آیرال خبر،پابرهنگان و مستضعفین که خمینی کبیر یک موی آن‌ها را به همه‌ی کاخ نشینان و مرفهین بی‌درد ترجیح می‌داد امروز واقعاً کجای معادلات مدیران و متصدیان امور تبریز هستند؟ چه دارد بر سر عدالت می‌آید؟ البته عدالت در قاموس شهری که وکلای مردم در شورایش، دارند یکی یکی بازداشت می‌شوند دیگر شاید آن‌قدر نامأنوس و غریب شده است که نشود حرفی از آن زد.

شورا نشینان آیا لحظه‌ای به این فکر کرده‌اند که مردم رأیشان را برای چه به پای آن‌ها ریخته‌اند؟ حضرات فاسد که حسابشان جداست اما آن‌ها که سکوت کرده‌اند و از اعتبار مسندی که همه‌ی اعتبارش را مدیون آرای ولی نعمتان پابرهنه‌ای است که به حاشیه رانده شده‌اند هم خرج نمی‌کنند، چه جوابی دارند؟ این‌ها اگر خائن به عهدی نیستند که با مردم بسته‌اند، پس چه‌اند؟ نه جلوی فساد ایستاده‌اند و نه حتی به اندک ندایی که برای دفاع از عدالت به پا خاسته کمکی می‌کنند.

شهر ما انگار دچار یبوستِ حسی شده است که مسئولانش دیگر نه بر بی‌عدالتی می‌خروشند و نه از فسادی که در همسایگی دیوار به دیوارشان در حال رخ دادن است ککشان می‌گزد. دور میزی نشسته‌اند که زانو به زانویشان عده‌ای از خدا بی‌خبر نشسته که برای معضلات شهر تصمیم بگیرند! معضلی بزرگتر از این آیا وجود دارد که ناظران و مقننین شهر دچار فساد و بده‌بستان و رانت و چه و چه و چه شده باشند؟

یادداشت علی سلیمانیان 95/1/20

کدخبر110730

انتهای پیام /

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.