پریناز مهاجرانی اسبلی

دانش آموخته فلسفه وکلام اسلامی ودانشجوی دکتری مدیریت رسانه

چکیده
در این مقاله به جایگاه توسعه فرهنگ اسلامی برتوسعه شهری و نقش رسانه‌ها در ترویج این فرهنگ می‌پردازیم. رسانه‌ها و نوع مدیریت رسانه می‌تواند نقش بی‌بدیلی در گسترش یک فرهنگ، توسعه و ترقی شهری داشته باشد. از این رو، رسانه به عنوان یکی از سرفصل‌های توسعه در سطوح کلان شهر و مروج فرهنگ و هدایت افکار عمومی باید مورد توجه قرار گیرد.
ساخت هر شهر از یکسو نمایانگر هماهنگی فضایی کالبدي شهر با شرایط و عوامل زمان و از سوي دیگر گویاي چگونگی جریان فعالیت‌هاي اصلی شهر است در کشورهاي اسلامی ساخت فضاهاي جغرافیایی بایستی تحت‌تأثیر ایدئولوژي اسلامی صورت گیرد. شهري که ویژگی‌هاي منحصربه فرد داشته باشد و الگوي کاملی از توسعه را براي جهانیان عرضه بدارد. از این‌رو این دستورات و قوانین، به گونه‌اي برنامه‌ریزي شهري و ساخت شهرهاي اسلامی را تحت تأثیر قرار داده و به مورفولوژي شهرهاي اسلامی هویت ویژه‌اي بخشیده است که با شهرهاي نواحی دیگر دنیا متفاوت است. نقش مهم رسانه‌ها طبق نظریه‌هاي معتبر علوم ارتباطات، انتقال میراث فرهنگی است. بسته به نوع نظامی که رسانه تابع آن است، و علا یق و نیازهای افراد خاص و میزان توسعه یافتگی آن جامعه، کارکردهای متنوعی دارند وسایل ارتباط جمعی با در دسترس قرار دادن برنامه‌ها، فرهنگ جدیدی را به وجود می‌آورند. بنابراین درتوسعه شهری می‌توان از رسانه‌ها و برنامه‌های کاربردی و کارشناسی شده آنها به منظور فرهنگ سازی شهروندان استفاده کرده و اقدامات مؤثری در این زمینه داشت. جمع‌آوري اطلاعات این پژوه بر مبناي مطالعۀ کتابخانه‌اي و اسنادي می‌باشد. فرهنگی (نیازها، ارزشها و هنجارهاي مردم، صنایع فرهنگی و …) بایددر نظر گرفته شود در توسعه کلانشهرها و جوامع در نتیجه می‌توان گفت توسعه شهری پایدار مرهون رسانه و فرهنگ سازی آن و ترویج فرهنگ اسلامی است.

کلمات کلیدی: توسعه شهری، فرهنگ اسلامی، رسانه، مدیریت رسانه، ساخت شهری

مقدمه
فرهنگ، رسانه و توسعه ریشه در تاریخ بشر دارد به گونه‌اي که می‌توان گفت: هرسه همزاد بشر و از مقتضیات زندگی اجتماعی انسان بوده و هستند در طول تاریخ انسان براي انتقال پیام خود، رسانه‌ها را به کار گرفته و فرهنگ خود را نیز با آن گسترش داده است رسانه‌ها فرهنگ را در قالب بسته‌هاي رسانه‌اي و به شکل پیام بسته‌بندي می‌کند و با استفاده از الگوها و تکنیک‌هاي گوناگون برنامه‌سازي آن رابه مخاطب انتقال می‌دهد و از این طریق در فرهنگسازي نقش بسزایی را ایفا می‌کنند در دنیاي کنونی و در عصرحاضر که مفهوم فرهنگ متناسب با ایده‌آل‌ها، جهان بینی و ایدئولوژي هر کشوري متفاوت است و اولویت‌هاي آن در توسعه فرق می‌کند.
توسعه شهري زمانی پویا خواهد بود که در ارتباط نزدیک با توسعۀ فرهنگی متناسب با ارزشهای ان شهر و منطقه و در واقع بخش جدایی‌ناپذیر از آن باشد. حیات کالبدي، بی‌توسعۀ فرهنگی، نامتعادل خواهد بود. امروزه توسعۀ فرهنگی رهیافتی تازه است براي سامان دادن نقش دولت، مردم و نهادهاي میانجی. از این‌رو توسعۀ شهري پایدار می‌رود که در بستر توسعۀ فرهنگی به عنوان یک ضرورت مطرح شود، دوام یابد و ماندگارياش را بیش از مضمون در محتوا بیابد. فرهنگ اکنون فرایندي در پیوند با همه جنبه‌هاي زندگی است، تا جایی که در عرصه‌هاي گوناگون جاي پاي فرهنگ را می‌توان دید. زندگی شهري با توسعه شهرنشینی نیاز به یک رهیافت فرهنگی دارد که این رهیافت همان توسعه فرهنگی است. [1]
نقش رسانه‌ها در این توسعه و ترویج فرهنگی بی‌بدیل است. بر کسی پوشیده نیست که رسانه‌ها یکی از عوامل مهم فرهنگ‌سازي و البته تجلی فرهنگ در جامعه هستند و اصلاً فعالیت رسانه‌اي خود یک کنش فرهنگی محسوب می‌شود که چه بسا تأثیرگذاري و ظرفیت‌هاي تأثیرپذیري آن بیش از نهادهایی است که نام فرهنگ به خود گرفته‌اند و ماهیت و کارکرد آنها در حوزه فرهنگ است. به ویژه در جهان امروز که به عصر رسانه‌ها و شبکه‌اي شدن ساختار اجتماعی شهره است نمی‌توان تردیدي در نقش رسانه‌ها در فرهنگ‌سازي، فرهنگ‌پذیري و فرهنگ نمایی داشت. اساساً یکی از کارکردهاي مهم رسانه‌ها طبق نظریه‌هاي معتبر علوم ارتباطات، انتقال میراث فرهنگی است و رسانه در این فرایند به واسطه تجهیزات ارتباطی و جذابیت‌هاي صوتی ـ تصویري از قابلیت و ظرفیت بیشتري در فرهنگسازي برخوردار است. ساخت هر شهر از یکسو نمایانگر هماهنگی فضایی کالبدي شهر با شرایط و عوامل زمان و از سوي دیگر گویاي چگونگی جریان فعالیت‌هاي اصلی شهر است [2]در دوره‌هاي مختلف تاریخی، ساخت‌هاي متفاوتی از فضاهاي شهري مشاهده می‌شود. مورفولوژي و ساخت شهر، در نظام‌هاي مختلف اجتماعی اقتصادي جهان متفاوت است. بر همین مبنا در ایران قبل و بعد از اسلام فضاهاي شهري خاصی شکل گرفته است که یکی از عوامل تأثیرگذار در ساخت این شهرها در هر برهه‌اي، عامل فرهنگ بوده است [3] در کشورهاي مختلف، عامل دین، فرهنگ و ایدئولوژي نظام‌هاي حاکم نقش مهمی را به عهده می‌گیرند. بر این ترتیب، در کشورهایی که ادیان و ایدئولوژي‌هاي متفاوت دارند؛ می‌توان ساخت‌هاي مورفولوژیکی مختلفی را مشاهده کرد؛ چنانکه فضاهاي جغرافیایی کشورهاي غربی، سوسیالیستی و اسلامی با همدیگر متفاوت می‌نمایند. در کشورهاي اسلامی، ساخت فضاهاي جغرافیایی بایستی تحت تأثیر ایدئولوژي اسلامی به صورت قوانین متخذ از قرآن، سنت، فقه، اجتهاد و اجماع صورت گیرد. شهري که ویژگیهاي منحصربه فرد داشته باشد و الگوي کاملی از توسعه را براي جهانیان عرضه بدارد [4]. در این راستا، دین اسلام در عرصه‌هاي مختلف زندگی انسان داراي اصول و معیارهایی است. این معیارها شامل موضوع برنامه ریزي و طراحی شهري نیز می‌گردد. تمدن و فرهنگ اسلامی با وجود ویژگی‌هاي متنوع از نظر فرهنگی، وضعیت طبیعی و جغرافیایی و حتی مذهبی، تجلی طراحی شهري متفاوت، متنوع و سازگار در پهنه بسیاري از کشورهاي دوران اسلامی گشته است. امکان استفاده از تجارب با ارزش هر یک از کشورهاي دوره اسلامی و یا داراي جمعیت کثیري از مسلمانان جهت بازیابی هویت امت اسلامی امکانپذیر است. مبانی تئوریک شهرسازي اسلامی می‌تواند مبتنی بر اصول اعتقادي در آیین مقدس اسلام باشد [5] تجلی این اصول و اعتقادات در شکل گیري فضاهاي شهري، نشان از این واقعیت دارد که هرچه بنیادهاي فرهنگی ملتی استوارتر و ریشه‌دارتر باشد [6]؛ تجلیات آن فرهنگ از تکامل یکنواخت تري برخوردار خواهد بود و از نوسانات و گسست‌ها مصون خواهد ماند؛ بنابراین باید با شناخت دقیق مبانی هویت خویش، به حداقل تولیدات فکري و ذهنی بر اساس جهان‌بینی و تحلیلی بر تأثیر فرهنگ در ساخت شهرهاي ایرانی اسلامی باورهاي خویش مجهز گردید.
توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش‌هاي محلی و ملی باید بتواند از طریق برنامه‌ریزي‌ها‌ي فرهنگی و اجتماعی واسلامی به نیازهاي معنوي و مادي افراد جامعه خود پاسخ دهد، تا از این طریق ایدهها، افکار و آداب و رسوم ملی ـ بومی واسلامی جامعه را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه‌هاي ملی و بومی اسلامی در عصر حاضر همپاي فرهنگ سایر جوامع مؤثر در جهان اشاعه دهد. تا بتوان به توسعه پایدارشهری رسید.
به صورت معمول، توسعه مستلزم تلاش براي بهبود وضعیت زندگی مردم است. توسعه تنها درباره افزایش ثروت نیست، توسعه یعنی تغییر، تغییر در رفتار، آرمان‌ها و روشی است که فرد دنیاي اطراف را باز می‌شناسد و نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد. توسعه اقتصادي به خودي‌خود تشکیل‌دهنده توسعه نمی‌باشد بلکه علاوه بر آن توسعه شامل تغییر در رفتار انسان‌ها و نهادها نیز می‌باشد و به‌صورت گستردهتري کیفیت زندگی را نیز در مواردي از قبیل امید به زندگی، رعایت اصول اخلاقی، اکتساب فرهنگی، دستیابی به آزادي‌هاي اولیه، غذا، منزلت اجتماعی و رفاه معنوي را نیز در برمی‌گیرد[7].
رویکرد شهر خلاق
یکی از بسط‌هاي نظریۀ فلوریدا، مفهوم شهر خلاق و توسعه شهر بر اساس رشد خلاقیت‌ها و فرهنگ شهر است. اگر نظریۀ فلوریدا بر مؤلفه‌هاي فرهنگی بر توسعۀ شهر تأکید می‌کند، رویکرد شهر خلاق بر خود فضاي شهر به مثابۀ هدف اصلی توسعۀ فرهنگی تمرکز دارد. این رویکرد بر این امر تأکید می‌کند که هر شهر باید بر اساس بهترین عناصر تاریخی، موقعیت جغرافیایی و منابع انسانی‌اش سیاست‌گذاري‌هاي خاص خودش را تدوین و اجرا نماید. بر این اساس، مفهوم «شهر خلاق» به عنوان مفهومی تازه در بحثهاي توسعه فرهنگی شهر، مفهوم «سرمایۀ انسانی» را در کانون نظریه پردازي خود قرار می‌دهد. در این راستا، این مفهوم برخلاقیت توسعه اجتماع تأکید می‌کند و فرهنگ را اصلی‌ترین شاخص براي داشتن شهري پویا، زنده و سازگار در نظر می‌گیرد که براي نسل‌هاي آینده نیز پابرجا و بارور است.
امروزه این ایده در مطالعات شهري وجود دارد که شهرها محیطه‌ایی براي شکوفایی استعدادها و خلاقیتهاي هنري، ادبی و فرهنگی هستند. شهر خلاق به معناي شهري است که طبقۀ خلاق یا طبقۀ فرهنگی در آن از موقعیت و استیلاي اجتماعی، اقتصادي و سیاسی برخوردار هستند. شهر خلاق به معناي محیط فرهنگی و اجتماعی است که در آن امکان تحقق استعداد و خلاقیت‌هاي افراد یعنی شهروندان فراهم است و در آن بازار هنرها و صنایع فرهنگی نسبت به سایر ابعاد اقتصادي از اهمیت و موقعیت بالاتري برخوردار است. شهر خلاق شهري است که سرمایه فرهنگی در آن از اهمیت و گستردگی بیشتري برخوردار است، بلکه سرمایه‌هاي اقتصادي، سیاسی و اجتماعی نیز به سهولت می‌توانند به سرمایۀ فرهنگی تبدیل شوند و بالعکس. خلاق‌تر شدن شهر به معناي زیبایی شناسانه‌تر شدن، آرامش بیشتر، گسترش ارزش‌هاي متعالی در شهر و به معناي داشتن شهري پاكتر و سالمتر است که می‌تواند بدون آسیب زدن به زیرساخت‌هاي زیست محیطی خود، جمعیت انبوهی را تغذیه کند و به آنها زندگی همراه با رضایت و کیفیت بهتر اعطا نماید [8].
رابطۀ فرهنگ وتوسعه شهر
سه عامل فرهنگ، اقتصاد و اقلیم، مشخصه‌هاي کالبدي، شکل و ساخت و ریخت شناسی شهري را به وجود می‌آورند. فرهنگ‌هاي متفاوت، نظامهاي اقتصادي متفاوتی را خلق می‌کنند و توان تغییر اهداف اقتصادي و سیاسی یک جامعه را دارند.
چون درك کامل یک ساخت و یک نظام اقتصادي بدون دانستن پایه و اصول فرهنگی آن نظام میسر نیست، می‌توان گفت که فرهنگ یک جامعه نوع اقتصاد و اقتصاد آن جامعه، نوع تکنیک، و نوع تکنیک ساخت و نظام کالبدي آن جامعه را مشخص می‌سازد. [9]
تولید فرهنگی با توسعه شهر سروکار دارد و شهر خود از یک لحاظ دست ساخته هنري است. از این حیث میان معماري، برنامه ریزي و طراحی شهري و هنر در یونان و روم باستان و ایتالیاي دوران رنسانس پیوند بیشتري وجود داشته است [10].

فرهنگی شدن شهر و رسانه
فرایند فرهنگی شدن در محورهاي مختلف دیده می‌شود، اما محور مورد بحث ما فرهنگی شدن و توسعه شهر می‌باشد. در بحث فرهنگی شدن شهر، فرهنگ براي مطالعات و نظریۀ جغرافیایی به اندازة جامعه شناسی، انسان‌شناسی، و مطالعات فرهنگی مهم می‌شود. اهمیت یافتن فرهنگ در فهم معناي مکان ریشه در این واقعیت داشت که شهرها به عنوان مهمترین مکان زیست انسان امروزي شدیداً متأثر از تحولات فرهنگی هر روزه و شتابان بودند [11].
امروزه شهرها، به ویژه کلان‌شهرها، بر اثر مهاجرت‌هاي بین‌المللی، غلبۀ گفتمان پسااستعماري، خیزش مجدد بومی‌گرایی، مصرفی شدن و افزایش سیطرة مصرف‌گرایی، گسترش جنبش‌هاي اجتماعی، شکل‌گیري شهر فراغتی، گسترش نقش و جایگاه هنر و سرمایه‌هاي فرهنگی در جامعۀ شهري، گسترش صنایع فرهنگی، اهمیت یافتن رسانه‌ها و فناوري‌هاي ارتباطی و بسیاري عوامل دیگر نمی‌توانند ماند گذشته مدیریت، برنامه‌ریزي و شناخته شوند[12].
افراد در شهرها و به ویژه کلانشهرها به دلیل گستردگی و بزرگی کالبد شهری، تجربه مستقیمی از زندگی شهری ندارند بلکه با مجموعه بازنمایی‌های رسانه ای شده‌ای روبرو هستند که از خلال آن، با شهر و مسائل شهری مواجه می‌شوند. مدیریت یک شهر مدرن، نیازمند برخورد سنجیده با شهروندانی است که در ایفای وظایف و حقوق شهروندی خود، دسترسی بیشتری به منابع آگاهی دهنده دارند و رسانه‌ها ابزاری برای تقویت مدیران شهری در ایفای وظایف خود هستند. رسانه‌ها، از لحاظ فرهنگی، نهادهای اصلی تعیین کننده در جامعه امروزی هستند. رسانه‌ها مهمترین نقش را در آموزش‌های همگانی و شهروندی برعهده دارند، زیرا مخاطبان آنها قشرهای وسیعی از جامعه را تشکیل می‌دهند. وسایل ارتباط جمعی با دردسترس قرار دادن برنامه‌ها، فرهنگ جدیدی را به وجود می‌آورند. بنابراین مدیران شهری می‌توانند از رسانه‌ها و برنامه‌های کاربردی و کارشناسی شده آنها به منظور فرهنگ سازی شهروندان استفاده کرده و اقدامات مؤثری در این زمینه داشته باشند.
شهر فرهنگ
تمام رفتارهاي اجتماعی، اقتصادي و سیاسی انسانها در زندگی روزمره و در شهرها و مناطق شهري جزء تفکیک‌ناپذیر فرهنگ است، به همین سبب زندگی شهري نوعی از بازتاب فعالیت‌هاي فرهنگی محسوب می‌شود، شهر نوعی سازمانیافتگی اجتماعی در فضاست که باید آن را تولیدکنندة دائم فرهنگ به شمار آورد. اگر فرهنگ را مجموعۀ پدیده‌هاي رفتاري و ذهنی اکتسابی هر جامعه بدانیم که به آن جامعه شخصیت و هویت بخشیده و به همین دلیل نیز جامعه تلاش می‌کند از طریق سازوکارهایی با انتقال آن از نسلی به نسل دیگر دست به بازتولید خود بزند، در چنین حالتی بیشک شهر را باید بهترین بستر براي فرایند فرهنگسازي به حساب آوریم.
شتابی که شهر به فرایندهاي تقسیم کار اجتماعی داده و توزیعی که بدین ترتیب در ارتباط با فضا به وجود می‌آورد، به صورت پیوستهاي فرهنگ غالب، یعنی شکلهاي غالب رفتاري و عقیدتی در کل جامعه را به خرده فرهنگ‌ها یا اشکال غالب فرهنگی درون گروه‌هاي خاص تجزیه می‌کند که درعین حال عناصر تقویت کنندة فرهنگ غالب نیز به حساب می‌آیند زیرا هر یک به گونه‌اي در درون خود فرایند بازتولید را به سرانجام می‌رسانند [13].
مرسر بیان می‌کند که چارچوب فرهنگی جامع و توانمند می‌تواند همزمان جنبه‌هاي غیرملموس، هویت، سطح زندگی و برگزاري جشن عدالت اجتماعی و همچنین موارد ملموس، توسعه اقتصادي، قدرت نفوذ، راهبردهاي صنعتی، توسعه خدمات زیربنایی، برنامه‌هاي آموزشی، درآمد ناشی از فعالیت‌هاي گردشگري، طراحی شهري، برنامه‌ریزي و حمل و نقل شهر را مورد توجه قرار دهد.
ایدئولوژي اسلامی و مورفولوژي شهري
در شناخت مورفولوژي شهرهاي اسلامی یا ساخت اکولوژیک آنها باید هر محقق با ایدئولوژي اسلامی آشنا شود: زیرا برادري و برابري و تحرك عمودي و افقی در هر بخش از زندگی، باعث تحرك و پویایی جامعه‌ي شهري و همیاري مردم در جامعهي اسلامی شده است. از طرفی اسلام، همواره براي حریم زندگی خانوادگی و ارزش‌هاي آن اهمیت قائل بوده است؛ از این‌رو این دستورات و قوانین، به‌گونه‌اي برنامه‌ریزي شهري و ساخت شهرهاي اسلامی را تحت‌تأثیر قرار داده و به مورفولوژي شهرهاي اسلامی هویت ویژه‌اي بخشیده است که با شهرهاي نواحی دیگر دنیا متفاوت است [14].
همچنین، باورهاي مذهبی کانون یا هسته اصلی زندگی فرهنگی مردم مسلمان را تشکیل میداده است، از این‌رو مسجد، در سلسله مراتب نهادي و مکانی از جایگاه عمده و کانونی برخوردار بوده است؛ یعنی باورهاي فرهنگی تفکیککننده زندگی خصوصی و عمومی بوده است؛ به طوري که طرح شهري شامل خیابان‌هاي باریک و بن‌بست‌هاي جداکننده قلمروهاي خصوصی و عمومی از یکدیگر بوده است. در نتیجه، هرگونه فعالیت اقتصادي که با مبادله و حضور اجتماعی سروکار داشته باشد از کاربري (خانه‌هاي شخصی) مسکونی جدا بوده و بیشتر این قبیل فعالیت در مناطق عمومی خیابان‌هاي اصلی متمرکز بوده است [15]
رابطه فرهنگ اسلامی و ساخت شهر
می‌توان گفت که فرهنگ، عاملی تعیین کننده در شکل گیري فضاي شهري است و در ریخت شناسی فضایی توجه به فرهنگ اهمیت اساسی دارد. از آنجا که هر ساخت و سازي در فضاي شهري برخاسته از طرز تفکر برنامه‌ریزان و مردم شهر است، آنها بر پایه سطح فرهنگ و اندیشه‌هاي خویش دست به خلق آثار می‌زنند و بر تأثیرپذیري فضاي شهري از فرهنگ صحه می‌گذارند[16]همین‌طور فرهنگ یک جامعه، نوع اقتصاد و اقتصاد آن جامعه، نوع تکنیک و نوع تکنیک، ساخت و نظام کالبدي آن جامعه را مشخص می‌سازد. بدین ترتیب فرهنگ‌هایی که داراي نظامهاي اقتصادي ـ اجتماعی متفاوت از یکدیگرند، ساخت‌هاي شهري متفاوتی را خلق می‌کنند [17] بنابراین فرهنگ مستقیماً از طریق نظام فعالیت‌ها و با هدایت ارزشی و هنجاري آن، با ارائه دستورالعمل‌هاي معین ناظر بر انجام فعالیت، مستقیماً بر ساخت فضاها و محیطهاي شهري تأثیر میگذارد و محیطهاي شهري را نیز محصولی فرهنگی می‌کند [18] فرهنگ در محیط فیزیکی ظاهر می‌شود و طرح‌هاي عمومی، طرح خانه‌ها و ساختارهاي عمومی به‌طور آشکار بازتاب ارزش‌ها و اعتقادات یک فرهنگ هستند؛ بنابراین فضاي شهري با محتواي عمیقاً اجتماعی به‌عنوان فضایی ساخته شده، محصولی فرهنگی به شمار می‌آید.
مفهوم توسعه شهراسلامی
مفهوم شهر اسلامی ناظر به هویت اجتماعی و کالبدي شهر است. شهر اسلامی شهري است که روابط اجتماعی آن بر پایه ارزشهاي دینی سامان می‌یابد و چهره فیزیکی آن یادآور هویت اسلامی ساکنان آن است [19] شهر اسلامی عوامل اقتصادي، سیاسی، اجتماعی و غیره را منعکس می‌نماید که از میان آنها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ تطبیق محیط مصنوع شهر با ویژگیهاي طبیعی
ـ شکلگیري مرکز فرهنگی بر اساس اعتقادات مذهبی
ـ انعکاس قوانین اسلامی برحسب قلمروهاي عمومی و خصوصی
پایه‌گذاري سازمان اجتماعی بر اساس شباهتهاي قومی و نژادي در تعریفی که از شهر اسلامی شده، این سؤال مطرح است که آیا این معیارها، قابل قبول شهرشناسان می‌باشند یا اینکه، اغلب آنها را در سایر حوزه‌هاي فرهنگی نیز می‌بینیم؛ باید گفت که مراکز و اماکن مذهبی شهر اسلامی، کلیدي است که به شناخت و تفکیک شهرهاي حوزه فرهنگ اسلامی کمک شایانی می‌کند. قابل ذکر است که هر حرکت شهرسازي در شهر اسلامی با ایدئولوژي اسلامی و مکتب آن در ارتباط بوده است که به صورت فیزیکی در شهرها تجلی نموده و بناهاي مختلفی با مکانیابی عقلایی پدید آمده است[20] وقتی به یک شهر، صفت اسلامی داده شد که ساخته و پرداخته تفکرات و باورهاي آن است، پس آن آثار مصنوع، بر پایه و اساس مکتب و تعالیم اسلامی پدید آمده است، اما گروهی از شهرشناسان به مخالفت چنین اندیشه‌اي برخاسته و وجه مشترك شهر اسلامی با سایر شهرهاي حوزه فرهنگی را مورد توجه خویش قرار داده‌اند.
پیوند بین رسانه‌ها و توسعه
پیوند بین رسانه‌ها و توسعه سال‌ها است، که به صورت‌های گوناگون مورد بحث نظریه‌پردازان توسعه قرار گرفته است. ازآنجا که اکثر نظریه پردازان، توسعه را به معنای رواج ارزش‌های غربی می‌دانستند، خود به خود تکنولوژی‌های ارتباطی و رسانه‌ای را ابزاری در جهت دست یابی به این هدف تلقی و گسترش آن را توصیه می‌کردند.
حقیقت است این که نهادهای ارتباطی قدیم و جدید به طور مستقیم در تعلیم ملت‌ها نقش داشته‌اند. به طوری که می‌توانیم در تعدادی از این کشورها پیوندهای مستقیمی را بین مطبوعات و انقلاب، ارتباطات از راه دور، نوگرایی و نهادهای سنتی به وضوح ببینیم. در روند توسعه هر فناوری، ترویج و انتشار آن و آماده کردن ذهن متخصصین برای فعالیت در این زمینه و ترغیب مردم برای خرید محصولات مرتبط با فناوری مورد نظر، از اهمیت خاصی برخوردار است. در صورت انتشار درست یک فناوری است که آن فناوری با اقتصاد ملی گره خواهد خورد و همه گروه‌های علمی و صنعتی در بهره‌گیری از آن شریک خواهند شد. شکوفایی صنایع مختلف و بهره‌گیری درست و حتی ایجاد رشد و فناوری جدیدتر بستگی زیادی به ترویج آن دارد. منظور از ترویج، تقویت زیرساخت‌های فکری فرهنگی مورد نیاز برای فعالیت‌های هماهنگ و منسجم می‌باشد تا هر کس از نقش سازنده خود در این حرکت ملی آگاه شود.
بنابر آنچه گفته شد درباره رابطه بین رسانه و توسعه نظرات زیادی مطرح است؛ برخی نظرات رسانه را ابزاری در خدمت توسعه می‌دانند، اما آنچه که غیر قابل انکار می‌باشد نقش و تاثیر رسانه در فرآیند نوسازی و توسعه یک کشور است. البته ناگفته نماند که اگر مطالعات ارتباطی را به ویژه به جوامع در حال توسعه تعمیم دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که رسانه‌ها محرک توسعه‌اند.
نتیجه
واقع اگر بخواهیم در کشورمان توسعه یا پیشرفتی صورت‌پذیرد، باید نسبت به مزیت‌های فرهنگی و ضعف‌های فرهنگیمان آگاهی کامل داشته باشیم. نمایاندن ضعف‌ها و اشکالات و نشان دادن نقاط قوت و توانمندی‌ها از جمله اقداماتی است که رسانه می‌تواند در بحث اقتصادی انجام دهد.
امروز باید بر اساس یک برنامه‌ریزی و تفکر جمعی تمامی تهدیدها را به فرصتی برای رشد و شکوفایی تبدیل نماییم. در این میان باید از قدرت جادویی هنر و رسانه به عنوان یکی از تاثیر‌گذارترین شیوه‌های جذب مخاطب جهت توسعه استفاده نماییم تا آینده‌ای درخشان و پرامیدی را در به ثمر رسیدن زیرساخت‌های فکری فرهنگی شاهد باشیم.
توسعه فرهنگی را می‌توان به نوعی تقویت هویت فرهنگی مردم یعنی هماهنگی بین اقوام و طوایف در نظر گرفت و از جنبۀ دیگر در نظر گرفتن نیازهاي فرهنگی و تفریحی مردم دانست. دستیابی به توسع‌هاي پایدار و همه جانبه بدون توجه به فرهنگ و ابعاد گوناگون آن امري بسیار دشوار و غیرممکن است.
هر نوع برنامه‌ریزي شهري و منطقه‌اي باید بحث فرهنگ اسلامی و هویت فرهنگی را در برنامه کار خود قرار دهد تا نتایج
مثبت و سازنده و توسعه‌اي پایدار را به همراه آورد. و واقعیت این است که اهداف مختلف برنامهریزي شهري نمی‌تواند بدون ملاحظه فرهنگ انجام شود. برنامه ریزيهاي شهري موفق تاکنون نیز کم و بیش ناگزیر به فرهنگ توجه داشته‌اند.
می‌توان گفت یکی از ابعاد آشکار و عینی فرهنگ در برنامه‌ریزي‌هاي شهري توجه به نیازهاي فرهنگی شهر است. از این‌رو، ضرورتهایی مانند گسترش و بالا بردن میزان مشارکت مردم در فعالیتها و برنامه‌ریزي‌هاي توسعه‌اي، یا بالا بردن میزان بهره‌وري از فعالیت‌هاي توسعه‌اي، یا دست یافتن به «برنامهریزي شهري پایدار» و «توسعه متوازن شهري» مستلزم توجه هرچه بیشتر به موضوع فرهنگ و برنامه‌ریزي از «چشم‌انداز فرهنگی» می‌باشد. حتی برنامه‌ریزي و توسعه متوازن شهرياري که بخواهد هدف‌هایی مانند گسترش عدالت اجتماعی و توجه جدي به حفظ محیطزیست و بهره‌برداري مناسب و بهینه از منابع انسانی و طبیعی را تحقق بخشد، مستلزم داشتن رویکرد فرهنگی به برنامه‌ریزي است.
فرهنگ و رسانه هر دو قابليت تأثيرگذاري بر هم و تأثيرپذيري از يكديگر را دارند، ضمن اينكه مي‌توانند در فرآيند فرهنگ‌گرايي و فرهنگ‌پذيري، با تبيين يا تغيير علايق و منافع اجتماعي، به فرهنگ‌سازي مبادرت ورزند.
شهر اسلامی حاصل فرهنگ و تمدن اسلامی است که عناصر پراکنده فرهنگی دنیا را جذب کرد و با تحلیلی بر تأثیر فرهنگ در ساخت و توسعه شهرهاي ایرانی اسلامی ایجاد یکنواختی و هماهنگی، یک نظام فکري نو بوجود آورد. ملاک توسعه شهری در شهر ایرانی ـ اسلامی، شهري است که در آن مظاهر تمدن اسلامی که داراي هویت فضایی، فرهنگی و تاریخی هستند، تجلی یافته است. نوعی ارتباط ذاتی، کلی و ساختاري بین دین و فضاي مصنوع شهري و مناسبات فردي و اجتماعی مشاهده میگردد. در این بین، رسانه راهبردي است که می‌تواند در تبلور مجدد مفاهیمی همانند مفهوم فرهنگ وفرهنگ اسلامی و توسعه شهری نقش بی بدلیل داشته باشد.
یک رسانه با توجه به سیاست، فرهنگ، دین و مذهب ؛ یک منطقه یا جمعیت الگوهای به کارگیری نظام خود را پیاده سازی و اجرا می‌کند. همچنین دیدگاه‌های مدیریت رسانه در هر مکتبی برای خود منحصر به فرد است. به عبارتی دیگر، اگر یک مدیر رسانه بخواهد از اصول مدیریت و برنامه‌ریزی جهت تدوین برنامه‌های یک رسانه استفاده کند و آن رسانه هم پیرو فرهنگ دینی و اسل می‌باشد، نباید قرآن، سنت و پیروی از پیامبر (ص) و امامان را فراموش کند.

منابع
[1] لطیفی، غ. توسعه شهري پایدار و توسعه فرهنگی، فصلنامه علوم اجتماعی، ش22، 1383.
[2] -پوراحمد، االف. و یزدانی، د. تأثیر مدرنیسم بر توسعه کالبدي شهرهاي اسلامی، نمونه موردي: شهر
تبریز، فصلنامه پژوهشهاي جغرافیایی، شماره 6، 1384.
[3] زیاري، ک. تأثیر فرهنگ در ساخت شهر (با تأکید بر فرهنگ اسلامی)، فصلنامه جغرافیا و توسعه، 1382.
[4] مشکینی، الف. و همکاران تدقیق مفهومی و تشریح راهکارها و شاخصهاي تحقق سنجی چهار اصل مسجدمحوري، محله محوري، درون‌گرایی و طبیعت‌گرایی در شهر ایرانی اسلامی، فصلنامه پژوهش‌هاي معماري اسلامی، شماره هشتم، سال سوم1394.
[5] پور جعفر، م. و همکاران، منابع انواع شهر اسلامی و اشاراتی به نحوه شاخص سازي در راستاي شهري آرمانی ـ اسلامی، فصلنامه پژوهش‌هاي معماري اسلامی، شماره هشتم، سال سوم، 1394.
[6] سجادزاده، ح و همکاران. تجلی مفهوم درونگرایی در بازارهاي ایرانی، فصلنامه پژوهشهاي معماري اسلامی، شماره هشتم، سال سوم، 1394.
[7] لطیفی، غ. دیدگاه‌هایی از توسعه، کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره 20، تهران 1387.
[8] فاضلی، ن. . فرهنگ و شهر، تهران: تیسا1391.
[9] زیاري، ک. سنجش درجۀ توسعه یافتگی فرهنگی استانهاي ایران، نامه علوم 16: 1379، شماره، اجتماعی
[10] بیانچینی، اف. برنامهریزي فرهنگی و برنامهریزي شهري، ترجمه: سید محمودجاتی حسینی، فصلنامه مدیریت شهري، ش1380، 85. 1391.
[11] فاضلی، ن. فرهنگ و شهر، تهران: تیسا. 1391.
[12] فاضلی، ن. فرهنگ و شهر، تهران: تیسا
[13] فكوهي، ن. پرسش از فرهنگ چرا كنشگران اجتماعي «خودنمايي» مي‌كنند، ستون هفتگي نگارنده در روزنامة شرق 1386.
[14] شکویی، ح. دیدگاه‌هاي نو در جغرافیاي شهري، جلد اول، انتشارات سمت، تهران 1385.
[15] غنی‌زاده، م. نگاهی به شهر در تمدن اسلامی، مجله راهبرد توسعه، شماره 7، 1385.
[16] فنی، ز. بررسی ابعادي از تحولات جغرافیاي فرهنگی شهر (مطالعه موردي: مناطق 1 و 12 شهر تهران پژوهشهاي جغرافیاي انسانی)، شماره 68 1385.
[17] زیاري، ک. تأثیر فرهنگ در ساخت شهر (با تأکید بر فرهنگ اسلامی)، فصلنامه جغرافیا و توسعه، 9، 1382.
[18] پارسی، ح. شناخت محتواي فضاي شهري، فصلنامه هنرهاي زیبا، شماره 11، 1381.
[19] باقري، الف. نظریه‌هایی درباره شهرهاي قلمرو فرهنگ اسلامی، انتشارات امیر کبیر1386.
[20] اعتضادي، ل. نقش مسجد در ساختار

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.