به گزارش آیرال خبر ،تلنگرعنوان سلسله مباحث اجتماعی واقعی که با همکاری رییس پلیس امنیت اخلاقی استان آذربایجان شرقی جناب سرهنگ ابوالفضل رضاییی وبا گزارش پری نازاسبلی تهیه شده است امید است که تلنگری بر بهبود اوضاع اجتماعی وفرهنگی جامعه باشد .

آیرال خبر ،هر عملی که افراد جامعه انجام می‌دهند، در نگاه کلان اثر مستقیم در اجتماع دارد زیرا جامعه از خانواده که واحد کوچک اجتماعی است؛ تشکیل می‌شود و همان‌گونه که رفتار فرد در جامعه موثر است، اشخاص نیز از اجتماع و قوانین آن تاثیر می‌پذیرند. حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن بانوان باحفظ حدود وحقوق دیگران ظاهر می‌شوند و موجب تخریب روح و جسم همنوعان خود شده و محیط آرام وامنی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت.

اگر زنان جامعه باحجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم می‌مانند و هم در جامعه، سلامت خانوادگی حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تاثیر خودنمایی‌‌های عده‌ای از زنان بدحجاب و بی‌حجاب قرار نمی‌گیرد و هم مراکز اجتماعی مثل اداره‌ها و بیمارستان‌ها و… در کمال سلامت رفتاری خواهند بود و بزهکاری‌های اجتماعی به حداقل خواهد رسید.
حضرت امام خمینی(ره) در مورد فعالیت اجتماعی واشتغال زنان همیشه این نکته را بیان می‌کردند که: «فعالیت اجتماعی، سیاسی کنید ولی حدود شرعی از جمله رضایت همسر را رعایت کنید.» بسیاری از پرونده‌های ضداخلاقی از عدم رعایت حدود شرعی نشات گرفته است و آمار جنایی ذکر شده همواره زنگ خطری بوده که اندیشه گران تربیتی را نگران می‌ساخته است. یکی از آثار اجتماعی حجاب، حفظ اجتماع و سلامت اجتماعی خانواده‌است، بالا رفتن درصد طلاق در کشور ما زنده‌ترین شاهد این مطلب است.

از روزی که حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادی‌های تعریف نشده در جامعه ما پا گرفت، سطح طلاق به مقدار نگران‌کننده‌ای بالا رفته و میزان ازدواج رو به کاهش نهاده است و این جزء آثار اجتماعی بی‌حجابی است که جامعه را در درازمدت به ورطه هلاکت می‌رساند. البته آثار مثبت حجاب و پیامدهای منفی بی‌حجابی به اینجا ختم نمی‌شود.

وقتی که به صحنه تفکرات عالم نگاه می‌کنیم و بینش اسلام را مشاهده می‌نماییم، به روشنی در می‌یابیم که جامعه بشری هنگامی خواهد توانست نسبت به مسئله زن و رابطه زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا کند که دیدگاه‌های اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط وتفریط درک کند و کوشش نماید آن را ارائه کند. اسلام می‌خواهد که رشد فکری، اجتماعی، سیاسی، علمی و بالاتر از همه فضیلتی و معنوی زنان به حد اعلا برسد و وجودشان برای جامعه و خانواده بشری حداعلای فایده و ثمره را داشته باشد. همه تعالیم اسلام از جمله مسئله حجاب، بر این اساس است. مسئله حجاب به معنی منزوی کردن زن نیست.
مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی‌قید و شرط زن ومرد در جامعه است. این اختلاط به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد و بخصوص به ضرر زن است. حجاب به هیچ‌وجه مزاحم و مانع فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی وعلمی نیست.
مجید یک شکارچی زن بود و با هم دستی مدیر عامل آن شرکت، زنان و دختران را گول می زد و به کشور های عربی می برد و به شیخ های عرب می فروخت و آن شرکت هم یک شرکت جعلی بود.

زهره دختری پریشان حال، در حالی که موقع حرف زدن یک پلکش می پرید ماجرای گرفتاریش را چنین شروع می کند:

هیچ وقت نفهمیدم پدر و مادرم کجا هستند!

من دختر یک خانواده پولدار یا فقیر و با ایمان نیستم. من کسی را در این دنیا جز مادر بزرگ پیرم که از بچگی احساس می کردم که سر بارش هستم، ندارم. همیشه آه و ناله می کرد و مریض بود. من مثل یک خدمتکار شب و روز کار می کردم و هیچ وقت نفهمیدم پدر و مادرم کجا هستند.

از بچگی کار می کردم

هیچ آشنایی در شهر نداشتیم. فقط با همسایه ها رفت و آمد می کردیم و آنها کس و کار ما شده بودند. من هم از همان بچگی به آنها کمک می کردم. هر کاری که بتوانم. اعظم خانم شاغل بود و تازه بچه دار شده بود. از من خواست تا بچه اش را نگه دارم. من هم قبول کردم. ده سالی می شد که اعظم خانم به محله ما آمده بود. شب ها شهرام شوهرش می آمد و بچه را می برد.

بی پولی و ورود به دانشگاه

چند سالی گذشت من 20 ساله بودم. از کنکور هم قبول شده بودم. یک شب به آقا شهرام گفتم که شهریه دانشگاه را نمی توانم بدهم و با پولی که برای نگه داری علی می دهید نمی توانم زندگی کنم. از او خواستم در صورت امکان در شرکتی که کار می کرد برای من هم شغلی پیدا کند. چند روز بعد گفت که در شرکت یکی از آشناهایش برایم کار پیدا کرده است.

برای مدرن شدن بی حجاب شدم

شروع به کار کردم. منشی شرکت بعد از چند ماه ازم خواست تا لباسهایم را مطابق آنچه آنها می گویند عوض کنم. یعنی به نوعی مدرن شوم! یک بد حجاب به تمام معنی شدم.

منشی گفت که از امروز به دستور مدیر عامل کار تو رسیدگی به وضع مشتریان خارجی است؛ مثل بدرقه و اسکان و… من قبول کردم. چند مشتری خارجی در یک ماه آمدند. هر کدام به نوعی درخواست دوستی می دادند ولی من رد می کردم. تا اینکه مجید از دبی آمد. اولین بار که دیدمش دلم را باختم. یک ماهی با هم بودیم تا اینکه درخواست ازدواج داد و من قبول کردم. مادر بزرگم مخالف ازدواج من با فردی بود که فقط یک ماه می شناختمش ولی با یک نامه از دادگاه همه چیز حل شد.

رویای سفر به دبی
مجید گفت که یک ماه دیگر در ایران کار دارد بعد از آن با هم به دبی می رویم. بعد از عقد مجید زیاد سراغ مرا نمی گرفت. فقط می گفت صبر کن کار دارم. بهش مشکوک شدم و دنبالش کردم. دیدم که با مریم آبدارچی در کافی شاپ نشسته اند. فهمیدم که چرا نمی خواست از ماجرای ازدواج ما کسی جز مدیر عامل و دونفر دیگر در شرکت کس دیگری خبر دار شود.
ماجرا را فردایش از مریم پرسیدم ابتدا منکر شد. ولی با اصرار من گفت که یک ماهی می شود عقد کرده اند و قرار است باهم به دبی بروند. مدیر عامل هم با خبر است.

خواستگار قلابی با شناسنامه جعلی

از مریم خواستم چیزی به کسی نگوید. چند روزی دنبالش کردم متوجه شدم با 4نفر دیگر هم رابطه دارد. طی شکایت به پلیس متوجه جعلی بودن شناسنامه ها شدم و اینکه مجید یک شکارچی زن بود و با هم دستی مدیر عامل زنان و دختران را گول می زد و به کشور های عربی می برد و به شیخ های عرب می فروخت و آن شرکت هم یک شرکت جعلی بود.

ای کاش به حرف مادربزرگم گوش می کردم

ای کاش به حرف مادر بزرگم گوش می دادم و دل به غریبه نمی سپردم. خدا را شکر که نماز و روزه مادر بزرگم مرا از خطر حفظ کرد و الّا نمی دانم چه سرنوشت شومی در انتظارم بود.

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.