اگر نگاهی به ویکی پدیای این کارگردان بیاندازیم به جملات و عباراتی برمی‌خوریم که تعجب ما را برخواهد انگیخت. خود طالب‌زاده می‌گوید که این‌ها همه صحبت‌های صدا آمریکا است و هیچ کدامشان صحت ندارد وسالهاست تنها برای حفظ منافع نظام سکوت کرده و سخنی نگفته؛ اما شاید اکنون زمان آن فرا رسیده است که از یکسری مسائل پرده‌برداری شود.
به دنبال این مسائل گفتگویی اختصاصی با نادر طالب زاده ترتیب دادیم و او در این مصاحبه از مسائلی سخن به میان آورده که تا به امروز در هیچ کجا مطرح نشده بود. این گفتگو را در ادامه از نظر می‌گذرانیم.
*پدر من در زمان کودتای 28 مرداد اصلاً در تهران نبود
– آقای طالب زاده شما تا به حال ویکی پدیای خود را خوانده‌اید؟ در ویکی پدیای شما به مسائلی اشاره شده که کنجکاوی‌ها را در مورد شما بیشتر بر می‌انگیزد آیا آنچه که در ویکی پدیا در خصوص پدرتان آورده شده است، صحت دارد؟
بله، من ویکی پدیای خود را خوانده‌ام. چیزهایی که در ویکی پدیا آمده، بیشتر تنظیم صدای آمریکا است. آنها دوست دارند کسانی را که از یکسری ارزش‌ها دفاع می کنند، هدف قرار دهند و ضربه‌ی خود را به جاهای دیگر وارد کنند و من هم چون از یکسری ارزش‌ها حمایت می‌کنم، اکنون هدف آنها هستم. مرحوم پدر بنده سال 43 خانه نشین، سال 44 دادگاهی و سال 45 حکم بازنشستگی‌اش زده شد. ماجرای کامل پدر من در کتاب “قیام عشایرجنوب”(ص 486 تا 495) نوشته دکتر کشواد سیاهپور نوه‌ی غلامحسین سیاهپور (کسی که در سال 43 علیه شاه قیام می‌کند) و هفته‌نامه‌ی فردوسی (شماره 360 سال 1337) آمده است. بعد از سخنرانی امام خمینی(ره) در قم یک نبرد در جنوب بین مردم کهکیلویه و بویر احمد و شاه اتفاق می‌افتد که غلامحسین سیاهپور در رأس این ماجرا بود و من افتخار داشتم ایشان را از نزدیک ببینم. همان موقع شاه ایشان را اعدام و پدر من را به اتهام حمایت از عشایر خانه نشین می‌کند. کتاب “نبرد گجستان” محمد کرم رزم جو و همچنین سخنان مورخ آکادمیک و معروف ایران دکتر عبدالله شهبازی هم شاهد بر این مدعاست. کسی که در کودتای 28 مرداد باشد، 2 سال دادگاهی و در سن جوانی و 20 سال قبل از بازنشستگی خانه نشین نمی‌شود، پدر من جوان‌ترین افسری بود که بازنشسته شد. در کتاب “تاریخ معاصر ایران”(سال 1320 شماره 30) مقاله‌ای به نام “سرلشگر اردوگاه کیست” نوشته‌ی دکتر سیاه‌پور مفصل به زندگی پدر من پرداخته است؛ همین طور کتاب “تاریخ اجتماعی کهکیلویه و بویر احمد” که نویسنده‌ی آن را به خاطر نمی‌آورم یک فصل در این مورد صحبت شده است. یکسری افراد خارجی و داخلی که می‌دانند پدر من قبلاً ثروتمند بوده و اکنون وضع مالی خوبی ندارد، دوست دارند، امثال ما را هدف قرار دهند تا به منافع خود دست یابند. البته بیان چنین مسائلی سبب می‌شود افرادی مثل شما بروند و تحقیق کنند و کتاب‌های دکتر سیاهپور‌ها و شهبازی‌ها را بخوانند. اگر شما این کتاب‌ها را مطالعه کنید دیگر به حرف‌های صدای آمریکای بهائی گوش نخواهید داد. پدر من در زمان کودتای 28 مرداد اصلاً در تهران نبوده و چیزهایی که در موردش می‌گویند دروغ است.

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.