آیرال خبر- اسکو، سرزمین گردوهای آذربایجان است کوچه باغهای اطراف این شهر کوچک که جایی در دامنههای سهند قرار گرفته، در پاییز، موسم چیدن گردوها سرشار از زرد و نارنجی ِ برگهاست.
به گزارش آیرال خبر، آفتاب کم رمق زمستانی که روی شهر پخش میشود، درختان بلند قامت گردو که اطراف شهر حلقه بستهاند هم قابی طلایی میسازند. انواع پرندگان شکاری که موطن شان همین منطقه حفاظت شده سهند است، بالای درختها بیتابانه چرخ میزنند و حواسشان به مردمانی است که در ارتفاعی خیلی پایینتر گردوهای رسیده را میچینند.
جاده ۲۰ کیلومتری اسکو تا دهکده توریستی کندوان پر از کوچه باغهایی است که در فصل های مختلف با برگ های رنگین درختان فرش شدهاند تا برای مسافرانی که زیاد برای رسیدن به کندوان عجله ندارند و کمی در اینجا توقف میکنند، این بوم زیبای طبیعت را کامل کند.
کوچه باغهایی که رد پای پیرزنها و پیرمردهای زیادی را در خود حفظ کردهاند. در امتداد همین جاده پر پیچ و خم تابلویی است که روی آن نوشته شده: «به سرزمین فرهادان گمنام خوش آمدید». سرزمینی که به گفته باستان شناسان، یکجانشینی بشر غارنشین و زندگی اجتماعی انسانهای نخستین در آن دیده میشود.
روستایی که آپارتمان نشینی را طور دیگری تعبیر میکند و سالها پیش از اینکه تب آپارتمان نشینی ایران را همراه خود کند، مردمان اینجا با گذر از پلهها، زندگی کنار یکدیگر را تجربه کردهاند.
«کندوان»، تمام کلیشههای یک روستای قدیمی و تاریخی با انبوه خانههای کاهگلی را بر هم میزند وقتی میبینی بین «کله قندها» و «صخره ها» حیران ماندهای؛ کله قندهایی که اینجا حکم خانه را دارند.
در فصل چیدن گردوها، رد درختان و کوچه باغهای اطراف اسکو را که بگیری به سرزمین کله قندها میرسی. احتمالا یکی از مناسبترین واژهها برای توصیف روستای «کندوان»، کلمه شگفتی یا خارق العاده است.
روستایی با دهها کران جورواجور، چندتائی، جفتی، تکی، مخروطی شکل و دوک مانند. کرانهایی که در اصطلاح محلی قَیَه (به معنای صخره) نامیده میشوند. زیبایی کندوان به سادگی و در ظرف چند دقیقه هر مسافری را شیفته و مرعوب میکند.
کندوان در حوالی شهرستان اسکو و در دل منطقه حفاظت شده سهند قرار دارد. منطقهای که گونههای شاخص و منحصربفردی مثل قوچ و میش ارمنی، پرندگان شکاری و چندین گونه گاهی از ویژگیهای آن به شمار میرود.
در اینجا برخلاف بسیاری دیگر از روستاهای ایران، نه از بافت روستایی رایج خبری هست و نه از معماری شهری که در سالهای اخیر بیرحمانه در دل روستاها رسوخ پیدا کرده، اینجا سرزمین دیگری است. اقامتگاههای منحصربفرد و خلاقانه با غذاهای محلی و خوراکیهای خوشمزه طبیعی آنقدر در اینجا هوش از سرتان میبرد که هوس برگشت به شهر را فراموش میکنید.
یک صبح زمستانی که سوز سرماهای سخت کوهستانی را به همراه دارد از تبریز به طرف کندوان حرکت میکنیم.
برای رسیدن به کندوان باید ابتدا از اسکو عبور کنیم. اگر مثل ما با خودروی شخصی سفر کنید از تبریز تا کندوان کمتر از یک ساعت راه دارید. از تبریز که وارد جاده آذرشهر میشویم روی تابلوی کنار جاده نوشته شده تا اسکو ۲۵ کیلومتر فاصله داریم. در اینجا هم دو راه داریم. یا مستقیم میرویم و بعد از پلیس راه از ورودی اسکو وارد شهر می شویم یا از میانبری که از شهر جدید سهند به اسکو میرسد. ما راه میانبر را انتخاب میکنیم وارد جاده سهند میشویم و قبل از رسیدن به پلیسراه با دیدن تابلوی سبزرنگ شهر جدید سهند – اسکو – کندوان وارد روگذر میشویم.
از ارتفاعات شهر سهند، اسکو در حصار درختان گردو و در ارتفاعی خیلی پایینتر دیده میشود. اسکو در دامنه شمال غربی رشته کوه سهند واقع شده و همچنین بخشی از منطقه حفاظت شده سهند نیز همین جاست. از شهر سهند تا اسکو تنها ۵ کیلومتر فاصله است که در هر فصل از سال آنقدر طبیعت بینظیری از خود به نمایش گذاشته که این پنج کیلومتر در بین سرگردانی از این حجم زیبایی و سکوتهای مختص جنگلی به پایان میرسد. از این بالا که اسکو را نگاه میکنم شهر در حلقه درختان است.
میرمحسن حسینی قمی، معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجانشرقی که در این سفر با ما همراه شده به قرار گرفتن اسکو در منطقه حفاظت شده سهند اشاره کرده و یادآوری میکند منطقه حفاظت شده سهند با ۶۵ هزار هکتار در ارتفاعات سهند یعنی در میان شهرستانهای اسکو، تبریز، آذرشهر و مراغه قرار گرفته است.
قمی که بعد از سالها کار در عرصه محیط زیست حالا آشنایی کاملی با منطقه دارد به وسعت وضعیت توپوگرافی این منطقه حفاظت شده اشاره کرده و میگوید: «همین باعث شده روان آبهای بسیار خوب و آبشخورهای طبیعی دائمی مثل کندوان چای، زینجناب چای، گنبد چای برای گونههای بزرگ جثه، همیشه در آن فراهم باشد.
بیش از ۲۰۰ گونه گیاهی در آن شناسایی شده که ۲۶ گونه آندمیک است. همچنین از نظر گونههای پستاندار بزرگ جثه هم بسیار ممتاز است. گونههای در معرض تهدید مثل قوچ و میش ارمنی، پلنگ، سیاه گوش، خرس قهوهای، گربه وحشی، گرگ، گربه پالاس، روباه و انواع مختلف جوندگان و پرندگان شکاری مثل عقاب طلایی، کرکس، بالابان و ماکیان سانان مثل کبک معمولی، تیهو، بلدرچین و … هم در منطقه وجود دارد. »
در میدان اصلی و مرکزی شهر تابلوهای جهت یاب مسیر کندوان را نشان میدهند. از اینجا تنها ۲۰ کیلومتر تا دهکده صخرهای فاصله است. در همین مسیر و بافت قدیمی اسکو که به آن سبزه میدان میگویند، یکی از مهمترین جاذبههای دیدنی شهر را میبینیم.
درخت چنار ۱۲۰۰ ساله که در سال ۹۰ در فهرست میراث طبیعی ایران به ثبت رسیده است. درخت، تنهای با قطر وسیع دارد. تا همین چند سال قبل درون این تنه درخت، پیرمردی کفاش مشغول کار بود که حالا پس از مرگش درب درختی را با چوب بستهاند و تندیس مجسمه پیرمردی که مشغول کفاشی است در کنار چنار قدیمی شهر قرار گرفته است.
جا به جای سبزه میدان مغازههای خشکبار فروشی است که محصولات خود منطقه مثل گردوی تازه، قیصی، آلو جنگی، آلوچه، بادام، آلبالو خشک و هزار خوراکی خوشمره میفروشند که از هر چه بگذریم از کنار این از کنار این رنگین کمان خوشمزه نمیتوانیم بگذریم.
از اسکو که بیرون میآییم همجوار با شهر، باغهای گردو هم شروع می شود. جادهای باریک و پیچ در پیچ که از دو سوی آن شاخ و برگهای درختان گردو به یکدیگر رسیده است. کوچه باغهای خاکی سمت راست جاده پشت یکدیگر قطار شدهاند، همین کوچه باغها طرح نقشه قالیبافان آذربایجان است که رج به رج کنار هم نقش میگیرند.
سمت چپ جاده باغدارهای روستایی درختان گردو را تکان میدهند و یادمان میآید فصل چیدن گردوها آغاز شده که اینطور کنار جاده پسر بچهها مسافران را تشویق به ایستادن و خرید گردوی کاغذی میکنند.
کمی که جلوتر میرویم به روستای اسفنجان میرسیم. جمعه است و مردهای روستا در میدان وسط روستا جمع شده و مشغول کاسبی. باز هم یکی گردو میفروشد و دیگری قالیچه. همان راه را مستقیم ادامه میکنیم تا از روستا خارج شویم. در اینجا روی تابلوهای سبز راهنما نوشته شده کندوان ۱۰ کیلومتر. چند متر جلوتر به دو راهیای میرسیم که از یک سو به سمت روستاهای اسکندان، امقان و عنصرود میرود و تابلوی دیگر روستاهای کهنمو و کندوان را نشان میدهد.
به سمت مقصد خودمان یعنی کهنمو و کندوان حرکت میکنیم. و خیلی زود تابلوی سبز رنگ دیگری مسیر فرعی روستای کهنمو را نشان می دهد. کنار تابلوی این روستا گلزار شهدای کهنمو با گلدسته های مسجد دیده می شود که زیر آفتاب کم رمق پاییزی طلاییتر است. باز هم مسیر خود را که همان راه مستقیم است ادامه میدهیم. سمت راست جاده دره است و سمت چپ کوههای بلند.
قمی باز هم به منطقه حفاظت شده سهند اشاره کرده و میگوید: «در این بین منطقه شکار ممنوع سهند هم به دلیل ایجاد چتر حمایتی برای زیستگاههای مرتبط با منطقه حفاظت شده، منطقه حفاظت شدهای با وسعت حدود ۶۳ هزار هکتار تعریف شده که میتواند پشتوانه منطقه حفاظت شده سهند باشد. منطقه حفاظت شده سهند از سال ۱۳۹۰ و منطقه شکار ممنوع سهند از سال ۱۳۷۹ تصویب و مدیریت میشود. به دلیل مجاورت با تبریز و شهرهای بزرگ استان، این منطقه از لحاظ پایداری اکولوژیکی محیط زیست جنوب استان آذربایجانشرقی و مخصوصا موازنه اکولوژیکی با کلانشهر تبریز دارای اهمیت است. »
معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی به موفقیت این منطقه در پویایی اکولوژیکی اشاره کرده و ادامه می دهد: «با توجه به اینکه منطقه حفاظت شده سهند در جوار کانون های جمعیتی خیلی بزرگ واقع شده، نیاز حفاظتی منطقه هم زیاد است و اگر بخواهیم در دراز مدت قابلیت های منطقه حفظ شود، باید کیفیت نگهداری منطقه را افزایش دهیم و تعداد نیروی حفاظتی به سمت استانداردهای جهانی هدایت شود. در حال حاضر گونه شاخص منطقه اسکو قوچ و میش ارمنی است که بیش از دیگر گونهها در معرض خطر هستند. »
در یکی از آخرین پیجهایی که به کندوان منتهی می شود، سمت چپ جاده تابلویی ست که روی آن نوشته شده: روستای مدفون زیر خاک «حیلهور» که یکی دیگر از شگفتیهای این منطقه است. از عوارضی ورودی کندوان هم عبور میکنیم و روی سنگفرش روستا به آرامی میرانیم تا در پارکینگ جایی برای پارک پیدا کنیم.
از همان ورودی روستا مغازههای روستانشینان کنار یکدیگر ردیف شده که محصولاتشان گرچه از تنوع بسیاری برخوردار است ولی در واقع تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند. در کندوان مغازهها یا خشکبار و عسل و دوشاب و گیاهان دارویی و خشک شده میفروشند یا دست سازههایی مثل انواع ظروف سفالی و جاجیم و گلیم و روسرویهای بلند رنگی رنگی. از همان روسریها که دخترهای کندوان هم سر میکنند.
قمی از منحصر بفرد بودن دهکده کندوان میگوید تنها سه روستای صخرهای در دنیا وجود دارد. در کاپادوکیه ترکیه و دیگری داکوتای آمریکا و بالاخره کندوان. در بین این سه مورد هم فقط کندوان است که هنوز زنده مانده و به صورت سکونتگاه کاربری دارد. صخرههایی که در اثر فعل و انفعالات آتشفشانی کوههای سهند ایجاد شده و امروز برای مسافران کندوان، اینجا سرزمین اعجازها و رنگهاست. دنیای مردمانی که در دل طبیعت سخت کار میکنند و درهای خانههای کله قندی خود را به روی میهمانان و گردشگرانی که در تمام سال بیوقفه برای دیدن این معجزه طبیعی میآیند، باز گذاشتهاند. معماری صخرهای روستای کندوان آن را به معجزهای از طبیعت در دل کوه شبیه کرده است.
باد ملایمی که در هوا جاریست اینجا زور بیشتری دارد انگار. زنان روستایی چادرها را دور خود کیپ گرفتهاند و مسافران پانچوهای بافتنی نازک به تن دارند. برای رفتن به سمت خانه های کله قندی روستا باید پیاده روی سختی از راه شیبدار و پلهها را شروع کنیم.
البته این پیاده روی برای اهالی کندوان که در زندگی روزمره شان نهادینه شده سخت نیست. آرام آرام پلههای شیبدار روستا را بالا میرویم، یکی از اهالی میگوید «مواظب باشید، شیب پلهها تند است، فصل بهار و تابستان بالارفتن از پلهها آسان است؛ اما موقع بارش برف و یخبندان کارمان سخت میشود. » خانههای مخروطی و کلهقندی شکل روی یکدیگر به وجود آمدهاند، تقریباً کنار هر خانه مغازهای وجود دارد که اهالی تولیدات خود همچون انواع میوههای خشک، عسل، دوشاب، گردو انواع صنایع دستی و … را به فروش گذاشتهاند، برخی از ساکنان نیز بخشی از خانه خود را برای اقامت شبانه به گردشگران اجارهمیدهند.
با توجه به شکل مخروطی و دوکی صخرهها، رشد فضا و ایجاد آن در کندوان برعکس روستاهای دیگر در ارتفاع صورت گرفته است. یعنی اغلب کرانها دارای طبقات مختلفی هستند که دسترسی به آنها به جز موارد استثناء تنها از راههای مشخص کناره کرانها بوده و از داخل هیچ نوع ارتباطی وجود ندارد. جریان حرارت مابین داخل و خارج کرانها به دلیل جدار مستحکم و ضخیمشان چندان محسوس نیست، به همین جهت فضای داخلی در تابستانها خنک و در زمستانها گرم است. خانه ها روی یکدیگر و همین طور بالا و بالاتر قرار گرفتهاند.
طبقات اول کرانها اکثراً به علت کم نور بودن و وسعت زیاد، به صورت آغل و طبقات دوم و سوم و چهارم اکثراً به صورت مسکونی مورد استفاده قرار میگیرند. تنها در برخی موارد از طبقه چهارم به عنوان انباری نیز استفاده شده است.
آب معدنی روستای کندوان از دل کوههای کندوان جاری میشود که از بهترین آبهای معدنی ایران به شمار میرود و برای امراض کلیوی بسیار مفید است. چند نفری صف کشیدهاند و منتطرند تا ظرف کوچکی از آب این چشمه را به همراه ببرند.
سفرمان به کندوان یک روزه است و خیال داریم شب را همین جا بمانیم. برای اقامت در کندوان دو گزینه وجود دارد. یا انتخاب هتل صخرهای لاله کندوان که با معماری و بافت روستا و با اصول کرانها ساخته شده یا اقامت در یکی از خانههای روستا که توسط صاحبانشان اجاره داده میشود.
هتل لاله به دلیل منحصربفرد بودن و خلاقیت در طراحی، انتخاب ما میشود. در این روستا انواع غذاهای محلی و سنتی مثل کوفته تبریزی هم سرو می شود که اقامت در آن را وسوسه انگیزتر میکند.
هر چند آخر هفته است ولی خوشبختانه اتاق خالی پیدا میکنیم. در تابستانها که گردشگران زیادی به اینجا سفر میکنند پیدا کردن اتاق خالی در هتل کندوان بعید به نظر میرسد و باید خیلی قبلتر برای رزرو اتاق دست بکار شد.