آیرال خبر ،کشور ایران بعنوان یکی از کهنترین سرزمین هایی که در طول تمامی ادوار تاریخی تمدن بشری شناخته می شود همواره در ابعاد وسیع و کلانی در بخش های اقتصاد ، فرهنگ و سیاست که پیشرفت های شگرفی را از خود بروز داده است ، بخاطر کینه ورزی مدام اجانب و دشمنان برون مرزی خود بارها و بارها مورد حملات گوناگونی قرار گرفته است . حملاتی که متداولا با شگردهای گوناگون سیاستی و ترفندهای متفاوت در ادوار گوناگون برای براندازی یا توقف در چرخه های پیشرفت ملی و صنعتی داخلی صورت گرفته است که با یاری دلاورمردان همیشه پیروز این سرزمین همواره خنثی شده و سیلی وحشی دشمنان را با قدرتی دفاعین و چندین برابر به سمت سیبل پرتابی خودشان شلیک نموده است .
سناریوی تعدی اجانب و مزدوران همواره به دو صورت برای ریشه کن کردن گردونه دائمی پیشرفت روز افزون این کشور صورت گرفته است … :
1 – استراتژی محاصره نظامی و حمله مرز به مرز ؛ که مزدوران را بر این خیال واهی می نشاند که با ورود به جغرافیای داخلی می توانند بر همه چیز سلطه گر بوده و مالکیت تمامی نمودار پیشرفت چندین ساله را تصاحب کنند ؛ که البته همیشه با هر اتک و یورش اولیه مشتی آهنین را در پاتک دریافت می نمودند و متوجه حماقت خود در انتخاب روش یونیفورم نظامی برای تصاحب می شدند .
2 – سیاست محاصره انتقال و تبعید ؛ روشی نوین در قرن بیستم که بعد از نزول دوران تجدد پست مدرنیسم در عصر تمام ماشینی اجانب مهاجم را بر آن داشت تا در سیاست ابزار و افکار که تحت عنوان ( جنگ نرم ) قلمداد می شود با رویکرد محاصره جغرافیای ایران و کنترل شدید در داده ها و بازیافته ها درونی و بیرونی بر آن باشد تا با صدور و خروج آنچه که به صلاحدید و منافع سیستم تهاجم است سبب ورود ابزارآلات فکری و رسانه ای ، تولیدی و خدماتی و به ویژه مصرفی شوند تا با کنترل محسوس و در مواردی نامحسوس همه چیز را در مسائل اقتصادی و فرهنگی در دست گرفته تا بتواند با در دست گیری ریموت کنترلینگ عملیات محاصره سیستم اجرایی حکومت را به تسلیم وادار نموده تا در قبال برنامه های وسیعی که برای این آب و خاک در نظر گرفته اند تحت فشاری گسترده به اجبار تن دهند .
در این میان و از آنجایی که یکی از مزدورترین اجانب ایران همواره کشور آمریکا و زمامداران همه اعصار آن بوده اند و خباثت و رذالت خود را نسبت به ایران و مردم این سرزمین همواره با شدیدترین وضع همانند کمک به دشمنان در جنگ 8 ساله تحمیلی نشان داد باز هم در این برهه چند سالی ست که جنگی دیگر از دسته《جنگ محاصره و مقاومت 》ناجوانمردانه به ما تحمیل شده است .
کشوری همانند ایران که بعد از صدمات سنگین 8 ساله جنگ تحمیلی بخوبی توانسته است طی بیش از 3 دهه استوار بر گامهای تخصص بومی جوانان و متخصصان خود در همه زمینه ها بخصوص در ابعاد صنعت علمی بزرگ انرژی هسته ای فزآینده پیشرفت و مترقی باشد همین عاملان بسنده بود برای نقشه های شوم جدیدی که اجانب ستمکار دهکده جهانی و در راس همه آنها امریکا طرح ریزی شود .
معادله ممنوعیت صادرات بیش از 90 نوع از اقلام مهم کشورهای غربی بخصوص امریکا و فرانسه که بشدت تحت سیطره اوامر ینگه ای ها هستند و این اقلام مورد نیاز کشور ایران که بخش عظیمی از آن قریب بر 65 درصد آن مواد اولیه و مصرفی کارخانجات داخلی بود که توانایی تولید آن را نداشتند و بدون آن حیات چرخشی بخش های عظیم علمی ، صنعتی و آزمایشگاهی ایران را دچار مختل میکرد .
از اوایل سال 92 بود که تحت فرامین مدبرانه رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر جهشی در مقابله با محاصره اقتصادی و ارائه دستورالعملی جدی جهت خنثی سازی پروسه شوم محاصره و عدم ورود و ترخیص کالاها و مایحتاج اساسی کشور حرکتی انقلابی تحت العنوان 《 اقتصاد مقاومتی 》 و با توجه به رهنمودها و تذکرات رهبر حکیم انقلاب و بررسی کارشناسان حوزه اقتصادی و امنیتی داخل کلید خورد .
حال نیاز است کمی به ریشه یابی آنچه که در مفاهیم ادبیاتی عناوین یک پروژه مصطلح میشود و می بایست در وجه نمودار بازبینی عملیاتی هم نمود روشن و مثبت باز پس دهد نگاهی بیندازیم .
آنچه را که ما《 مقاومت 》می خوانیم به هیچ وجه ریشه ای غریب و نا آشنا برای اذهان عمومی و تخصصی آحاداین کشور ندارد .
مقاومت ریشه ای ست آشنا با اندیشه و عمل مردمانی که در طی سالیانی متمادی و در زمانی که اجانب از چندین سو به این آب و خاک هجوم آورده بودند همگی پاسبان جان و نان سرزمین خود بودند .
اما از آنجا که ریشه مقاومت در واژه اقتصاد در هم تنیده می شود و از آنجا که اقتصاد همان معیشت و معیشت همان رفاه مردم یک سرزمین است پس قطعا در احوالی که اجانب سرزمینی را در محاصره ای وسیع از مسائل اقتصادی دچار میکنند که همواره با چاشنی سیاست هم آغشته شده است پس آن مقاومت 8 سال دفاع مقدس را فراموش کنیم که لطمات
هجوم مقاومت اقتصادی مردم بمراتب صدها برابر وخیم تر خواهد بود .
ما در فشاری منگنه گونه و دردآور از نیازهایی قرار می گیریم که در 2 دسته بایدبا عدم وجود آنها و لطمات عدم بودن آنها روبرو شویم .
۱ – نظام دیپلماتیک در اقتصاد بی معنی ست ، زیرا در آن زمان که کلیت یک جغرافیای انسانی از یک کشور و یک حکومت تحت فشار بی سابقه اقتصادی دیگر متمولان پیشروی خارجی قرار می گیرد باز هم به یاد آن ( مجلس مهستان / دوره اشکانیان ) می افتیم که تمامی لطمات محاصره جنگ های نظامی و فشارهای اقتصادی از بیرون طبقه سوم جامعه را به معنای حقیقی کلمه خرد و نابود می کرد ، و نه آن جماعت کرسی نشین بر گردونه مهستان آن زمان یا بهارستان این زمان را … !؟! .
به راستی که زمانی که مقاومت رامی خواهیم در هجوه وحشیانه بیگانگان معنی بخش عمل کنیم باز هم همه انتظار بر آنست که مردمی بی بضاعت چون همیشه بسوزند و بسازند ، کم بخورند و کم بیاشامند ، در فریبی دو پهلو در نبود آن کالای تحریم شده یک کپی غیر استاندارد را به دو یا چتد برابر تولید داخل خریداری کند .
که این می شود همان همه فشار باز بر سر مردمی با سطح درآمدی رو به سمت فقر که باید طبق تمامی آنچه که سیاست نظری برنامه 《 اقتصاد مقاومتی 》 ست عمل کنند و خود را به دست طرح و برنامه کارشناسانی بسپارند که چون مهستانیان اشکانی هم اینک خود بهارستانیان مرفه طراز اول هستند و قطع به یقین خود تولید کنندگان همان محصولات تولید داخل …!؟! .
خب قطع به یقین با چنین دکوراسیوان ظاهر نمایی که در 2 طبقه مردم خلاصه می شوند ( مهستانی / غیر مهستانی ) معلوم است که اگر چراغی روشن شد که شد همه از نور این مه در نصیب خواهند بود ؛
و اگر چراغی خاموش شد تاریکی چراغ می ماند برای همان مردمانی که مقاومت را با بیچارگی تحمل کردند با گرانی و تورم و هر سیلی که به صورت خود و خانواده خواباندند ؛ و در این خاموشی مقاومت چون گذشته هیچ چراغی از خانه ( مهستان و مهستانی ) خاموش نخواهد شد … !؟! .

۲ – اقتصاد ؛ همان واژه علمی سترگ و بزرگی ست که بزرگترین بعد علمی دنیا را تشکیل میدهد .
اقتصاد همان ریسمانی ست که اگر کارشناس و متخصص یا متخصصانش درست مهره بچینند و هر تحریم و هر فشاری چه درونی و چه بیرونی نازل بیاید نخواهد تواند این دیوار را که با ملات ساروج دانش روز و منطبق بر عقل و استدلال و نه احساس و منافع طلبی و موقعیت گرایی و جناح بندی سوق دهد این دیوار را بشکند .
حوزه مقاومت در هر تراژدی قدر مسلم بیشتر از نیاز به راهبر و فرمانده ای که خوب سخن نظری می گوید نیاز به سربازان عمل گر علم گرای مجربی خواهد داشت که به دور از هرگونه مسائل و تنش های حزبی و جناجی و سیاسی که خود به آن متعلق است و یا خود مدافع آن است در خدمت آن دستورالعملی باشد که برای پیشبرد هدف گروهی نوشته شده است .
مگر نه آنکه هدف از استراتژی مقاومت در هر حوزه ای کاهش فشارهای وارد آمده به قشر کم زور و سطح پایین جامعه است …!؟! .
پس چرا بعد از گذر چند سال از پیشبرد برنامه جامع 《 اقتصاد مقاومتی 》 باز هم پلیکان نیاز نه تنها کنترل نشد و با تولیدات نامرتبط بی کیفیت داخلی حل نشد بلکه بحران مدیریت این حوزه خود به مدیریت بحران شایع تری مبدل شد .
و در این بخش … :
– عدم انطباق عمومی بین آرا و نظرات کارشناسان حوزه اقتصاد و حوزه امنیت و صلاحیت اسلامی …؛
– مدافع طلبی جهت حفظ منافع فردی و گروهی و حزبی عده ای رجاله خاص و نه سیاستمدار و کاردان اقتصادی … ؛
عدم وجود کنداکتور و برنامه ریزی کلان و بازخواست پاسخ صریح از متولان اجرایی و واگسیختگی ابن مقاومت …؛
و از همه مهم تر … ؛ گم گشتگی ایران در عصر دهکده جهانی و نیافتن جایگاه حقیقی خود در این دنیای گسترده وسیع علمی .
و پهش و توزیع چندگانه نظرات متفاوت کارشناسانی متفاوت اعم از اقتصاددانان ؛ سیاستمداران ؛ وزاری سایر حوزه ها ؛ کارشناسان امنیتی و نظامی ؛ حوزه های مذهبی و بسیاری دیگر از مراجع غیر مرتبط که با ایراد خطابه خود نقش بی اهمیتی را به ادامه مسیر دادند و بجای کنترل وضع کیفی بر کم رنگ بودن کمیت و تعدد آرائ عمومی افزودند .

این خلاصه ای بود شاید اندک که نسبت به بضاعت زمان می شد کوتاه ولی ریزپردازانه و نکته بین نسبت به آنچه که ما 《 اقتصاد مقاومتی 》 خواندیم با آنچه که طی چندین سال ماحصل عمومی و خصوصی آن را در زعم مردم فهیم انقلاب که بفرموده امام خمینی ره اینان همان وارثان و مالکان حقیقی انقلاب هستند مشاهده کردیم بیان نمائیم .
خطابه ای بود بدون هیچگونه غرض ورزی نسبت به شخص یا اشخاص که در چارچوب آنچه که مستند طی نتایج چندین ساله 《 اقتصادمقاومتی 》 رویت به بیان شد به عرض تسلیم تقدیم گردید .
دکترمحمدامین سرکهکی
کدخبر100087
انتهای پیام/

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.