدن و…
۳) جنگ روانی علیه اعراب؛ تخریب چهره اعراب و تصویر انسان های عقب مانده از آنان- ایجاد گمراهی تبلیغاتی بوسیله شگردهایی چون یهودیت یک نژاد و قوم است اما عرب بودن دیانت است- ترسیم چهره های خصمانه و تروریست از اعراب با استفاده از رسانه ها.
اهداف و شیوه های اسراییل در عملیات روانی ۱) تضعیف روحیه مقاومت؛ با اعلام زخمی شدن «سیدحسن نصرالله»، اغراق در تعداد کشته های مقاومت، اعلام عکس برداری از نامه سیدحسن نصرالله به فرماندهان حزب الله مبنی بر اینکه حزب الله اعتراف کرده که انتظار نداشته اسراییل نسبت به ربودن دو سرباز اسراییلی چنین واکنشی نشان دهد. ۲) تقویت روحیه جبهه خودی؛ عدم اعلام تعداد کشته های داخلی و بسنده کردن به اعلام تعداد زخمی ها، اغراق در پیروزی های جنگی و حتی از عقب نشینی به عنوان تاکتیک یاد کردن، بزرگنمایی در حمایت از نبرد با حزب الله
۳- تفرقه افکنی میان لبنانی ها، اسرائیل تلاش می کرد حزب الله و شیعیان را از بقیه جدا و حزب الله را به عنوان عامل انحطاط لبنان معرفی کند. رژیم صهیونیستی در طی چند روز اول جنگ سعی کرد با بمباران بسیاری از زیرساخت های کشور لبنان مردم لبنان را علیه حزب الله بسیج کند و طی اعلامیه ها و بیانیه ها وانمود می کرد که جنگ محدود به حزب الله است و حزب الله را عامل آغازکننده جنگ معرفی می کرد. اسراییلی ها با شیوه های مختلف درصدد این بودند که حزب الله را به طور مستقیم و غیرمستقیم به عنوان عامل کشتار مردم معرفی کنند، با بیان این که حزب الله به غیرنظامیان اجازه خروج از جنوب لبنان رانمی دهد یا اینکه کشتار قانا به خاطر وجود ادوات جنگ حزب الله در آن اتفاق افتاد. – پوشش گسترده اخبار مخالفین حزب الله همچون جناح ۱۴ مارس که از عملیات حزب الله انتقاد و حزب الله را عامل شروع جنگ می دانست؛ رسانه های اسراییلی با پوشش وسیع این گونه اخبار سعی در منزوی کردن حزب الله را داشتند.
۴) تاثیر بر افکار عمومی کشورهای خارجی؛ زیرا افکار عمومی و اعتراضات آنها بزرگترین مانع پیش روی اسراییل محسوب می شد. نقش ایران و سوریه؛ سوریه و ایران را به تجهیز حزب الله متهم می کردند و سوریه را عامل انتقال سلاح های ایران به لبنان معرفی می کردند و ادعا می کردندکه سید حسن نصرالله به سوریه فرار کرده است. عکس العمل حزب الله نسبت به جنگ روانی
رژیم صهیونیستی حزب الله و سید حسن نصرالله در مقابل اسراییل جنگ روانی فعالی را داشتند او با اظهارات دقیق، محکم و هشداردهنده روحیه نیروهای خودی را حفظ و باعث انفعال دشمن شد. عدم دخالت ارتش لبنان در جنوب و قرار گرفتن حزب الله در مقابل اسراییل موجب افزایش نقش رهبری جنبش در بحران اخیر بود. سید حسن نصرالله با قرار گرفتن در مقابل دوربین های تلویزیونی و بیان اظهاراتی ضمن اثبات سلامتی خود بر پایداری و مقاومت تاکید می کرد و هشدارگونه اعلام می کرد که «از این پس اخبار غیرمنتظره زیاد خواهد شنید و تازه این اول کار است». حزب الله با عمل به وعده هایی که در خصوص حمله به حیفا و فراتر از حیفا داده بود باعث شد که اظهارات وی توسط اسراییلی ها بسیار جدی تلقی شود. اظهارات هدفمند و ماهرانه سید حسن نصرالله باعث شد تا «موشه العاد» یکی از کارشناسان اسراییلی در امور لبنان رهبر حزب الله را استاد جنگ روانی و کارشناس در زمینه تشکیلات و در درجه دوم یک شخصیت نظامی بداند.
ناتوانی رژیم صهیونیستی در عرصه نبرد زمینی و تمرکز بر حملات هوایی موجب کشتار گسترده غیرنظامیان لبنانی شد و اعتراضات افکار عمومی جهان را برانگیخت. این روند باعث شد تا جنگ روانی علیه حزب الله از اهمیت بیشتری برخوردار شود. اسراییلی ها درصدد بودند تا با بزرگنمایی توان موشکی حزب الله لزوم مهار حزب الله را به جهان القاء کنند حتی حمایت ضمنی بسیاری از کشورهای عرب را نیز جلب کرده بودند. پس از ناکامی رژیم صهیونیستی در ایجاد اختلاف میان حزب الله و گروههای دیگر لبنانی این رژیم بر جنگ زمینی و سیاست زمین سوخته در جنوب لبنان متمرکز شد که این تاکتیک نیز ناموفق بود. در عرصه نبرد و عقب نشینی های متوالی سران این رژیم از مواضع اولیه، سرانجام آنها ضمن موافقت با آتش بس تلاش کردند تا با بهره گیری از توانمندی های تبلیغاتی و اطلاع رسانی خود، پیروزی های اندک خود را زیاد و ناکامی های وسیع خود را ناچیز جلوه دهند. اتحادیه بین المللی سازمان های غیردولتی حامی مردم فلسطین
گذری بر عملیات روانی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه
در بررسی ابعاد گوناگون جنگ رژیم صهیونیستی علیه مقاومت اسلامی لبنان می توان به جنبه های مختلفی پرداخت که مهمترین آن عملیات و جنگ روانی و اقدامات روانی این رژیم بوده است . رژیم اشغالگر قدس در جنگ ۳۳ روزه ، تمام امکانات نظامی (دریایی، زمینی ، هوایی) اقدامات ضد بشری ، تهدیدات جاسوسی و امنیتی ، فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی ، تبلیغاتی ، رسانه ای و روانی علیه گروهی – که دارای پشتوانه ای مردمی و رزمندگانی با ایمان بود – بکار گرفت اما نتوانست به اهداف اعلامی خود دست یابد . پرداختن به ابعاد مختلف اقدامات رژیم صهیونیستی در این مقاله میسر نیست اما قصد داریم با گذری کوتاه به عملیات روانی رژیم اشغالگر قدس در جنگ ۳۳ روزه بعد مهمی از اقدامات این رژیم را آشکار کنیم . برای اطلاع از اقدامات عملیات روانی رژیم صهیونیستی ، باید ابتدا تعریفی جامع از عملیات روانی ارایه شود : عملیات روانی عبارتست است از « فرآیند بهره برداری صحیح و طراحی شده از مؤلفه های سیاسی ، فرهنگی اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی ، تبلیغی و رسانه ای به منظور تأثیرگذاری در عقاید ، احساسات ، تمایلات ، اراده و رفتار گروههای مخاطب در جهت پشتیبانی از اهداف » رژیم صهیونیستی با در اختیار داشتن امکانات فراوان تبلیغی ، رسانه ای و عملیات روانی در سرزمینهای اشغالی ، منطقه و سراسر جهان از قدرت بالای اجرای عملیات روانی و جنگ رسانه ای علیه کشورهای دیگر برخوردار است . رژیم صهیونیستی با زیر سلطه داشتن بزرگترین خبرگزاریهای بین المللی ، صدها شبکه ماهواره ای و صدها ایستگاه رادیویی و صدها سایت اینترنتی ، هزاران کارشناس تبلیغی ، رسانه ای و عملیات روانی بدنبال تامین اهداف نا مشروع خود است . رژیم صهیونیستی یکی از پازل های نظام سلطه برای تحقق اهداف استکبار در منطقه است ، نقش ژاندارم را ایفا می کند . با توجه به تعهد نظام سلطه برای حفظ امنیت اسراییل در منطقه در نوک پیکان اجرای طرح خاورمیانه بزرگ قرار گرفته و در این راستا ، بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر به ایفای نقش پرداخته است . رژیم صهیونیستی خود را مهیای اجرای طرح گسترده حمله به غزه برای نابودی دولت حماس و همچنین اشغال بخش وسیعی ازخاک کشور لبنان برای عقب راندن حزب الله از مرز به طرف داخل لبنان کرده تا امنیت بیشتری برای شهرک های صهیونیست نشین در سرزمینهای اشغالی ایجاد کند . با پیش دستی حماس در به اسارت گرفتن سرباز رژیم صهیونیستی ، طرح حمله جلو افتاد و رژیم صهیونیستی در یورشی وحشیانه به غزه ، مردم بی دفاع فلسطین را به خاک و خون کشید . در مقابل ، مقاومت اسلامی لبنان نیز با اسیر کردن دو سرباز اسرائیلی ، طرح اصلی رژیم صهیونیستی را در هم ریخت . این رژیم با اتکا بر قدرت نظامی خود و هیمنه ای که از ارتش صهیونیستی در اذهان جهانیان به ویژه اعراب و مسلمانان ایجاد کرده بود ، حمله گسترده ای را به مناطق مختلف لبنان به ویژه مناطق مسکونی حزب الله آغاز کرد . رژیم صهیونیستی در اصول اساسی عملیات های نظامی خود اهدافی را بعنوان سرلوحه استراتژی هایش برگزیده است که بطور خلاصه عبارتند از : ‹۱› اصل ۱- جنگ قاطع و کوبنده اما کوتاه مدت : در این ، اساس کار غلبه ارتش رژیم صهیونیستی بر دشمن در کوتاه ترین زمان است . بنا بر تعبیر کامپبل
compell
ارتش م مردم اسرائیل به شدت در برابر نبردهای طولانی و فرسایشی آسیب پذیرند . اصل ۲- تلفات حداقل : بدلیل محدودیت جمعیت رژیم صهیونیستی و ترس از انقراض و تلفات ، این اصل برایش بسیار مهم است . اصل ۳ – هشدار استراتژیک : ایجاد ترس و واهمه با نمایش قدرت و اقتدار برای بر حذر داشتن اعراب و مسلمانان از اقدام نظامی( نظام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی باید پیش از حمله ، از این موضوع با خبر شود و به سیستم های نظامی آن رژیم هشدار دهد تا با اقداماتی مانند ضربات پیشگیرانه (تهاجم پیش دستانه) مانع از نابودی و مغلوب شدن خود شوند .) اصل ۴- باز دارندگی – اقدامات ویژه ، به خصوص عملیات روانی برای نشان دادن قدرت هسته ای بمنظور جلوگیری از هر گونه اقدام علیه این رژیم . اصل ۵- جنگ خارج از سرزمین های اشغالی : به منظور حفظ امنیت ساکنان یهودی سرزمینهای اشغالی بهره گیری از این اصل بسیار مهم است . با توجه به بررسی های که محققان رژیم صهیونیستی انجام داده اند ‹۲›، این رژیم بدون به کارگیری عملیات روانی و شیوه های مختلف آن هرگز به اهداف خود نخواهد رسید . اسرائیل از روشهای عملیات روانی همچون فریب ، تطمیع ، ایجاد وحشت ، ترور ، آدم ربایی و مظلوم نمایی ، بهره گیری وسیع از رسانه های دیداری ، شنیداری و نوشتاری در رسیدن به اهداف نا مقدسش استفاده می کند . مک گرین اهداف عملیات روانی رژیم صهیونیستی را بدین شرح بر می شمارد . ‹۳› – کاهش روحیه و کارآیی رزمی مخالفان ؛ – ایجاد اختلاف و تنش بین دشمنان و جلوگیری از اتحاد و کشورهای عرب و اسلامی علیه خود ؛ – ترغیب سربازان کشورهای دشمن به فرار از جبهه و دست کشیدن از جنگ ؛ – فریب دشمن و نیروهای او با بهره گیری از فنون فریب استراتژیکی یا تاکتیکی ؛ – جلب حمایت و پشتیبانی هم پیمانان خود ؛ – افزایش روحیه و کارآیی نیروهای خود ؛ – منزوی ساختن دشمنان خود ؛ رژیم صهیونیستی دراجرای عملیات روانی خود گروه هایی رابرای تاثیر گذاری هدف قرارمی دهد که عبارت اند از: ‹۴› – فرماندهان و نیروهای نظامی درگیر دشمن؛ – سران ، مسئولان و رهبران منطقه ؛ – مردم و افکار عمومی کشورهای منطقه ؛ – افکار عمومی جهان به خصوص کشورهای حامی و هم پیمان رژیم صهیوینستی ؛ – ساکنان سرزمینهای اشغالی و یهودیان جهان . بر اساس استراتژی نظامی ، اهداف عملیات روانی و مخاطبان مورد هدف رژیم صهیونیستی می توان عملیات روانی این رژیم در جنگ ۳۳ روز علیه حزب الله را مورد بررسی قرار داد که در این مکتوب گذری بر اقدامات عملیات روانی رژیم صهیونیستی مد نظر است . اهداف کوتاه مدت رژیم صهیونیستی از حمله به لبنان عبارت بودند از : – تصرف خاک لبنان بمنظور تامین امنیت شمال فلسطین ؛ – انحلال و انهدام جزب الله و مقاومت اسلامی؛ – ایجاد شکاف بین حزب الله و مردم لبنان ؛ – از بین بردن یکی از موانع سازش خاورمیانه ؛ – کمک به عملیاتی شدن طرح خاورمیانه جدید ؛ – فعال کردن گسل های سیاسی – قومی و مذهبی در لبنان ؛ – تضعیف حزب الله در افکار عمومی لبنان و منطقه ؛ – جبران شکست عقب نشینی از لبنان در سال ۲۰۰۰ . محورهای عملیات روانی رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روز علیه مقاومت اسلامی لبنان الف : محورهای نظامی ب : محورهای سیاسی و فشارهای دیپلماسی روانی علیه مقاومت اسلامی و مردم لبنان ج : جنگ رسانه ای د : اقدامات تروریستی و آدم ربایی، ایجاد تفرقه ، جاسوسی و … ه : تغییر افکار عمومی داخل لبنان ، منطقه و جهان در راستای اهداف رژیم صهیونیستی و : تبلیغ هیمنه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی ز : فشارهای اقتصادی و اجتماعی به مردم لبنان و حزب ا… الف : محورهای نظامی ۱- تبلیغات گسترده مبنی بر شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی ، به ویژه ارتش اسرائیل در بین افکار عمومی داخلی ، منطقه ای و جهانی؛ ۲- برنامه ریزی ، تبلیغ ، پیگیری و جوسازی در خلع سلاح حزب الله ؛ ۳- حمایت از استقرار نیروهای خارجی در مرز لبنان ؛ ۴- مانور بر توانمندی و قدرت بالای هوایی ؛ ۵- بمباران وحشیانه لبنان بمنظور تاثیر گذاری در مردم لبنان برای رویگردانی از حزب الله ؛ ۶- توجیه کشتار مردم بی دفاع لبنان در بمباران هوایی ، دریایی و زمینی بعنوان دفاع از خود ؛ ۷- هدف قراردادن اماکن غیر نظامی و زیرساختهای لبنان بمنظور فشار بر دولت و حزب الله برای تسلیم شدن ؛ ۸- تبلیغ شکست اعراب در جنگ های قبلی(جنگ ۶ روزه) و ترسیم هیبت نظامی صهیونیستها ؛ ۹- تهدید و تجاوز به خاک لبنان به منظور زمینه سازی تسلط قدرت های بزرگ در منطقه ؛ ۱۰- مانور بر کمک های نظامی آمریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی ؛ ۱۱- تبلیغ مداوم در از بین بردن مقرها ، موشک ها و سلاح های حزب الله طی ۳۳ روز جنگ ؛ ۱۲- کشتار بی رحمانه غیر نظامیان به ویژه کودکان و زنان بی دفاع در حادثه قانا بمنظور ایجاد تردید و ترس در مقاومت اسلامی و مردم ؛ ۱۳- بکارگیری دویست هزار نظامی در جنگ علیه لبنان ؛ ‹۵› ۱۴- اعلام اشغال لبنان به منظور حفاظت از صهیونیست ها ؛ ۱۵- هدف قراردادن غیر نظامیان در راستای شورش علیه حزب الله ؛ ۱۶- نابودی حرث و نسل در خاورمیانه بعنوان فلسفه وجودی اسرائیل ؛ ۱۷- ویران سازی کشور لبنان به جهت تاثیر گذاری و ایجاد وحشت در افکار مسئولان و مردم سایر کشورها . ب : محورهای سیاسی و فشارهای دیپلماسی روانی علیه مقاومت اسلامی و مردم لبنان – تبلیغ گسترده حمایت های آمریکا و کشورهای اروپایی و … از رژیم صهیونیستی ؛ – فشار مجامع بین المللی بویژه شورای امنیت به حزب الله ومردم لبنان برای جبران شکست های اسرائیل ؛‹۶› – محکومیت سخنان روسای جمهور کشورهای مختلف که از حزب الله و مردم لبنان حمایت کرده اند ( توسط آمریکا ، فرانسه ، آلمان و …) ؛ – رژیم صهیونیستی نماینده قدرت های بزرگ در منطقه خاورمیانه برای حفظ منافع آنان ؛ – حمایت از موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی بعنوان نقطه وحدت قدرت های بزرگ غربی ؛ – تبلیغ تحقق منافع قدرت های غربی در دفاع از رژیم صهیونیستی ؛ – تعبیر سخنان رئیس جمهور ایران به تشویق نسل کشی اسرائیلی ها ؛ – رفتار و گفتار مشوقانه آمریکا ، انگلیس و برخی قدرت های دیگر در برابر جنایات رژیم صهیونیستی ؛ – بیان «جنگ ما با ایران است ، حزب الله خط مقدم ایران است» . به منظور ایجاد تشکیک در مقاومت ؛ – تبلیغ همراهی قدرت های بزرگ و کشورهای عربی در حمایت از رژیم صهیونیستی ؛ – اعلام داشتن اجازه انجام هر کاری در لبنان از طرف آمریکا ، اروپا و برخی کشورهای عربی ؛ – حمایت مستمر روزانه و پی در پی آمریکا از رژیم صهیونیستی و ارایه طرح های مختلف و بیان اینکه در طرح آمریکا عقب نشینی دیده نشده است ؛ – سکوت و بی اعتنایی سازمان ملل و سازمان های مدعی حقوق بشر در قبال جنایات رژیم صهیونیستی در لبنان . ج : جنگ رسانه ای – روانی رژیم صهیونیستی رژیم صهیونیستی دارای واحدهایی است که در مواقع خاصی فعال می شوند . واحد عملیات روانی آن رژیم نیز از آن جمله است که در دوران جنگ ۳۳ روزه فعال شد . در این زمینه ، بیش از ۴۰ نوع اعلامیه رنگی و سیاه و سفید با مشخصات زیر تهیه و طراحی و طی ۳۳ روز جنگ ، از طریق زمین ، هوا و دریا روی مردم لبنان پرتاب شد . ‹۷› – پرتاب ها در زمین از طریق توپخانه و با استفاده از گلوله های توپ ، در دریا از روی عرشه کشتی ها و در هوا از طریق هواپیماهای جنگی و بالگرد انجام می گرفت . – رنگ های استفاده شده در اعلامیه ها بیشتر صورتی و زرد کم رنگ بود . – ۵۰ درصد محتوای اعلامیه ها با تصویر و کاریکاتور و ۵۰ درصد دیگر با متن عربی طراحی شده بود . – بخش عظیمی از متن ، محتوا و تصاویر اعلامیه ها علیه سید حسن نصرالله بود . – بخشی نیز در مورد ترک روستاهای مرزی ، تخلیه مناطق مسکونی بیروت ، فاصله گرفتن از مقر و دفاتر حزب الله ، هشدار و تهدید مردم به افزایش حملات ، هشدار به خودروها ، کامیون ها و به مردم و ارتش لبنان برای یاری نکردن حزب الله بود . – پخش دو نوع اعلامیه ویژه شامل بوگیر خودرو با تصویر نامناسبی از سید حسن و درخت سرو (نشان ملی پرچم لبنان) و یک پیام کوتاه خطاب به لبنانی ها با ارائه نشانی جهت تماس با اسرائیل ، با اعلام شماره تلفن های۰۰۴۱۷۹۷۸۸۶۲۳۷و۰۰۸۸۱۶۲۱۴۶۵۶۲۷ و نشانی اینترنتی : Info@all4lebanon.org – در زیر اکثر اعلامیه ها عنوان دولت اسراییل و در بخشی نیز امضای ارتش و وزارت دفاع اسراییل آورده شده بود . – از دیگر اقدامات روانی رژیم صهیونیستی تماس تلفنی با شهروندان لبنانی و ارسال پیام کوتاه (sms) برای تأثیرگذاری ، تطمیع ، جاسوسی و … بود . – دادن وعده های مادی به کسانی که اطلاعاتی از رژیم صهیونیستی قرار دهند . در این زمینه ،می توان از وعده پول نقد تا واحد مسکونی اشاره کرد.این وعده در اعلامیه مربوط به سایت اینترنتی و اعلامیه حاوی شماره تلفن درج شده بود. از جمله پیامهای دریافتی دارندگان تلفن های همراه اخباری بود که رژیم صهیونیستی می فرستاد (اکثر خبرها علیه سید حسن نصرالله بود ). – گزارش روزنامه گاردین (UNLIMITED GORDIAN ) درباره اجرای یک نبرد تبلیقاتی چند رسانه ای علیه مردم محاصره شده جنوب لبنان ،سندی برفعالیتهای عملیات روانی رژیم صهیونیستی است . – علاوه بر استگاههای رادیویی جدید برای ارایه دیدگاهها و تبلیغات رژیم صهیونیستی از جمله فعالیتهای عملیات روانی رژیم صهیونیستی بود. رادیو صدای لبنان روی فرکانس FM 103/7 برنامه پخش می کرد. صدای این رادیو روی اینترنت نیز دریافت می شد. – قطع برنامه های تلویزیونی کانال ماهواره ای حزب الله و پخش برنامه های اسرا ئیلی به جای آن ، از دیگر اقدامات روانی رژیم صهیونیستی به شمار می رود. – تشویق مردم دنیا به رای دادن به نظرسنجی های سایتها در مورد حمایت از رژیم صهیونیستی از جمله سایت CNN – بنا به گزارش تایمز لندن در ۲۸ ژوئیه ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی دانش آموزان را ترقیب به استفاده از سایت های اینترنتی و اتاقهای چت برای ارسال پیام های حمایت فعالان یهودی مستقر در اروپا و امریکا کرده است . در این زمینه پنج هزار نفر از اعضای اتحادیه جهانی دانش آموزان یهودی ، نرم افزار ویژه ای را در اینترنت ذخیره کردند که افراد را از وارد شدن در سایت ها واتاقهای چت نظرسنجی ضد صهیونیستی باز می داشت. – پخش بعضی از عکس ها به عنوان اقدامات ساختگی حزب الله در سایتهای اینترنتی ، فعالیت دیگر رژیم صهیونیستی در این زمینه بود. – انهدام ساختمان شبکه های المنار و رادیو نور. – حمله سایتهای منتسب به حزب الله و هک آنها توسط گروه هاگانا. – خبرسازی، شایعه پراکنی و ایجاد جو روانی از طریق شبکه های ماهواره ای منطقه ای و فرا منطقه ای علیه حزب الله و مردم لبنان – به کارگیری خبرگزاری های بزرگی همچون رویترز، بی بی سی، ان بی سی، سی ان ان، فکس نیوز و … در راستای اهداف رژیم صهیونیستی علیه مردم لبنان به منظور تضعیف حمایت های مردمی از مقاومت. – حمله و انهدام مراکز نشر و انتشار مطبوعات شیعیان و حزب الله در لبنان، به ویژه مراکز نشر محمد فولادکار ، انتشارات علمی، دارالتعارف، دارالکتب البهری، دارالهادی، داراالشروق و ارایه الدار. د : اقدامات تروریستی ، آدم ربایی ، جاسوسی و ایجاد تفرقه با هدف تاثیر گذاری روانی در مردم لبنان – بکارگیری عوامل وعناصر وابسته و جاسوس در لبنان باهدف کسب اطلاعات وتضعیف مقاومت اسلامی ؛ ‹۸› – انتساب حزب الله به ایران و سوریه بمنظور ایجاد تفرقه در این جنبش ؛‹۹› – آدم ربایی به ویژه ربودن نمایندگان مجلس و مسؤلان حماس در سرزمینهای اشغالی بمنظور فشار به حماس و حزب الله . (برای نمونه می توان به بازداشت عزیز دویک ، رییس پارلمان فلسطین در تاریخ ۱۳/۵/۸۵ اشاره کرد) ؛ – ایجاد فتنه و به انزوا کشاندن حزب الله در راستای خشکاندن ریشه مقاومت ؛ – تشدید گسلهای قومی و مذهبی در لبنان برای ایجاد تفرقه و تضعیف جبهه حزب الله ؛‹۱۰› – ایجاد اختلاف میان سیاستمداران ؛ ‹۱۱› – حمله ددمنشانه به قانا و کشتن بیش از سی کودک ؛ – هدف قرار دادن فرماندهان و رهبران حزب الله و حماس ؛ – معرفی حزب الله بعنوان گروه غیر قانونی و تروریست در افکار عمومی ؛ – ایجاد تفرقه بعنوان سهم مهلک برای جهان اسلام و بهره گیری از آن در راستای اهداف صهیونیستی . ه : تغییر افکار عمومی داخل لبنان ، منطقه و جهان در راستای اهداف رژیم صهیونیستی ‹۱۲› – تحریک قومیت ها و مذاهب به ویژه مسیحیان با بمباران بخشهایی از بیروت شرقی در جهت تحریک مسیحیان علیه حزب الله ؛ – پاشیدن ویرس بی صبری و تردید در بین مردم با هدف رویگردانی از مقاومت ؛ – به شهادت رساندن تعداد زیادی از مردم لبنان به منظور تغییر افکار عمومی ؛ – مجازات مردم در مقابل پایداری و مقاومت علیه رژیم اشغالگر ؛ – بزرگ نمایی حمایت کشورهای قدرتمند وسازمان های جهانی از رژیم غاصب به منظور تضعیف روحیه مردم ؛ – خارج کردن اتباع آمریکایی و اروپایی و سایر کشورها از لبنان با هدف فشار بر افکار عمومی لبنان ؛ – معرفی اسرائیل بعنوان صلح بان خاورمیانه ؛ – سرکوب مقاومت مردمی در سرزمین های اشغالی ؛ – تحقیر شیوه زندگی اعراب توسط رژیم صهیونیستی ؛ – تضعیف ایمان ، صبر و توکل مردم و مقاومت با هدف تاثیر گذاری در افکار عمومی. و : تبلیغ هیمنه و افسانه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی ‹۱۳› – بزرگ نمایی قدرت ارتش رژیم صهیونیستی در اذهان و افکار جهانیان ؛ – تبلیغ افسانه شکست ناپذیری و هیبت دروغین ارتش صهیونیستی ؛ – تبلیغ داشتن پیشرفته ترین تجهیزات و سلاح های مدرن ، دقیق ، هدایت شونده و امکانات فوق مدرن جنگی و الکترونیکی ؛ – ایجاد ترس در مردم از بمب های جدید ، هواپیماهای اف ۲۲ ، بمب های خوشه ای ، زیر دریایی ، هواپیماهای اعزامی از انجرلیک ، بمب های سرطان زا و هواپیمایی که قادر به شناسایی منابع حرارتی است ؛ – تبلیغ اعزام ناوهای جنگی به سواحل لبنان ؛ – تهدیدهای مداوم اسرائیل بعنوان ارتش اسطوره ای ؛ – بزرگنمایی هیمنه و ابهت رژیم صهیونیستی در رسانه های دنیا ؛ – تائید مطلق رژیم صهیونیستی توسط آمریکا . ز : فشارهای اقتصادی و اجتماعی به مردم لبنان و حزب الله ‹۱۴› – بمباران جاده ها به ویژه جاده های بین شهری و بین لبنان و سوریه بمنظور قطع ارتباطات و کمک رسانی ؛ – آواره کردن یک میلیون لبنانی بر اثر بمباران جهت فشار بر حزب الله ؛ – ویرانی هزاران منزل مسکونی در جهت آواره کردن مردم و شکستن پایداری مقاومت ؛ – هدف قرار دادن کامیونهای حامل مواد غذایی ، مواد سوختی و دارو با هدف در مضیقه قرار دادن مردم ؛ – بمباران مراکز تولید برق ، منابع سوخت و پل های ارتباطی ؛ – ایجاد نا امنی و بحران در لبنان ؛ – تبلیغ علل حمله و جنگ در بین مردم لبنان و مقصّر قلمداد کردن حزب الله . نتیجه گیری در طول نبرد ۳۳ روزه و قبل و بعد از آن ، رژیم اشغالگر قدس تلاش زیادی برای فضاسازی تخریبی کرد و ضمن منحرف کردن افکار عمومی جهانیان و منطقه ، به ایجاد اختلاف در بین گروههای لبنانی ، جداسازی مردم از حزب الله و فعال کردن گسل های فرقه ای ، قومی و مذهبی در لبنان و فلسطین پرداخت . این رژیم با یورش های ویرانگر هوایی و بمباران های شدید ، اقداماتش را در ایجاد فشارهای روحی – روانی بر مردم لبنان به قصد تسلیم کردم مردم و مقاومت تشدید کرد . در این زمینه ، از ابزارهای رسانه ای در راستای اهدافش استفاده کرد و برای اجماع جهانی و بهره گیری از مجامع بین المللی به فشارهای سیاسی خود افزود تا بلکه بتواند به اهداف زیر برسد : ۱- خلع سلاح حزب الله ۲- عقب راندن مقاومت تا پشت رودخانه لیتانی ۳- استقرار نیروهای ناتو در مرز لبنان ۴- محکم کردن جبهه گروه های آمریکایی و وابستگان فرانسه در لبنان ۵- تلاش برای ترور رهبر و فرماندهان اصلی حزب الله ۶- انهدام اماکن و تجهیزات نظامی حزب الله ۷- هموار کردن موانع بر سر راه تشکیل خاورمیانه جدید ۸- نابودی کامل امکانات رسانه ای حزب الله ۹- تضعیف موقعیت منطقه ای و فرامنطقه ای حزب الله و مقاومت اسلامی ۱۰- اجرایی کردن گزینشی قطعنامه های مصوب سازمان ملل و شورای امنیت درخصوص لبنان ۱۱- استحاله و حذف حماس و تقویت جبهه وابسته به نظام سلطه ۱۲- همراه سازی دولت های عربی وابسته به رژیم صهیونیستی و تضمین امنیت این رژیم . در مجموع با توجه به پیروزی حزب الله و مقاومت اسلامی ، افزایش محبوبیت رهبر حزب الله در جهان و رویکرد و طرفداری مردم آزاده دنیا از مقاومت اسلامی ، می توان گفت اقدامات نظامی و عملیات روانی رژیم صهیونیستی در سه محور « داخل لبنان و سرزمین های اشغالی ، منطقه خاورمیانه و محیط بین الملل » با توجه به نفوذی که در بین سران کشورها و لابی های قوی صهیونیستی و بنگاه های بزرگ اقتصادی – رسانه ای داشته و از تمام اهرم های خود نیز استفاده کرده و حضور مداوم نمایندگان آمریکا و تلاش آنان در منطقه نیز مشهود بوده ، به شکست انجامیده است . این وعده الهی به مؤمنان و مجاهدان راه خدا بوده که در پیروزی رزمندگان حزب الله تجلی یافته است . البته در کنار نصرت و مشیت الهی ، مقاومت رزمندگان حزب الله و همراهی مردم لبنان و فرماندهی و تدبیر سیدحسن نصرالله ، رهبر قهرمان آن ، برنامه ریزی مناسب در اجرای عملیات روانی علیه رژیم صهیونیستی و خنثی سازی اقدامات روانی اسراییل نیز در این پیروزی دخیل بوده که خود ، بحث مفصل و جداگانه ای می طلبد .
– رسانههای عربی:
از آنجا که لبنان کشوری عربی بهشمار میرود – خارج از ادیان آن که چندان با کشورهای عربی همخوانی ندارد – دنیای عرب میبایست واکنشی کاملا متفاوت نسب به این واقعه مهم میداشت که شاید در نوع خود بینظیر باشد، اما از آنجایی که این رسانهها به شدت وابسته به حکومتها هستند و از جانب دیگر به دلایل فکری و عقیدتی چندان تعلق خاطری به لبنان ندارند، این پوشش خبری در دو مرحله انجام گرفت که در ادامه این بررسی به آن اشاره خواهیم کرد.
اما نکتهای که قبل از این موضوع اشاره به آن لازم میرسد، اشاره به تنوع رسانه در دنیای عرب است. ۲۲ کشور عرب عضو اتحادیه عرب علاوه بر آنکه دارای چند ماهواره مستقل چون نیل ست و عرب ست جهت پخش برنامههای خود هستند، دهه شبکه تلویزیونی آنها نیز با استفاده از فرستندههای زمینی پخش میشود. در این میان سهم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و دو کشور لبنان و مصر در ارائه برنامههای تلویزیونی منحصر بهفرد است. اعضای شورای همکاری خلیج فارس که به دلیل باورهای عقیدتی جرات ندارند برخی از شبکههای تلویزیونی را در داخل کشور خود راهاندازی کنند، از کشورهای اروپایی نسبت به پخش آنها اقدام میکنند، مهمترین نمونه آن مجموعه شبکههای mbc و art است که اولی از انگلیس و دومی از ایتالیا پخش میشود.
از مجموع کانالهای تلویزیونی عربزبان برخی از آنها در قالب شبکههای خبری عمل میکنند و برخی نیز که دارای برنامههای متنوع هستند، بخشهای خبری بسیار مفصل و مشروحی هستند که بینندگان بسیاری را به خود جلب و جذب میکنند. از نمونه اول میتوان به الجزیره، العربیه، ANN، anb و از نمونه دوم باید به شبکه تلویزیونی ابوظبی اشاره کرد.
اما در حوزه رسانههای مکتوب و نوشتاری، دنیای عرب به همان اندازه متنوع است، از مراکش تا عمان صدها روزنامه و هفتهنامه با گرایشهای مختلف و تحت تاثیر افکار گوناگون منتشر میشوند که با بررسی آنها متوجه گوناگونی اندیشهها و باورها در دنیای عرب میشویم.
باز در همین رابطه، معتبرترین مطبوعات را میتوان در کشورهای حوزه خلیج فارس، مصر و لبنان یافت. همانند رسانههای شنیداری و دیداری، معتبرترین روزنامههای دنیای عرب در خارج از این کشورها و با سرمایه کشورهای حوزه خلیج فارس چاپ میشود. روزنامههایی چون الشرق الاوسط، الحیات و القدس العربی که در آن بهترین متفکران و اندیشمندان عرب قلم میزنند، بازنمود پیشرفتهترین و در عین حال مترقیترین فکر در دنیای عرب است.
در حوزه اینترنت و فضای مجازی رسانههای دنیای عرب بهخوبی عمل میکنند، چون در این حوزه تقریبا کنترل چندانی روی آن وجود ندارد، از افراطیترین تفکرات، اندیشهها و آرا تا تفریطیترین آن را میتوان یافت. البته در این دنیای مجازی میتوان مابین این و طرز اندیشه را یافت و به افکار و اندیشههای معتدل نیز رسید. جامعه ۳۰۰ میلیونی اعراب به نحو گوناگونی به اینترنت دسترسی دارند. در حالی که کشورهایی چون تونس، الجزایر، مراکش، مصر در شمال آفریقا و همچنین اعضای شورای همکاری خلیج فارس دسترسی خوبی به اینترنت و فضای مجازی دارند، اما مابقی کشورهای عربی چندان حضوری ندارند و آنگونه که باید و شاید پررنگ عمل نمیکنند.
در حوزه اینترنت نیز سایتهای خبری و تحلیلی و همچنین انعکاس رسانه مکتوب یعنی روزنامه را به خوبی میتوان یافت و به همین جهت طیف وسیعی در دنیای عرب به این حوزه روی آوردهاند.
۲-۱: تلویزیون
همانگونه که گفته شد، افکار عمومی عرب ارتباط خوبی با این رسانه برقرار کردهاند. تنوع آن نیز باعث شده تا مخاطبان آن روزبهروز بیشتر شوند. طیف مخاطبان وسیع وب و همچنین رویدادهای عراق، فلسطین و لبنان باعث شد تا رسانه در دنیای عرب وظیفه سنگینتری احساس کند.
در جنگ لبنان حتی بیطرفترین شبکهها -چون شبکههای موسیقی در لبنان نیز وارد عرصه شدند و به انعکاس دیدگاههای خود پرداختند. اما بیشترین حجم انتقال خبر و رویداد برعهده شبکههای خبری بود و شبکههای عمومی بزرگترین کمکی که در عرصه جنگ کردند، تبلیغ به نفع مردم مظلوم لبنان و اعلام شمارهحساب جهت واریز وجوهات جهت کمک به مردم لبنان بود. در حوزه شبکههای خبری نیز بسته به تفکر حاکم بر این شبکهها بسیار متفاوت بود. در حالی که شبکهای چون الجزیره قطر به شدت از مردم لبنان حمایت میکرد و تحولات جنگ را لحظهبهلحظه گزارش میکرد، شبکه رقیب آن یعنی العربیه، بسیار محافظهکارانهتر عمل مینمود. در این مجال به بررسی این شبکههای خبری میپردازیم تا عمق عکسالعمل آنها نسبت به جنگ مشخص شود. قبل از این بررسی لازم به یادآوری است، این شبکهها بسته به نوع تفکر حاکم گزینشی عمل میکردند.
الجزیره
الجزیره معروفترین شبکه خبری در دنیای عرب که در سال ۱۹۹۶ و پس از روی کار آمدن شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی و با سرمایه ۱۵۰ میلیون دلاری وی راهاندازی شد. این شبکه از همان ابتدا در تعاریفی که برای خود داشت، وظیفهاش را اطلاعرسانی شفاف و غیرجانبدارانه عنوان کرد، امری که پس از گذشت یک دهه از این شبکه پرطرفدار باعث دلخوری پارهای از کشورها از آن شده است.
الجزیره در دنیای عرب سنتشکنی کرد، برای اولین بار با مقامات رژیم صهیونیستی دیدار کرد، در جنگ افغانستان نحوه عملکردش و پخش پیامهای بن لادن و یارانش از آن شبکه پر سر و صدا ساخت، عراق میدان عملی بود تا رئیسجمهور آمریکا را مجبور کند، طرح حمله به الجزیره را طراحی کند، مسالهای که انتقادات بسیاری را متوجه آمریکا کرد و هنوز هم این شبکه در سایت خبری خود آن را پیگیری میکند. البته الجزیره در جریان انتفاضه دوم مسجدالاقصی بیشتر یار نزدیک مردم لبنان بود. با این وجود به نظر میرسد پارهای اندیشههای سلفیگری بر این شبکه حاکم است.
الجزیره پس از اسارت سرباز اسرائیلی توسط مبارزان فلسطینی در نوار غزه نقطه تمرکز خود را غزه قرار داده بود، اما پس از شروع بحران در لبنان، با استفاده از خبرهترین و ورزیدهترین خبرنگاران و گزارشگران خود در لبنان و فلسطین اشغالی اقدام به پخش خبر نمود.
مسوول دفتر شبکه الجزیره غسان بن جدو از باسابقهترین خبرنگاران عرب است که در طول جنگ، تنها کسی بود که با دبیرکل حزبا…، آقای سیدحسن نصرا… دیدار و گفتوگوی مفصلی کرد. تمام خبرنگاران اعزامی الجزیره به لبنان و فلسطین اشغالی افرادی آگاه و درعینحال به نوبه خود متخصص بودند. در لبنان خبرنگاران الجزیره علاوه بر آنکه دفتری مرکزی داشتند، در بیروت، صور و بقاع نیز مستقر بودند و در فلسطین اشغالی در شهرهای تلآویو، بیتالمقدس، حیفا و گاهی اوقات نقطه صفر مرزی مستقر و گزارش خود را از نزدیک ارائه میکردند.
برنامههای الجزیره در طول ۲۴ ساعت پخش، در تمام ساعتهای پخش خبر بر موضوع لبنان استوار بود. علاوه بر خبرنگاران زبده، استفاده همهجانبه الجزیره از کارشناسان سیاسی و نظامی عرب و غیرعرب باعث بالا رفتن کیفیت برنامه شده بود. اخبار را الجزیره از بیروت پخش میکرد، یعنی گویندهای در دوحه و گویندهای دیگر در بیروت و همزمان تمام خبرنگاران الجزیره در سطح مناطق یاد شده در بالا به صورت هماهنگ و همزمان با هم در ارتباط بودند و اخبار همدیگر را تکمیل میکردند. عنوان کلی برنامههای الجزیره که در گوشه سمت راست صفحه تلویزیون و بالاتر از محل استقرار نشان این شبکه پخش میشد، جنگ علیه لبنان نام داشت. برنامههایی چون صدای مردم، ماورا خبر، گفتوگو با کارشناسان جزو برنامههای پرطرفدار الجزیره بود.
نوار خبری الجزیره هرگونه حادثه مهم روی داده در عرصه سیاست و جبهه جنگ را به صورت فوری درج میکرد و گزارشهای دست اول آن مرجع و منبع بسیاری از خبرگزاریها و حتی شبکههای تلویزیونی شد. در مورد کشتار مردم لبنان در جنوب بیروت و جنوب لبنان اولین شبکهای بود که گزارشهای خود را تهیه و به صورت زنده پخش کرد. گفتوگو با مقامات بلندمرتبه لبنانی ـ چه دولتی و چه حزبا… ـ نگاهها به سمت این شبکه را دوچندان کرد.
بحران لبنان فرصت جدیدی به الجزیره داد تا خود را همچنان پیشتاز عرصه خبررسانی معرفی کند و جایگاه خود را تثبیت کند، به همین دلیل بود که سایت اینترنتی الجزیره به آدرس aljazeera.net روزانه بین ۶ تا ۷ میلیون بازدیدکننده داشته باشد الجزیره به این ترتیب یک بار دیگر نگاه بینندگان را متوجه خود کرد.
العربیه
دیگر شبکه خبری عربزبان که در عرصه خبررسانی رقیب الجزیره به شمار میرود، العربیه بود. این شبکه خبری با سرمایه عربستانسعودی و امارات متحده عربی در سال ۲۰۰۱ و پس از حمله آمریکا به افغانستان در راستای مقابله با الجزیره به وجود آمد. این شبکه در دبی پخش میشود.
حقوقهای گزافی که این شبکه به خبرنگاران خود پیشنهاد کرد باعث جذب تعدادی از خبرنگاران زبده الجزیره نیز گشت. این شبکه همچنین مورد حمایت و پشتیبانی آمریکاست و خبرنگاران آن با حمایت عربستان و امارات متحده عربی به هر منطقه که اراده کنند سفر و از آنجا گزارش تهیه میکنند. بر اساس برنامه تعریفشده برای آن، این شبکه باید با شیوهای متعادل به کنترل افکار عمومی در جهان عرب میپرداخت، امری که نتوانست آنگونه که انتظار میرفت از پس آن برآید. چراکه افکار عمومی در دنیای عرب آنگونه که باید شکل گرفته است و این الجزیره است که زبان آنها را فهمیده و براساس آن عمل میکند.
العربیه نیز همانند سایر شبکههای خبری با تمرکز بر تحولات لبنان گزارشهای لحظهبه لحظه از لبنان و فلسطین اشغالی تهیه، اما به صورت کاملا محافظهکارانهای این اخبار را منعکس میکرد. این شبکه در برنامهای با عنوان تابستان سخت به بررسی آخرین رویدادها میپرداخته و عملا در برنامههای خود از کارشناسانی بهره میگرفت که نسبت به عملکرد حزبا… در جنگ دیدی انتقادی داشتند. در هفته اول جنگ به دلیل همراهی سران برخی کشورهای عربی و سکوت آنها در قبال جنایات اسرائیل، این شبکه همسو با آنها عمل میکرد، اما با گذشت زمان و تحت فشار افکار عمومی عرب کمکم با تغییر موضع، العربیه نیز درصدد برآمد تا اندکی به همصدایی با آنها برخیزد و کمکم به موفقیتهای مقاومت اسلامی لبنان و جنایات صهیونیستها بپردازد. آنچه در برنامههای این شبکه مشهود بود، حس مخالفت با حزبا… و شخص سیدحسن نصرا… بود که با رویکرد مردم عربزبان به مقاومت و دبیرکل آن این رویکرد نیز کمکم رنگ باخت.
خبرنگاران العربیه نیز با استقرار در بیروت، صور و صیدا و همچنین حیفا، بیتالمقدس و شهرکهای شمال فلسطین اشغالی از نزدیک گزارشهای خود را ارسال میکردند.
آنچه مهم به نظر میرسد عدم تاثیرگذاری این شبکه بر روی افکار عمومی بود و این مردم دنیای عرب بودند که گردانندگان العربیه را مجبور کردند مطابق میل آنها رفتار کنند.
نیل
دیگر شبکه خبری عرب، نیل نیوز (Nillenews) است که از مصر برنامههای خود را پخش میکند و در حیطه مجموعه شبکههای گروه نیل قرار میگیرد. این شبکه هرچند در ابتدا به انتقاد از حزبا… پرداخت اما اندکاندک مانند العربیه تغییر رویه داد و به انتقاد از اسرائیل و جنایات آن پرداخت. هرچند این شبکه مانند الجزیره یا العربیه مخاطبان فراوانی ندارد و تقریبا در خود مصر بینندگان خاص خود را دارد، اما از آنجایی که مصر پرجمعیتترین کشور عرب است و دیدگاههای موجود در آن تاثیر بسیاری بر سایر کشورهای عربی دارد، نیل در این حوزه میتوانست به شکلدهی افکار عمومی بپردازد.
MBC
مجموعه شبکههای MBC که از طرف شورای همکاری خلیج فارس تامین مالی میشود در ابتدای دهه ۹۰ و پس از اشغال کویت توسط عراق در لندن کار خود را شروع کرد. این شبکه هنگامی که بنیان گذارده شد به دلیل نبود شبکههای خبری مستقل نقش عمدهای در انتقال اخبار داشت، این نقش هرچند با راهاندازی شبکههای خبری رنگ باخت و MBC تبدیل به شبکهای اجتماعی و فرهنگی شد اما هنوز هم یکی از بهترین کادرهای خبری را در اختیار دارد. MBC با توجه به رسالت خود که مخالفت با نیروهای آرمانگرا و اصلاحطلب در منطقه و رواج افکار سکولار است، وارد عرصه لبنان شد. خبرنگاران MBC عموما با افرادی مصاحبه میکردند که چندان موافقتی با مقاومت نداشتند. نزدیکی MBC به جریان موسوم به ۱۴ مارس نیز باعث شد تا گزارشها و تحلیلهای جهتدار آن بر روی آنتن برود.
MBC در راستای گسترش خود با راهاندازی شبکههای دیگری چون MBC2، MBC3 و MBC4 عملا به مقابله با افکار عمومی عرب برخاست و سعی کرد تا با تنوع دادن به برنامههای خود و پخش فیلمهای آمریکایی و غربی به زبان اصلی و زیرنویس عربی جبهه جدیدی علیه نیروهای اصلاحطلب به وجود آورده و جوانان کشورهای عربی را از بعد سیاسی و دینی به روزمرگی معطوف کند.
anb
این شبکه خبری- تحلیلی نیز هرچند خود را مستقل نشان میدهد، اما تحت تاثیر افکاری همانند العربیه قرار دارد. محدودیتهای این شبکه خبری آن را در سطح حضور کارشناسان و تحلیل اوضاع قرار داد.
المنار
شبکه تلویزیونی المنار وابسته به حزبا… لبنان، از اواخر دهه ۹۰ کار خود را شروع کرد. این شبکه با کمکهای فنی ایران به عنوان اولین شبکه خبری شیعه با کارکردی گسترده بهزودی توانست جایگاه خود را در میان شبکههای خبری عربزبان تثبیت کند. از آنجا که رسالت این شبکه تبلیغ مقاومت و مقابله با خبرپراکنی بنگاههای وابسته به غرب بود خیلی زود افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد. حزبا… لبنان به واسطه همین شبکه توانست جایگاه خود را مستحکمتر کند و در برابر باجخواهی برخی رسانههای عرب جهت پوشش دادن اخبار مقاومت قوی عمل کند. از آنجا که المنار بهشدت از مقاومت مردم فلسطین حمایت میکرد تحت فشار صهیونیستها و پخش آن از ماهواره هاتبرد متعلق به فرانسه ممنوع و اکنون به وسیله دو ماهواره عربست و نیلست برنامههای خود را پخش میکند.
المنار از آنجا که وابسته و متعلق به حزبا… بود در بحران اخیر نقش خوب و بیبدیلی را در اطلاعرسانی ایفا کرد. دسترسی به رهبران حزبا… و فرماندهان مقاومت باعث شد تا مطمئنترین و در عین حال سریعترین اخبار از کانال المنار در اختیار رسانههای گروهی قرار گیرد. پخش اخبار کذب از رسانههای اسرائیلی و سایر رسانههای وابسته به آنها، افکار عمومی را به این نتیجه رساند که المنار بهترین و مطمئنترین منبع خبری است.
همزمان با شروع تجاوز اسرائیل به لبنان و پخش سخنان سیدحسن نصرا… دبیرکل حزبا… از این شبکه، اسرائیلیها به زعم خود برای نابودی المنار به سرعت وارد عمل شده و ساختمان چندطبقهای آن را در مربع امنیتی بیروت مورد هدف قرار دادند، اما به دلیل برنامهریزیهای دقیق المنار بلافاصله برنامههای خود را از نقطه دیگری پخش کرد و هیج خللی در پخش برنامههای عادی آن به وجود نیامد. المنار تنها شبکه خبری بود که تصاویر مستقیمی از جبهههای جنگ پخش میکرد چراکه به واسطه مسائل امنیتی حزبا… به هیچ شبکهای اجازه نمیداد وارد محدوده درگیری شوند. تصاویری از شلیک موشکهای رعد ۲ و ۳، خیبر۱ و همچنین صحنههایی از انهدام تانکهای پیشرفته میرکاوا، به سرعت به محبوبیت المنار میان اعراب افزود. بسیاری از خبرگزاریها و شبکههای خبری به نقل از المنار به انهدام واحدهای مختلف نیروهای مهاجم اسرائیلی اشاره میکردند. انهدام ناوچهها و قایقهای توپدار اسرائیلی و اعلام تعداد تانکها، نفربرها، بلدوزرهاو خودروهای زرهی ارتش رژیم صهیونیستی به همراه آمار کشتهها و زخمیهای ارتش این رژیم برای اولین بار از المنار پخش میشد.
اما مهمترین نکته در موفقیت المنار علاوه بر تداوم پخش برنامهها و پوشش خبری جنگ، تبلیغ و تهییج مردم و آماده کردن آنها برای حمایت از مقاومت بود. المنار به سرعت گوی سبقت را از شبکههایی چون Lbc و المستقبل ربود و با پخش سخنان سیدحسن نصرا… دبیرکل حزبا… آخرین استراتژیهای حزبا… برای مقابله با دشمن را اعلام میکرد. تمام شبکههای خبری به خصوص شبکههای خبری عربزبان و مسلمان لحظاتی پیش از پخش سخنان دبیرکل حزبا… به صورت زیرنویس آن را اعلام و سپس به صورت همزمان با استفاده از المنار آن را برای بینندگان خود پخش میکردند.
بدون شک باید گفت المنار به عنوان بازوی خبری و تبلیغی حزبا… نقش مهم و اساسی در پیروزی مقاومت ایفا کرد. پخش سخنان سیدحسن نصرا… که خبر از سلامتی وی میداد امیدواری بسیاری در دل طرفداران مقاومت به وجود میآورد و اعلام دیدگاههای حزبا… از زبان دبیرکل هشیار آن حربهای انکارناپذیر در شکست دشمن محسوب میشد. امری که به خوبی از قصد و نیت اسرائیلیها جهت انهدام محل پخش المنار در طول جنگ مشاهده شد. اما المنار تا آخر جنگ سربلند و آماده بود.
ابوظبی
شبکه تلویزیونی ابوظبی هرچند شبکهای عمومی به شمار میرود اما داشتن چند بخش خبری مفصل در حد برخی شبکههای کاملا خبری، از آن شبکهای خوب ساخته بود. ابوظبی هم مانند سایر شبکههای دولتی عربی در راستای سیاست یک بام و دو هوای شیوخ عرب ابتدا حالتی کاملا عادی در روند جنگ ایفا کرد، اما به زور مجبور شد در حالتی کاملا مطابق با افکار عمومی عرب، اخبار را پوشش دهد. پخش مرتب اخبار از لبنان، پخش تیزرهای تبلیغی رایگان جهت جمعآوری کمک برای مردم لبنان از دیگر اقدامات آن بود.
ANN
این شبکه خبری سوری که از طرف دولت این کشور حمایت میشد به شدت طرفدار مقاومت اسلامی لبنان بود و هنگامی که در بحبوحه جنگ به شدت از حزبا… حمایت میکرد و برنامههای حزبی متعددی در راستای منویات دولت سوریه که همانا حمایت بیقید و شرط از حزبا… بود پخش میکرد مورد انتقاد بسیاری از سران عرب قرار گرفت.
کویت
کویت از جمله کشورهایی بود که مقامات رسمی آن در ابتدای جنگ به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی توسط حزبا… را ماجراجویی تلقی کرد، اما هنگام حضور وزیر امور خارجهاش در برابر نمایندگان مجلس امه و انتقادات وسیع علیه این دیدگاه به سرعت تغییر موضع داده و به صورت حامی سرسخت مقاومت درآمد. کمک ۸۰۰ میلیون دلاری کویت به لبنان در راستای همین فشارهای نمایندگان مجلس صورت گرفت. پس از این تغییر رویکرد بود که شبکه اول تلویزیون کویت در اقدامی بیسابقه به جای استفاده از واژه اسرائیل از رژیم صهیونیستی بهره گرفت، امری که در یک دهه اخیر و پس از کنفرانس صلح اسلو بیسابقه مینمود و عملا تعجب بسیاری را برانگیخت.
تلویزیون کویت که بخش خبری آن به دلیل حضور گویندگان باسابقه طرفداران زیادی دارد علاوه بر بخشهای خبری در نوار زیرنویس خود نیز اخبار جنگ را منعکس میکرد، کویت اولین کشوری بود که در رسانههای خود چه دیداری، نوشتاری و مجازی بر خلاف رویه اولیه خود در کنار مردم لبنان ماند.
۲-۲: مطبوعات
همانگونه که گفته شد وجود ۲۲ کشور عربزبان در دو قاره آسیا و آفریقا، هرچند از نظر فرهنگی و اجتماعی با هم تفاوت دارند اما در حوزه نوشتن همه به یک زبان و با یک قاعده مینویسند، بنابراین یک همفکری نوشتاری بین تمام دنیای غرب وجود دارد. در این میان چند روزنامه معروف عرب که به عنوان پایه و وزنه در دنیای عرب به شمار میروند قابل بررسی هستند. روزنامههایی چون الشرقالاوسط، الحیات و القدس العربی که در سطح بینالمللی چاپ و توزیع میشوند، حرفهایترین و قدرتمندترین نویسندگان عرب را گرد خود جمع و از سایر کارشناسان غیرعرب نیز بهره میگیرند.
در این میان روزنامههای عربی بهخصوص آنهایی که به دولتهایشان وابستگی نداشتند بهخوبی جنایات جنگ را پوشش خبری دادند، اما آنهایی که در جبهه دولتهای خودکامه عرب میجنگیدند، بهناچار و به تبعیت از سردمداران خود بنای مخالفت با حزبا… را گذاشتند، در این مورد بهخصوص به دو روزنامه مصریالاهرام و الجمهوریه اشاره کرد. در لبنان نیز با وجود جنگ گسترده مطبوعات به کار خود ادامه داده و به صورت روزانه آخرین تحولات جنگ را بررسی میکردند که در این میان روزنامه المستقبل وابسته به جناح المستقبل و گروه موسوم به ۱۴ مارس با وجود ویرانیهای گسترده ناشی از جنگ همچنان در قبال این جنگ و مقاومت حزبا… از خود واکنش مثبتی نشان نمیدادند و همزبان با رهبر خود سعد الحریری مدام به حزبا… میتاختند.
اما سه روزنامهای که باید بیشتر آن را بررسی کرد همانهایی هستند که در لندن چاپ و منتشر میشوند، یعنی الشرق الاوسط، الحیات و القدس العربی.
الشرق الاوسط:
به تعبیری معروفترین روزنامه عربزبان است که در سطح بینالمللی و با حمایتهای مالی عربستانسعودی در لندن و لبنان به صورت همزمان چاپ میشود. خبرهترین کارشناسان عرب و حرفهایترین آنها در این روزنامه قلم میزنند. الشرق الاوسط هرچند در جریان تفکرات خود جزو روزنامههای پان عرب و قومیتگرا مطرح میشود، اما با این وجود نتوانست یا نخواست در جنگ لبنان آنگونه که باید و شاید عمل کند. افرادی که در این رسانه قلم میزنند عموما افکاری لیبرال داشته ولی با این وجود بهشدت به خاندان سعودی در عربستان وابستهاند.
یکی از نویسندگان الشرق الاوسط شخصی است به نام طارق حمید که دبیر تحریریه این نشریه نیز به شمار میرود. طارق حمید که مخالف جدی و سرسخت حزبا… بهخصوص رهبر آن یعنی سیدحسن نصرا… است، در دو روز اول جنگ در هجومی سهمگین مشروع بودن این جنگ را زیر سوال برد و بهشدت به اقدام حزبا… تاخت، اما پس از یک هفته که نتیجه مقاومت و ناکامی اسرائیل مشخص شد عملا هیچ مقالهای ننوشت یا اظهارنظری نکرد به طوری که در ۲۸ روز مانده تا پایان جنگ فقط دو مطلب آنهم مربوط به ترکیه و اروپا نوشت. پس از پایان جنگ طارق حمید در راستای سیاست ضدشیعی و ضد مقاومت حزبا… خود یکبار دیگر مطلب نوشت و اینبار نیز به سرزنش و نکوهش مقاومت دست زد. امری که با هر بار نوشتن وی با پاسخ شدید و صریح مخاطبان روبهرو میشد. تعداد بسیار یادداشتهایی که بر روی مطالب وی نگاشته میشد، مشخص میکرد که وی تا چه میزان محبوبیت دارد و نوشتههایش خریدار.
مابقی نویسندگان الشرق الاوسط هرچند رویهای آرامتر را طی میکردند، تمام تلاششان این بود که خود را بیطرف نشان دهند.
الحیات
دیگر روزنامه چاپ لندن که به شدت در جریان جنگ لبنان فعال عمل کرد. اما به دلیل وسعت عمل الشرق الاوسط تقریبا در سایه قرار گرفت. نوشتههای غسان شربل در الحیات نمونه کامل واقعبینی سیاسی و رسانهای بود که وی اقدام به نوشتن آنها تقریبا به صورت روزانه میکرد. دیگر نویسندگان این روزنامه نیز به نوبه خود در مطالعات و تفسیرهای خود به بیان نظریات مختلف میپرداختند، هرچند آنها بالنسبه بیشتر در حمایت از حزبا… و مقاومت قلم میزدند.
القدس العربی
این روزنامه با اندیشه تودهگرایی که دارد برخلاف ۲ روزنامه قبل توانست ارتباط بسیار نزدیکتری با مخاطبان خود برقرار کنند. سرمقالههایی که توسط عبدالباری عطوان سردبیر این روزنامه چاپ و منتشر میشد، بیانگر دیدگاههای کاملا توجیهپذیر القدس العربی در قبال تحولات لبنان بود.
القدس العربی که به صورت کاملا موفق و همراه با سایر مردم لبنان علیه اسرائیل و تجاوزگریهای آن مطلب مینوشت، در بخشهای خبری خود تحولات لبنان و اسرائیل را به صورت جداگانه بررسی و تاثیر و تأثر آنها را هم تحت پوشش قرار میداد.
در خصوص نقش رسانههای توقف کشتار جمعی مردم بیگناه با اشاره به این مطلب که در مورد نقش رسانهها در بحرانهایی نظیر آنچه که هم اکنون در نوار غزه شاهد آن هستیم مطالب زیادی به رشته تحریر در آمده است که هر کدام ابعادی از تأثیر رسانهها را مشخص میکنندآنچه مورد نظر است نقش انحصاری و بیبدیل رسانه و دیپلماسی از طریق رسانهها برای توقف هر چه سریعتر یک فاجعه انسانی است. با توجه به رشد و توسعه تکنولوژی رسانهای و پر رنگ شدن نقش رسانهها در ارتباطات بینالمللی این بخش از کارکرد رسانهها آن طور که باید و شاید در زیر ذرهبین محققان و صاحبنظران قرار نگرفته است، رسانهها در شرایط فعلی میتوانند به آسانی در فاکتور زمان تأثیر غیرقابل انکاری داشته باشند به طوری که وقتی درگذشته مرزهای یک کشور مورد تعرض نظامی قرار میگرفت یا در هر منقطه جقرافیایی جنگی رخ میداد زمان زیادی طول میکشید که خبر و اطلاعات مربوط به آن در اختیار دیگران قرار گیرد و چه بسا بعد از وقوع رویدادی وحشتناک و قتل عامی هولانگیز دیگران از آن مطلع میشدند. ولی آنچه که در زمان حاضر شاهد آن هستیم شرایط کاملاً متفاوتی است، به طوری که بلافاصله بعد از وقوع یک جنگ و یا شکلگیری بحران نه تنها خبر بلکه تصاویر آن نیز در اختیار مردم و سیاستمداران قرار میگیرد و دولتها میتوانند واکنشها و تحرکات دیپلماتیک خود را آغاز کنند. شاید بتوان گفت همینک صدها کانون بحران و منطقه حساس در دنیا وجود دارد که به صورت بالقوه آمادگی بروز بحران را دارند ولی به دلیل اطلاعرسانی رسانهها و حضور به موقع رهبران در صحنه و ارسال پیامهای دیپلماتیک توسط رسانهها موضوع مورد رتقوفتق قرار میگیرد، گر چه به نظر میرسد هنوز بسیاری از رهبران سیاسی دنیا از قدرت رسانه در این زمینه مطلع نیستند و یا حداقل استفاده را از آن در عرصه دیپلماسی به عمل میآورند.
رسانه میتواند از طرق گوناگون و با شیوههای نوین تهدید به وجود آمده را به یک موضوع بینالمللی تبدیل کند و توجه مراجع ذیصلاح و سازمانهای بین المللی را برای حل موضوع و پرداختن به آن جلب کند کما این که بسیاری از بحرانهای زیست محیطی که غالباً توسط دولتها کوچک شمرده میشود توسط رسانهها به یک موضوع مهم و مطرح تبدیل میشود.
در خصوص نقش رسانه در نشان دادن میزان تهدیدات و مطرح کردن ابعاد یک کشتار جمعی و تبدیل آن به موضوعی مهم و قابل توجه: رسانهها قابلیتهای فراوانی دارند که از آن جمله میتوان به قدرت آنها در تحریک احساسات و عواطف انسانی اشاره کرد. به عبارت سادهتر رسانهها به دلیل حضور در خانهها و ارتباط مستمر و مستقیم با مردم به راحتی میتوانند عمق یک فاجعه انسانی را به مردم نشان دهند و به شکلدهی یک اراده جمعی برای توقف یک فاجعه کمک کنند. کما اینکه نقش خبرنگاران روزنامهها و مجلاتی چون تایمز و نیوز ویک در خروج نیروهای امریکایی از ویتنام قابل انکار نیست. تصاویری که از اجساد سربازان امریکایی و سوگواری مادران داغدار در صفحات این مجلات به چاپ میرسید و یا صحنههای رقتانگیز کودکان خردسال ویتنامی که در زیر بوتهها و درختان جنگلی از فرط گرسنگی مرده بودند. باعث شد آنچنان موجی علیه حضور امریکا در ویتنام شکل بگیرد که سرانجام آمریکا مجبور به خروج از ویتنام شود.
نقشی که رسانهها در بحران بالکان از خود نشان دادند یعنی با حضور در منطقه و انتشار تصاویر و عکسهای جنایات صربها در منطقه، موضوع بالکان و مسئله نسلکشی را بر روی میز سیاستمداران قرار دادند و سرانجام ناتو بر اثر فشار بیحد و حصر افکار عمومی مجبور به مداخله نظامی در منطقه شد. با اشاره به این مسئله که در حال حاضر با وجود امکان اطلاعرسانی به موقع و ایفای نقش بازدارندگی توسط رسانههای بینالمللی با کمال تاسف شاهدیم که رسانههای بزرگ دنیا بر اساس منافع صاحبان صهیونیسم خود اقدام به تحریف و وارونهنمایی حوادثی نظیر کشتار جمعی مردم بیدفاع فلسطین میکنند، این مطلب بهگونهای است که انعکاس اخبار جنایات رژیم صهیونیستی توسط شبکههایی همچون بیبیسی و سیانان و فاکسنیوز به گونهای است که مخاطبین گمان میکنند در این منطقه درگیری مختصری میان نیروهای نظامی اسراییلی و شبه نظامیان فلسطینی رخ داده است و همانند گذشته دیر یا زود متوقف خواهد شد. : نمایش چند جسد فلسطینی با یونیفورم نظامی نیز تأییدی بر این تصور خواهد بود در کنار آن خبری نیز منتشر میشود که دفتر حماس در غزه هدف قرار گرفت که از نظر مخاطبان امری کاملاً عادی و قابل انتظار است و داستان به همین جا ختم میشود. شاید بتوان گفت در شرایطی که غولهای رسانهای دنیا در اختیار اربابان صهیونیست است انتظاری جز این نباید داشته باشیم ولی در شرایطی که ساکنان بیدفاع و مظلوم نوار غزه در زیر آتش رزیم صهیونیسی به سر میبرند لازم است رسانههای کشورهای اسلامی با نشان دادن عمق این فاجعه انسانی به وظیفه انسانی و حرفهای خود عمل کنند و با اعزام خبرنگار و اکیپهای خبری تصاویر این هلوکاست واقعی را به دنیا نشان دهند. این در حالی است که هماکنون کشورهای اسلامی و عربی به لحاظ رسانهای و امکانات خبری در شرایط بسیار متفاوتی با گذشته قرار دارند و به آسانی میتوانند افکار عمومی دنیا را متوجه عمق جنایات و اعمال فشار روانی برای واکنش سازمانهای بینالمللی و رهبران سیاسی کنند از جنگ جهانی اول و دوم گرفته تا ویرانگری ابرقدرتها در ویتنام و افغانستان، از نسلکشیهای بالکان، از دهها سال رنج و درد ملت بیپناه و مظلوم فلسطین و به خاک و خون کشیده شدن غیر نظامیان و زنان و کودکان بیدفاع صبرا، دیر یاسین، شتیلا، قانا و جنین تا جنگ ۳۳ روزه لبنان، از کشاندن نبردها به منازل مسکونی و موشک باران شهرها و هدف قرار دادن تاسیسات شهری و مردم بیدفاع ایران توسط ارتش متجاوزعراق تا فاجعه حلبچه، همه و همه کشتارها و خون ریزیهای بیحساب را در جریان منازعات منطقهای و فرا منطقهای شاهد بودهایم. لیکن نوع و میزان واکنش افکار عمومی به هر یک از حوادث یاد شده به شدت تحت تأثیر چگونگی همپیمانی قدرتها یا تنازع آنها در برهههای زمانی مختلف بوده است. هر زمان قدرتهای جهانی در پدیداری فاجعه هم پیمان بوده و اشتراک منافع داشتهاند، رسانههای مسلط جهانی به آرامی و اغماض و سکوت از کنار دهشتناکترین فجایع گذشته و کمتر افکارعمومی را باخبر نمودهاند.
نمونه بارز این بیعدالتی و رفتار غیرحرفهای و مغایر با اخلاق رسانهای پذیرفته شده در کنوانسیونهای بین المللی در مواجهه با حجم وسیع کشتار مردم بیدفاع ایران و عراق به دست رزیم جنایتکار صدام دیده میشود که در سانسور خبری رسانههای مسلط جهانی کسی را چندان تکان نمیدهد یا حتی حلبچه با همهی عمق و سیاهی فاجعه به تعارف میگذرد. اما اگر حادثه با منافع یکی از قدرتها به ویژه غربی ناسازگاری داشته به عنوان نمونه حوادث گرجستان علیرغم همزمانی با بازیهای المپیک ۲۰۰۸ پکن، موضوع به سرعت به تیتر اول رسانهها جهان تبدیل و تلاش شده تا به شدت افکار عمومی جهان به آن معطوف شود.
غزه از جمله فجایع و تراژدیهای دست ساخت بشر مدعی مدرنیسم است که به دلیل شرایط زمانی که جهان مواجه با تغییرات فراوان در عرصه سیاست و خلأ تصمیمگیری بود و همچنین به دلیل همپیمانی بسیاری از قدرتهای جهانی و منطقهای در همراهی با اشغالگران قدس شریف میتوانست به سرنوشتی چون حلبچه دچار شود وتا مدتها در غبار بیخبری و سکوت باقی بماند. همزبانی کشورها و رسانههای غربی و ساختار معیوب سازمانهای بینالمللی به نفع اشغالگران صهیونیست بر کسی پوشیده نیست، همین گونه است وضعیت بسیاری از دولتهای بیعمل و وابسته کشورهای اسلامی نظیر مصر و سعودی که در بلوک سازش قرار گرفتهاند. رژیم اشغالگر نیز منطقه غزه را منطقه بستهی نظامی اعلام کرده و حتی رسانهها غربی مثل بیبی سی هم اجازهی ورود به منطقه و پوشش خبری را ندارند، مگر تحت فرماندهی و هدایت ارتش اشغالگر. حال چگونه است که غزه، حلبچه نمیشود و فراتر ازواکنشها به جنگ لبنان، حتی افکارعمومی بسیاری از ملتهای غیر اسلامی و دولتهای سکولاررا نیز چنین تحت تاثیرعمیق قرار میدهد.
پاسخ سوال فوق علاوه بر بیداری ملتها و وقوفشان به توجیهات و توطئههای قدرتها، در تحول رسانهای جهان و ویژگیهای امروز ارتباطی منطقه خاورمیانه نهفته است. خاورمیانه به لحاظ رسانهای تحول چشمگیری از خود نشان داده است. رسانههای منطقه قدرتی فرامنطقهای پیدا کردهاند و توانستهاند دستکم در این موضوعات که رسانههای غربی به دلایل سیاسی و سنتی چندان قدرت مانور ندارند، به شدت رسانههای مسلط جهانی را به چالش بکشند و ویژگیهای حرفهای تاثیرگذارتری از خود بروز دهند.
به عنوان مثال شبکههای تلویزیونی الجزیره، المنار، العالم، پرس تی وی، و … به رغم ضعفها با پوشش زنده و شبانه روزی خود از غزه و تصاویر جنایات جنگی شرایط جدیدی ایجاد کردهاند که تحت فشار قرار دادن المنار در مصر و العالم و پرس تی وی در غزه و تخریب دفاتر این دو رسانه را نیز باید در راستای خشم از این تاثیرگذاری ارزیابی کرد. اینترنت دنیای ارتباطات را تغییر داده و دیگر صرفا این قدرتها نیستند که درباره جریان خبر حداقل در این گونه موارد تصمیم میگیرند. حتی رسانههای غربی نیز دیگر نمیتوانند به همان روش گذشته ادامه دهند. رسانههای انگلیسی زبان منطقه ادبیات جدیدی را به فضای رسانهای غرب افزودهاند و بسیاری از مردمان این کشورها خواهان اطلاعات دقیقتر و کاملتری از رویدادها هستند و دست کم در این گونه رخدادها دیگر اعتماد مطلق گذشته را به رسانههای مسلط خودشان ندارند.
همین چند روز پیش هزاران تن در انگلستان با انتقاد شدید از «بیبیسی» فریاد شرم بر تو ای «بیبیسی» سر دادند و از این بنگاه رسانهای میخواستند که حقیقت را بگوید. بنابراین این رسانهها نیز برای واگذار نکردن میدان رقابت به رسانههای نوظهور رقیب یا به منظور راضی نگه داشتن مالیات دهندگان خود، ناچارند به هر طریق ممکن حداقل بخشی از واقعیتها را منتشر نمایند ولو آنکه بخواهند درلابلای تحلیلهای جهت دار خود و فرصتهای بیشماری که در اختیار سران رژیم اشغالگر میگذارند و با سانسور شدید دیدگاههای مقاومت فلسطین واقعیتهای تلخ و سیاه غزه را توجیه نمایند و جنایات ماشین جنگی اشغالگران را دفاع از خود معرفی نمایند و هرگز نپرسند که براستی اگر به فرض مثال ملت انگلستان یا هر یک از ملتهای غربی دیگر دهها سال تحت اشغال بودند و دهها هزار تن از مردمانشان بیگناه کشته شده یا به اسارت میرفتند و اگر سالها محاصره بودند و در معرض گرسنگی و تشنگی و تحقیر، به راستی با اشغالگران چه میکردند و تا چه اندازه از امنیت شهروندان ارتش اشغالگر سخن میگفتند که امروز از مردمان غزه انتظار مدارا دارند و آنان را به اتهام بیثبات کردن امنیت شهروندان ارتش اشغالگر مستحق چنین بیرحمی و کشتاری میدانند.
واکنشهای مردمی در اقصی نقاط جهان ودر همین کشورهای غربی نشان داد که همان میزان خبر و تصویر که از سیستم فیلترینگ رسانهها عبور و در اختیار مخاطبان قرار گرفت، کافی بود که جهان را تکان دهد. رسانهها هر تحلیلی میخواهند داشته باشند، مهم اصل خبر است که افکارعمومی جهان از آن مطلع شده و اساس تحلیل مخاطبان را تشکیل داده است که البته بسیارمتفاوت ازتحلیل و خواست دولتها ، قدرتها و رسانههای مسلط است. آلام و مظلومیت فلسطینیان، تشنگی و گرسنگی روز افزون، تنهای پاره پاره از آتش مستقیم هواپیماها و تانکها و بمبهای فسفری و فوق مدرن، قلبهای پاره شدهی کودکان بیپناه از گلولهی مستقیم اشغالگران، چهرهی رنجدیده اما مقاوم ، خاکستر ویرانی های غزه و خون بر زمین ریخته مردمی که سالها تحت اشغال بوده و با دست خالی در معرض بیرحمی ارتشی سرتا پا مسلح و ویرانگرقرار گرفتهاند، همان میزان که به رسانهها راه یافت، خبر از ددمنشی بیحد و توحش مدرن اشغالگران صهیونیست و ادعاهای دروغین حامیان آنها میداد که خارج از تحمل عواطف و احساس مردم عادی از هر کیش و مسلکی است.
از این روست که لیونی وزیر خارجه اشغالگران از کانال تلویزیونی الجزیره میخواهد تا از انتشارفیلم و تصاویرعملکرد اشغالگران خوداری کند تا آنان بتوانند ماموریت ضد بشری خود را به بدون حساس کردن افکار عمومی جهانیان به انجام برسانند. شاید برخی از صحنهها و تصاویر بسیار تکان دهنده و خارج از تحمل مخاطب باشند، اما فاجعه آنقدرعظیم است که نمیتوان آن را به تصویر نکشید و جهانیان را هشیار نکرد. این همان چیزی است که اشغالگران به شدت از آن واهمه داشته و سعی در سانسورحقیقت و اصلاح چهره کریه و رسوا شده خود دارند.
لیونی میخواهد که تصاویر اطفالی که به مرگ لبخند زدهاند منتشر نشود. لیونی میخواهد که تصاویر قربانیانی که سرهایشان با راکتهای هوشمند از تنشان جدا شده است نشان داده نشود تا همچنان خود را به جهان قربانی معرفی کنند، اما نمیتواند. چرا که در دنیای جدید ارتباطات، رسانههای نوظهور و آلترناتیو منطقهای، تسلط رسانههای صاحب سبک و مسلط غرب را عملا به چالش کشیدهاند و مخاطبین قدرت یافتهاند که اطلاعات را آنچنان که میخواهند به گردش درآورند، نه آنچنان که صرفا رسانهها مسلط تعبیر، تفسیر و دیکته میکنند. اکنون هر رسانه منطقهای و محلی یا هر سایت، وبلاگ، پیامک و ایمیلی میتواند نقشی تأثیرگذار ایفا نماید.
در کنار سازوکار رسانه این محتوا و عناصر پیام است که نقشی جدی ایفا میکند. این که رسانههای آلترناتیو فضای جدیدی ایجاد کردهاند، همواره مورد قبول بوده همچنان که در جنگ دوم خلیج فارس یا انتخابات اخیر آمریکا شاهد بودیم، اما اینکه بتوانند تسلط رسانههای اصلی و رسمی جهان را بشکنند مورد سوال بوده است. ماجرای غزه نه تنها از منظر انسانی، بلکه از منظر رسانهای به ویژه نقش رسانههای آلترناتیو و تأثیر تصویر که خود رسانهای مستقل است نیز اتفاق مهمی در جهان رسانه است.
در عین حال به رغم واکنش مثبت تعداد قابل توجهی از دولتهای نسبتا مستقل، ممکن است رسانهها و افکار عمومی تاثیر تعیین کننده مورد توقع بر ساخت فعلی قدرت و نظام غیر عادلانه تصمیم گیری در جهان به ویژه در پایان عادلانه به تراژدی غزه را در حال حاضر مشاهده نکنند و سیاستمداران دولتهای بزرگ و همپیمانانشان درلابلای تعارفات دیپلماتیک، کم اعتنا به حساسیتهای رو به گسترش مردمی و رسانهای، همچنان راه گذشته خود را پیموده و به راه حلهایی کمتر از حمایت نهایی از جریان سلطه و اشغال و سازش راضی نشوند؛ همچنان که در جریان تصویب قطعنامه غیر منصفانه سازمان ملل به رغم خیزش مردمی در سطح جهان شاهد بودیم. اما بیتردید تا همین جا نیز نشانههای تاثیر گذار جریان جدید رسانه بر افکار عمومی و نظام تصمیم سازی آشکارشده است. اگر جریان رسانههای آلترناتیو شاخصههای متمایز گفتمانی خود را حفظ نموده و تداوم بخشند، میتوان انتظار داشت که همبستگی معنوی ملتها، آرایش فکری و متعاقبا نظام و جغرافیای سیاسی آینده به ویژه در منطقه به شکل معنا دارتری از عملکرد و گفتمان رسانهها نوظهور جهانی و منطقهای و افکار عمومی تاثیر پذیرد و از سوی دیگر رسانههای مسلط فعلی جهانی وادار به تغییر مشی یا دچارچالش جدی با اعتماد مخاطبان خود شوند.
Palestinian children killed by Israeli fire in Gaza -IMEMC
از نقش تصویر در پیام رسانی فاجعه غزه سخن به میان آمد. همزمانی هجوم به غزه با دهه محرم و برخی شباهتهای فاجعه غزه با کربلای حسینی مرا وا میدارد تا کمی هم از روشهای ارتباطی به ویژه نقش تصویر و سمبلها در پیام رسانی حادثه کربلا بگویم.
وقتی پس از مصیبت عظمای عاشورا، سرهای مبارک شهیدان را به نیزه و کاروان اسرا را از شهری به شهری روانه کردند، در حقیقت یزیدیان به دست خود مردمی را که چندان از ماجرا با خبر نبودند به آنچه گذشته بود واقف نمودند. شاید برخی هلهله و شادی کرده باشند، اما در ذهن بسیاری این سوال جرقه زد که این سرهای به نیزه و این کاروان اسیر، کیاند و چرا با آنان چنین شده است؟ خطبهی زینب کبرا (س) در مجلس یزید نقطه عطف دیگری در پیام رسا نی عاشوراست. پس از آن، سالها عزاداری ممنوع میشود اما امامان شیعه از هر فرصت و سمبل مناسبی برای یادآوری فاجعه بهره میگیرند. اینجاست که امام زین العابدین (ع) علاوه برروشهای تحلیلی و تبیینی ازعنصر دعا و سمبل اشک همه جا بهره میگیرند و یا حتی به هنگام ذبح گوسفندی از تشنگی حیوان در حال ذبح پرسش میکنند.
روضههای شیعه سراسر معنا، رنگ، تصویر، سمبل، اشک و عاطفه است. هیئتها و تکیهها همین گونهاند. در روضهها تلاش میشود صحنه صحنه و لحظه به لحظهی آنچه درکربلا و روز عاشورا گذشته است، تصویر و در ذهن مخاطب شبیه سازی و شبیه خوانی شود. درمکتب عاشورایی، در تکایا و حتی نذریها عنصر رنگ و نشانه وسمبل نقشهای ویژهای دارند. طبیعتا برای پیروان اهل بیت (ع) و وجدانهای بیدار شنیدن و یادآوری بسیاری از صحنههای کربلا غیر قابل تحمل است، اما همچنان که عرض شد عظمت فاجعه و ضرورت وقوف به چرایی آنچه بر پاره تن پیامبر(ص) و خاندان شریفشان گذشته از چنان اهمیتی برخوردار است که دیگردر توصیف قصاوت یزیدیان نمیتوان بیش از اندازه ملاحظه جنبههای عاطفی مخاطب را نمود. بیتردید ره یافتن به فلسفه قیام اما حسین (ع) و یاران با وفایش مبنای عزاداری هاست، اما ابتدا باید با همین شبیه سازی ها، تصویرسازیها و سمبلها ذهن مخاطب را با این سوال مواجه نمود که چرا چنین ستمی بس عظیم بر خاندان پیامبر روا شده است؟
علاوه بر ارزشهای معنوی و بسیار فراوان عزاداریها از جمله شبکه اجتماعی و خودجوش آن که سهمی بینظیر در حفظ و صیانت از ارزشهای والای دینی و انسانی دارد، شاید ازدیگر دلایل تاکید امام عظیم الشان انقلاب بر عزاداریها و این که میفرمایند باید سنتهای آن حفظ شود ازهمین منظر نشانه شناسی و تاثیرآن بر شناخت معنا باشد. فرزندان ما از مسیر همین تصویرسازیها، سمبلها، رنگها، اشکها و عاطفهها است که با شبکه اجتماعی و دسته جات عزاداران سید الشهدا (ع) و به تدریج به فلسفه قیام آن حضرت پیوند میخورند.
نتیجهگیری
کوتاه سخن آنکه منطقه خاورمیانه به لحاظ موقعیت خاص، ذخایر موجود، پراکندگی جمعیتی و وضعیت مذهبی و … حائز اهمیت فراوان است و با پتانسیل بالایی که دارد به کشورهای منطقه این توانمندی را میدهد که به صورت بالقوه بتوانند موقعیت جهانی و منطقهای بسیاری از قدرتهای بزرگ را دچار چالش کنند. از طرف دیگر به خاطر حضور قدرتهای بزرگ، منافع آنها با این منطقه عجین شده است و از سوی دیگر در خود منطقه هم در بین کشورها تضاد منافع فراوانی وجود دارد و فرضیه تحقیق بدینگونه ثابت میگردد که رسانهها غالبا ابزاری در دست گروهها و کشورهای خاص هستند برای تحقق اهداف خودشان. و لذا بسیاری از این رسانهها از رسالت اصلی خود یعنی انعکاس واقع اخبار و بالا بردن سطح آگاهی مردم منحرف شده و در خدمت اربابان خود درآمدهاند و اخبار و وقایع را آنگونه که به آنها دیکته میکنند منعکس میکنند و لذا در بسیاری از موارد، اندک مسایلی را آنچنان پرو بال میدهند که گویی واقعهای بس عظیم اتفاق افتاده است و یا در انعکاس برخی اخبار چنان کوتاهی میکنند که انگار اصلا آنها را ندیده اند و یا خبری را آنچنان کم اهمیت جلوه میدهند که بدان توجهی نگردد. نقش رسانه ها و دیپلماسی رسانه ای برای توقف هر چه سریعتر فجایع انسانی غزه انحصاری و بیبدیل است.
سیاسی ۹۴/۷/۲۹
کدیادداشت ۱۱۰۲۵۷
انتهای پیام /
http://iralkhabar.ir/?p=1305