یادداشت مدیر مسوول
پری ناز مهاجرانی
زن وانقلاب
زنان نیمی از جمعیت کشور و رکن رکین آن را تشکیل میدهند و سهم زنان در تحولات جامعه بر هیچکس پوشیده نیست. وضعیت اجتماعی زنان ایران در طول تاریخ پرفراز و نشیب این مرز و بوم، دستخوش تغییر و تحولات فراوان بوده است. انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی تحولی اساسی و ژرف در وضعیت زنان جامعه ایران پدید آورد. انقلاب اسلامی جایگاه و منزلت زنان را اعتلا بخشید و دامنه مشارکت آنان را گسترش داد. برای درک بیشتر وضعیت زنان ایرانی چهار دوره اساسی تاریخی را باید شناسایی و بررسی نمود: دوره سلطنت پهلوی؛ بعد از انقلاب.
زنان در دوره سلطنت پهلوی
در جامعه قبل از انقلاب اسلامی، بهلحاظ سلطه فرهنگ بیگانه و در نتیجه شکلگیری یک بافت اجتماعی خاص، هرگونه تحرک و فعالیت سیاسی از زنان مسلمان سلب شده بود. جامعه پیش از انقلاب در قبال نقش و جایگاه زن درکل دو گونه نگرش داشت: ـ نگرشی که زن را عنصری زیبا، افسونگر، تنوعآفرین و گذراننده اوقات فراغت هوسبازان میدانست ــ نگرشی که زن را همچون پیچک ضعیفی معرفی میکرد که تاب هیچ مقاومتی در مقابل طوفان حوادث ندارد و انتظار هیچ کار جدی و مهمی از او نمیرود. زن در صحنه اجتماع آن روز الهه دلفریبی بود که تنها نقش دلبری خویش را خوب میدانست، زندگی او عاری از هدف بود و عمر خود را در تاریکی و بیخبری سپری میکرد.با روشنشدن اولین شعلههای انقلاب، زن ایرانی که قبل از آن تنها ایفاگر نقشی بسیار ساده و ناقص و بیخبر از نقش سازنده و ارزشمند خود بود، حصار بیبندوباری را درهم شکست، قیام کرد، همپای مردان جامعه به مبارزه برخاست و بدعتی نو گذاشت.
این امر با معیارهای جامعهشناسان غربی سازگار نبود. به عقیده آنان زن در جامعه اسلامی از حقوق خود محروم بود و زنها عناصری ناراضی در میان مسلمانها تلقی میشدند. بنابراین آنها فکر میکردند اگر انقلابی با اهداف اسلامی پیدا شود و خواهان برقراری ارزشهای اسلامی باشد، زنان حتما در جبهه مخالف این انقلاب قرار خواهند گرفت؛ چون براساس فرضیه آنها، زنان جوامع اسلامی باید از جامعهای که قرار است با معیارهای اسلامی اداره شود، ناراضی باشند؛ اما در عمل زنان شرکت گستردهای در انقلاب داشتند. آنها خودشان را باور کردند، رشد و زیستن آموختند، با وسعتبخشیدن به آرمانها، پیکره اجتماع را با ستونهای عشق، محبت و ایمانشان مستحکم کردند و حقیقت زیبایی دل و توانایی قوه ادراک خود را به نمایش گذاشتند. اما سوال مهم و نکته اساسی این است که چرا زن ایرانی علیرغم رفاه ظاهری که حکومت پهلوی برای او فراهم کرده بود، باز هم به مبارزه برخاست و چه عاملی باعث این تحول و دگرگونی گردید؟
عوامل تحولزا در وضعیت زنان عصر پهلوی
ـ بحران هویت:
همانگونه که اشاره شد، هویت و اصالت زنان در عصر پهلوی بهکلی از بین رفت و رژیم نیز با اعلام اجتماعی آزادی زنان و بازنمودن دروازه تمدن بزرگ، هدفی جز غارت ارزشهای اسلامی و فرهنگ ملی و لگدمالنمودن شخصیت زن نداشت. زنان نیز باور کردند که تنها جهت نیل به اهداف شوم خلق شدهاند و عرصه سیاست آنها را با مطامع خاصی هدف گرفت. «وقتی در قشر تودههای مردم نگاه میکردی، در بین زن و مرد، هر دو طایفه ارزش به لباس بود و به طرز لباسپوشیدن و دوختن لباس و آرایش هرکه بهتر لباس میپوشید و شیکتر بود در لباس ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنی که آرایشش به طرز اروپایی بود و لباسش از آنجا الهام میگرفت، این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود، البته پیش اکثریت ارزشها همه به امور مادی بودند.»
در عصر پهلوی بزرگترین ظلم و ستم در حق زنان روا شد. آنها دریافته بودند که زن در جامعه نقش انتقالدهنده فرهنگ را بر عهده دارد و برای تغییر یا بهانحطاطکشیدن فرهنگ، اول باید زن را منحرف کرد و به انحطاط کشید کمکم زن به مثابه یک شیء تلقی شد؛ که هم خود او قابل فروش بود و هم چاپ عکس او روی کالا، به فروش تولیدات کمک میکرد. اما آیا شخصیت زن ایرانی این بود؟ آن همه رشادت و دلیریهای زنانی چون زینبپاشاو معترضان به انحصار تنباکو کجا، وضعیت زنان عصر پهلوی کجا!؟ زنان کشورمان در عصر پهلوی خویشتن خویش را گم کردند. نقطه شخصیت کاذبی که پهلویها به زن داده بودند، با هویت اصلی او مغایر بود. آنها به زن فقط درحد یک بدن و فرم نگاه میکردند نه یک فرد متفکر، سازنده، خلاق و مکمل مرد. بنابراین حادترین سوال برای زن آگاه آن عصر این بود که «چگونه باید بود؟»؛ زیرا میدانست بدانگونهکه هست، نمیماند و نمیتواند بماند. درواقع زن ایرانی ماسک جدیدی را که میخواستند .
نقش زنان در انقلاب اسلامی را امامین انقلاب حضرت امام و مقام معظم رهبری بارها فرموده اند، تا جایکه زن در نگاه امام خمینی(ره) رهبر نهضت معرفی شده است و نقش و سهم زنان در انقلاب بیش از مردان بوده است.
حضرت آقا نیز در سخنرانی هایی که داشته اند، همواره بر نقش مهم بانوان در پیروزی انقلاب و اهداف این نهضت الهی بی بدیل دانسته و بر این نقش مهم تاکید فرموده اند و شاید یکی از دلایل اصلی سرمایه گذاری جبه غرب روی زنان برای تهی کردن بانوان از واقعیت اصلی خود همین نقش مهم و کلیدی این قشر بوده است.
نقش مهم بانوان در پیروزی و تداوم انقلاب
غرب به این واقعیت پی برده که اگر زنان نبودند انقلاب اسلامی به پیروزی نمی رسید و حتی بعد از پیروزی ادامه پیدا نمی کرد و دفاع مقدسی به این شکل افتخارآمیز ادامه پیدا نمی کرد و برای همین به صورت ویژه تر در جنگ نرم روی بانوان کار می کنند.
امروز جبهه غرب به این واقعیت مهم دست پیدا کرده که سلول اصلی هر اجتماع و جامعه ای خانواده و ستون اصلی خیمه خانواده زنان آن هستند، اگر زن را از هر جامعه ای بگیرند آن جامعه راحت تر به انحطاط و نابودی کشیده می شود. نقش بانوان نیز به دو بخش نقش های پیدا و پنهان تقسیم می شود، که نقشه پنهان را می توان در تربیت فرزندان، نوع حمایت و پشتیبانی از همسران در تمام عرصه ها چه دفاعی و بعد در حوزه سازندگی و غیره می توان به صورت کاملا روشن مشاهد کرد. نقش های پیدا هم حضور بانوان در عرصه های اجتماعی و غیره است که این مهم در انقلاب اسلامی به صورت چشمگیری تقویت شد.
تا جایی که در آغاز جرقه انقلاب یک عده از علما می آمدند و از حضرت امام می پرسیدند که اصلا بانوان وارد عرصه شوند یا نه حضرت امام(ره) با توجه به اشرافیتی که به نقش بانوان داشتند فرمودند بانوان باید در تمام عرصه ها حضور داشته باشند. البته نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز بانوان در تاریخ بشیریت همواره وجود داشته برای مثال اگر بخواهیم از نهضت کربلا و امام حسین(ع) حضرت زینب(س) و زنان آزاده را حذف کنیم دیگر واقعه کربلا بی مفهوم می شود.
زنان تمدن ساز
زنان تمدن ساز هستند، اگر از یهودیت، آسیه زن فرعون را بگیرید چه چیزی از تمدن باقی می ماند؟ یا مریم مقدس را از تاریخ مسیحیت حذف کنیم چه چیزی باقی خواهد ماند همه تمدن ها به صورت ویژه مدیون بانوان هستند.