آیرال خبر ،در دهه اول ماه محرم قرار داريم . معمولاً براي دهه محرم مدت زيادي فكر مي كنم تا ببينم چه بحثي مطرح بشه ، دليلش هم كاملاً مشخصه .
يه ايامي از سال مثل ايام خاص ماه رمضان و از اون ايام مهمتر ،‌ ايام محرم ، قلبها اونقدر آمادگي داره و در اين ايام رحمت آقا اباعبدالله(ع) اينقدر جريان داره كه حيفه اگر يه كسي با توجه كافي و كامل استفاده كافي و وافي رو نبره . عنوان بحث ما ، معيشت عاشوراست .
معيشت عاشورا يعني زندگي اي كه خداوند تبارك و تعالي براي من و شما در سايه اباعبدالله(ع) و معصومين ترسيم كرده .
بخوايم خيلي خودموني و فارسي بگيم ، معيشت عاشورا يعني چگونه زندگي كنيم . چيكار كنيم . انشاءالله اين بحث رو براي اين دهه خواهيم داشت .
نكته اول از مقدمه بحث تلازم دنيا و آخرته .
يه سري از مكتب هايي كه منحرف هم شدن ، مثل مسيحيت منحرف شده ، يهود منحرف شده ، يا مكتب هايي كه از اساس بر انحراف پايه گذاري شدن ،‌ مثل بودا ، كنفوسيوس ، بيشتر مكتب هاي هندي و شرقي ، اينها اعتقاد دارن اگر انساني بخواهد در دنيا طوري زندگي كنه كه مورد رضاي خدا باشه ،‌ بايد زندگي نكنه .
يعني بايد يه جوري دنياش رو بگذرونه كه با بقيه مردم فرق داشته باشه .
لذا مؤمن ترين مسيحي اونه كه نه تلويزيون نگاه كنه ، نه راديو گوش كنه ، نه توي خيابون راه بره ، نه خريد كنه ، نه كسي رو بشناسه . بره يه جايي خودش رو حبس كنه ، بشه راهب يا راهبه .
بهترين بودايي كسي است كه ارتباطش رو با مردم كلاً قطع كنه ،‌ ارتباطاتش رو با خوراك هم قطع كنه ، رياضت بكشه و مسائل ديگه . اين مكتبها ، مكتبهاي انحرافيه .
چيزي كه در مكتب شيعه خيلي مهمه ، تلازمه . يعني همراهي دنيا و آخرت . كه اين همراهي يه مقداري روي لبه تيغه .
شما بايد خيلي با دقت اين همراهي رو كشف كنيد كه چگونه مي شه انسان طوري زندگي كنه كه براي آخرت مثل بقيه مردم زندگي كنه .
لذا اين بحث خيلي باز خواهد شد . تلازم بين دنيا و آخرت . از پيغمبر اكرم(ص) روايت داريم كه برادرم موسي فقط با چشم چپ خود نگاه مي‌كرد . ( البته اين كنايه است ) بعد توضيح دادن . فرمودند : موسي با چشم چپ نگاه
مي كرد ، بطوريكه به دنيا حساس بود و نسبت به امور دنيايي خيلي اهل حساسيت و جديت و مسئوليت بود . ديديد كه قبطي رو كشت ، از همون اول اهل دعوا بود . بعد فرمودند : برادرم عيسي با چشم چپ مي ديد . يعني نسبت به دنيا زياد حساس نبود ، اهل تشكيل دادن حكومت نبود . اگر اتفاقي مي افتاد تند برخورد نمي كرد .
در روايت هم داريم خودش و حواريونش ، مظهر رحمت و عطوفت و گذشت و نديدن و خوب ديدن بودن .
كه روايتش رو شنيديد كه از بالاي جنازه مردار مرده اي كه مي گذشتن ، همه به اين مردار توهين كردن . چه بوي گندي مي ده ، چقدر متعفنه ، كرم زده . حضرت عيسي فرمودند : چه دندان هاي سفيد محكمي داره . پيغمبر فرمود : اينطوري مي ديد .
بعد فرمودند : اما من با چشم چپ و راست يكسان مي بينم . هم امر دنيا را مهم
مي دانم ، هم امر آخرت را .
هم رحمتي دارم كه عيسي نداشت ، هم قهر و غضبي دارم كه موسي هم نداشت . هم از گذشتي استفاده مي كنم كه عيسي هم به پاي اين گذشت نمي رسيد ؛ و هم از شدتي استفاده مي كنم ، از شمشيري استفاده مي كنم كه موسي هم در اين مسير نبود ؛ و دوست دارم امت من اينگونه باشند .
آقا چرا اينطوري شده ؟ زمانه . يه زمان فرهنگ مردم مي طلبه موسي پيغمبر باشه . يه زمان فرهنگ مردم مي طلبه عيسي پيغمبر باشه و 124 هزار پيغمبر ديگه كه نازل شدن .
كار به آخرالزمان كه رسيد مردم از نظر عقلاني و روحاني به يك شرايطي رسيدن كه خداوند تبارك و تعالي ديد ظرفيت اين مردم بالاست . لذا پيغمبراكرم(ص) رو با هر دوتاش نازل كرد .
پس نكته اول در بحث معيشت اينه كه بين دنيا و آخرت يك تلازم داريم . اينها به همديگه وصله .
روايت هاي خيلي زيادي هم داريم كه در جاي خودش بهش مي پردازيم .
نكته دوم : شاهد از آيات شريفه قرآن . سوره اسراء / آيه 72 : « وَ من كان في هذه اعمي فَهُوَ في الاخره اعمي و اضَلُّ سَبِيلا . » كسي كه در اين دنيا كور باشه ، در آخرت هم كوره و بسيار هم در راه پر از ضلالت و گمراهي قرار داره .
يعني ارتباط بين اعمال دنيايي و اعمال آخرتي ما . س حتماً آيه به ظاهر دلالت نمي كنه .
اتفاقاً كسي كه در دنيا چشمهاش نابيناست ، در آخرت خداوند جبران مي كنه .
پس آيه به يه جاي ديگه بر مي گرده . اعمال دنيايي ما ، به اعمال آخرتي ما گره خورده .
چه اعمالي باعث مي شه انسان در دنيا كور باشه ؟
1- گناه باعث كوري در دنيا و آخرت مي شه . ( گناه عمل معنويه ، به بحث ما ربطي نداره )
2- فقر . فقر مادي . فقير مادي باعث مي شه از معنوياتش بيفته . اينجوري باب شده كه اغلب فقرا مؤمن تر از اغنياء هستند . معلوم نيست . يعني ما آمار كارشناسي نداريم .

ارتباط با خدا ، با فقر تلازم معكوس داره . يعني فقر مادي كه مياد ، انسان مشكلات روحي پيدا مي كنه كه با خالق خودش مشكل دار مي شه .
بعد فقر براي تو يه فرهنگي رو مي سازه كه در اثر اين فرهنگ تو به حيوان تبديل مي شي . اين فقري كه دارم مي گم نه اينكه شما پول نداري ، ويدئو سي دي بخري . نه ! فقر اينه كه آدم به جايي برسه كه گير كنه . گشنه ، تشنه ، توي خيابون ، وله ديگه . اين مي شه فقر . مثالش رو بزنم . در آماري كه دو سال پيش ، سازمان جهاني يونيسف داده بود كه گفته بود به كشورهايي كه فقيرند كمك كنيد . ( كشورهاي فقير به كشورهايي مي گن كه نون براي خوردن ندارن . مثل اتيوپي ) به قحطي زدگان اتيوپي كمك كرده بودن . گفته بودن : انباري اونجا بزنيد ، ما از كشورهاي مختلف براتون جنس مي گيريم ، ميذاريم اينجا ، انبار كنيد ، بديد ملت بخورن .
مي گه : اندازه سه سال غذاي اين مردم ما از كشورهاي مختلف جمع كرديم توي انبارها ذخيره كرديم بهشون داديم .
اين قحطي زده ها سه سال غذاي من و تو ( غذاي مردم عادي ) غذاي كشورهايي كه قشنگ مي خورن . غذايي كه سه سال جمع شده بود رو توي شش ماه خوردن . اين چيه ؟ اثر فقره . يعني انسان به جايي مي رسه كه عقلش هم مشكل دار مي شه . وي بحث معيشت يكي از مهمترين چيزهايي كه توي مقدمه بهش خواهيم پرداخت ،‌ نوع زندگيه . نوع زندگي عقل و تدبير مي خواد .
3ـ كسالت . كسالت جسمي يا كسالت روحي . اين هم يكي ديگه از مباعث كور شدنه . آقا اميرالمؤمنين(ع) هم مي فرمايند : وقتي كسلي از خودت توقع نداشته باش كه يك ارتباط خيلي خوبي با خدا داشته باشي .
در وصاياي اخلاقي مرحوم حضرت آيت الله شاه آبادي مي فرمايند : اگر شما مثلاً وارد مشهد مقدس شدي‌ يا كربلا ( انشاء الله توي همين دهه همه مون جوازش رو بگيريم ) ، وارد به زيارت شدي ، قبل از زيارت سياحتت رو بكن .
يعني اگر رسيدي كربلا ، برو يه چايي خونه اي ، قشنگ چاييت رو بخور ، خستگيت گرفته بشه ، برو مهمان سرا يا هتل دراز بكش ،‌ يه دوش بگير ، خستگي بدنت رفع بشه . بعضي ها فكر مي كنن اين خيلي بده كه ما براي زيارت ، ده ساعت علاف بشيم بعد بريم . مي‌گه : تا رسيديم فوري بريم . نه ! خستگيت رو بگير ، يه ميوه اي ، آبميوه اي ، استراحتي بكن . چرا ؟ چون كسالت جسمي ارتباطت رو با خدا مشكلدار مي كنه . آدمي كه از نظر جسمي كسله . نه كه مريضه . مريض مورد رحم خداست . مورد رحم يعني در دايره رحمت خدا قرار داره . اين رو نمي گه . كسل !
خسته است . آدم خسته .
نمازش رو بد مي خونه ، ارتباطاتش بده ، خلقش تنگه ، اخلاقش مشكل داره . روش خيلي فشار مياد .
يه بزرگي به يكي از مسئولين مملكت ، جديداً ( هفته پيش ) گفته بود : تو چرا حرف من رو گوش نمي كني ؟ مسئولِ رنگش پريده بود كه ما چه حرف شما رو گوش نكرديم ؟!!! بزرگ معنوي ! گفته بود : مگه بهت نگفتم استراحتت رو بكن ، كسل نباشي . داره ارتباطت با خدا مشكل پيدا مي كنه . نور صورتت كم شده .
چرا ؟ شدت كار . كار براي كي ؟ كار براي خدا . روي بدنش فشار اومده ، ارتباطش با خداوند تبارك و تعالي مشكل دار شده .
لذا كسالت هم يكي از بواعث و چيزهاييست كه باعث مي شه انسان به كوري برسه . اين كوري اي كه داريم اينجا معنا مي كنيم .
4ـ بي انصافي : انساني كه در زندگيش انصاف نداره .
انصاف يعني هر چيزي رو ديدي ، اول اين رو وزن كني ، بعد قضاوت كني .
فلاني سر من داد زد . وزنش كن . چرا داد زد ؟ شرايطش چي بود ؟
فلاني در مرتبه ديني در فلان درجه قرار داره . بعضي از برادرها و خواهرها صبح تا شب مي شينن مردم رو درجه بندي مي كنن . از نظر ديني اينجوريه ، از نظر فلان اينجوريه . انسان انصاف رو رعايت كنه .
بي انصافي كه مي كني ، چون در حقيقت به زور و به اجبار خودت يه قسمت هايي از قصه رو نمي بيني ، خودت خودت رو كور كردي . بعد اين كوري مياد در آخرت هم گريبان گيرت مي شه .
ببينيد اينها همه كارهاي دنيايي است . زندگي عادي ماست .
5ـ طمع و آز . انسان طمع كار كوره . طمع زندگي دنياييه . آقا طمع خيلي وحشتناكه . اغلب جوان هستيد و شايد هنوز توي اين دام نيفتاديد . خيلي دام بديه . يدفعه آدم بدجوري گير مي كنه .
بارها شده كساني كه ده هزار تومن توي جيبشون بوده ، خيلي راحت انفاق
مي كردن ، بعد دري به تخته خورد يه ميليارد گيرش اومده ، اصلاً نمي تونه 5 تا يه تومني انفاق كنه . طمع يه دام خيلي عجيبيه .
اين هم يكي از كوري هايي كه خودمون ، خودمون رو كور مي كنيم .
يعني ما فكر مي كنيم اگه يه پول كمي سراغ ما اومد خدا فرستاده ، بنابراين چون خدا فرستاده انفاق كنيم .
پول زياد سراغمون اومد ، خودمون در آورديم . معمولاً اينطوري شده .
پس اين هم يه جور كوريه .
6ـ محبت افراطي هم كوري مياره . به چي ؟ به هر چيز غير از خدا . ديگه خودتون بازش كنيد . به هر چي ! به خودكارت . طرف به خودكارش محبت افراطي داره . يعني در حقيقت دلش به دل خودكارش گره خورده . البته خودكار دل نداره . خودكارش رو دوست داره . مي گه : من با اين راحتم . راحتم با اينكه بهش دل ببندي فرق داره .
7ـ نفرت افراطي . محبت و نفرت ، هر دو از عواملي است كه انسان رو كور مي كنه . باز ببينيد دنيا داره به آخرت ربط پيدا مي كنه .
ببينيد محبت افراطي و نفرت افراطي هيچكدوم گناه نيست ، اما باعث كوري مي شه . اين كوري با اينكه هيچ گناهي اتفاق نيفتاده ، در آخرت سراغت مياد .
همه اينها شاهدهايي است براي بحث ، كه داريم توي مقدمه عرض مي كنيم .
8ـ خودخواهي . يعني انسان اول خودش رو ببينه ، بعد بقيه رو .
حتي توي محبت و نفرت . يعني ممكنه انسان توي محبت هم ،‌ داره محبت مي كنه ، اما خودش رو اول مي بينه . به محض اينكه خود خواهي توي كار مياد ، كوري دنيا و در نتيجه كوري آخرت مي ياره . باز اين هم گناه نبوده .
اين هم قسمت دوم از مقدمه .
نكته سوم اينكه در دنياي امروز ما ، زندگي مردم به هم ربط داره . نه زندگي مردم شيراز به هم ربط داشته باشه ، زندگي مردم دنيا به هم ربط داره .
يعني الان شما داري توي تبریز زندگي مي كني ، يه كسي توي آسياي ميانه ، جنوب شرقي آسيا ، اروپا ، قاره اقيانوسيه ، امريكاي شمالي و جنوبي ، هرجا فكر كني ، زندگي هاي ما به هم ربط پيدا كرده . امروز اينطوري شده .
يه زماني اصلاً اينطوري نبود ، مردم داشتن زندگي مي كردن . ثلاً فرض مي كنيم يه زماني يه سري كفشها هست كه پلاستيكيه . كيا مي پوشن ؟ كساني كه شغل هاي خيلي پاييني دارن . پوتين پلاستيكي ها رو ديدي ؟ كساني كه شغلهاي خيلي پاييني دارن ، درآمدهاي خيلي پايين ، فقرا ، مستضعفين .
بعد يدفعه توي اون ور دنيا ، يه كسي مي گه : بد نيست اين كفشه رو ما بپوشيم . مي پوشه ،‌ مي شه مد . بعد اينجا مي بيني طرفي كه خونه اش نيم ميليارد قيمتشه ، كفش 150 تومني پوشيده . ارتباطه ديگه . تأثيره . اصلاً مُد يعني ارتباطات .
ديديد توي كفش و لباس چه اتفاقهاي قشنگي ميفته . بعضي وقتها يه كفشهايي مد ميشه ، خيلي زشته . كتوني ! مگه مي خواي بسكتبال بازي كني . كتوني پاشنه دار !!!‌
سال 69 – 70 بود ، اون زمان ما مشهد بوديم . براي خانمها پوتين مد شده بود . توي تابستون . پوتين سربازي ! همه مي پوشيدن . زمان جنگش ، تابستون ما با دمپايي راه مي رفتيم . خانم توي تابستون پوتين سربازي پوشيده .
اين يعني چي ؟ يعني ارتباطات . ارتباطات كوري مياره . جهان امروز يه جهانيه كه من و شما به همديگه وصليم .
از نظر مادي بهم وصليم . چرا ؟ چون هيچ اقتصاد خصوصي نداريم . پدر شما بقاله يا كارمند ، يا مديركل ، يا نظامي تمام مسائل اقتصاديشون بهم گره خورده .
ماها از نظر روحي هم بهم گره خورديم . يعني ارتباطات معنوي هم خيلي زياد شده . لذا توي اين دوره زمونه نمي شه بدون نگاه درست و حقيقي به زندگي ، نگاه حقيقي به آسمان كرد . نمي شه !
خيلي از جمع هاي جوانان ، وقتي احكام شرعي گفته مي شه ، اعتراض مي كنن كه آقا نمي شه اين رو توي جامعه اجرا كرد . بعضي جاها ديديد .
شايد جامعه اي كه اون جوان مي گه ، با جامعه اي كه بنده و شما هستيم فرق داشته باشه . مي‌گه : نمي‌شه اجرا كرد . يعني ما دينمون داره به جامعه مون گره مي‌خوره .
اينقدر ارتباطات ( بخوايم از نظر فقهي اسمش رو بگيم ، عرف ) قوي شده كه يواش يواش دين ما داره با عرف ما خودش رو تنظيم مي كنه . اين مي شه پويايي . نه در اصول ، در فروع . جهان ،‌ جهان ارتباطات شده . تقدير يعني اندازه گيري . اگه بخوايم معناي دقيقِ لغوي تقدير رو در نظر بگيريم ، يعني تأمل و انديشه در هموار نمودن يك امر .
يعني انسان براي اينكه راه مقابل خودش رو باز كنه ، صاف كنه ، يه جوري هم باز كنه كه آخر راه رو ببينه و بدونه كه نه امروز چه جوري زندگي كنه ، تا آخر عمرش چه جوري زندگي كنه .
بعضي از ما دنبال اين هستيم كه پيدا كنيم امروز و فردا چه كار كنيم .
اين جمله رو خيلي شنيديد . مي گي : ببخشيد برادر و خواهر شغلتون چيه ؟! مي گه : كنكوري هستم . مي دوني كنكوري يعني چي ؟ يعني ايشون فكر مي كنه آخر دنيا كنكوره .
اين خيلي حرفه . كنكوري هستم يه كلمه اشتباهيه . يعني راه هموار نيست . حتي
نمي دونه مي خواد چه رشته اي قبول بشه .
مي گي : به چي علاقه داري ؟ ـ مهندسي الكترونيك . بعد فردا مامايي زده . مي گي : الكترونيك به مامايي چه ربطي داره ؟‌ مي گه : ديگه نشد . راه هموار نيست .
انسان بايد بتونه تا آخر زندگيش رو ببينه . اگر بنده امشب مردم ، كه مردم . اگر نه ، 50 سال ديگه مي خوام عمر كنم ، بايد آخر اين 50 سال كجا باشم .

پرینازاسبلی(اسبچی )., [۰۶.۱۰.۱۶ ۱۷:۱۳]
[Forwarded from پرینازاسبلی(اسبچی ).]
اغلب مردم برنامه ريزيهاشون براي زندگي ، برنامه ريزيهاي بسيار مقطعي و كوتاه مدته . خيلي مقطعي ! البته بعضي ها رو ديدم خيلي خوب ، خيلي عالي و خوب .
يه وقتي يه بنده خدايي 14 سالش بود ، 3- 4 تا از بچه ها داشتن صحبت مي كردن . ( توي كاروان مشهد ) بحث ازدواج پيش اومد . اين همين جوري داشت نگاه مي‌كرد . من احساس كردم اين نمي تونه با بحث ارتباط برقرار كنه . گفتم : بابا جلوي اين بچه بحث نكنيد . گفت : نه ، اين حرفها چيه ، بايد گوش بدم . گفتم : مگر مي خواي ازدواج كني ؟ گفت : آره ، 24 سالگي . خيلي حرفِ مهميه .
يه بچه 14 ساله تاريخ ازدواجش رو مشخص كرده . اين مي شه برنامه ريزي .
( البته 14 ساله بچه نيست ، نوجوانه . . . بهشون بر مي خوره . از فردا 1000 تا نامه مي دن كه بچه باباته ، عمه اته . )
قشنگ مشخص مي كنه . اين مي شه چي ؟ راه هموار . يعني نشسته فكر كرده . با فكر و انديشه .
خيلي از كساني كه در طول تاريخ به جايي رسيدن از بچگي شون معلوم بود ، نه از نوجواني ها !
نمي دونم اسم بهمن يار رو شنيديد يا نه ؟! بهمن يار كسيه كه مرحوم شهيد مطهري مي فرمايند : اگر نبود بهمن يار كسي بوعلي رو نمي شناخت . شاگرد خصوصي بوعلي سيناست . اغلب كتابهاي بوعلي سينا از طريق بهمن يار به من و شما رسيده . يعني اين بزرگوار ، بحث ها رو نوشته ، پياده كرده ، ويراستاري كرده ، كتاب كرده ، فرستاده جاهاي مختلف ، تكثير كرده ، ماندگار شده .

اين تقدير يعني از عقل استفاده كردن .
بعضي از ماها فكر مي كنيم از عقل استفاده كردن يه چيزيه كه هزينه مي بره . فكر مي كنه كه بايد يه پولي بده .
اصلاً توي بعضي از مسائل از عقل استفاده خاصي نمي كنه . در امر خوراكش ، پوشاكش . . . زياد فرقي براش نمي كنه .
اولين چيزي كه شما بايد در تقدير در نظر بگيري اينه كه اندازه گيري عقل مي خواد . عقل يعني چي ؟ يعني انسان اهل تأمل باشه . در تعريفش چي گفت ؟ تأمل و انديشه . تأمل يعني چي ؟ يعني انسان ساده گذر نباشه . يه چيزي ديد ، توي ذهنش نگه داره .
آقا ! ده تا چيز پشت سر هم داره مياد . ـ خيلي خب ! وقت نداري تحمل كني . بعداً بشين روي ده تاش فكر كن .
يه واقعه اي مي بينه سريع ازش نگذره . يه كمي تأمل كنه .
اولين چيزي كه لازمه بحث رو بفهميد ، اينه كه توي اين دهه اهل تحمل باشيد . كه الحمدلله هستيد .
دو وجه داره : يك وجه الهي ، يك وجه شيطاني .
بعضي وقتها اهالي تأمل ، تأملاتشون شيطانيه .
آيه شريفه قرآن هم راجع به مغيره مي گه . مي فرمايد : إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّر . فَقُتِلَ كيفَ قَدَّرَ . فكر كرد ، چه فكر محكمي هم كرد . خدا بكشتش با اين فكر كردنش .
معاويه بن ابوسفيان رو هم داريم و كساني كه اينطوري بودن .
بايد در نظر بگيريد كه اين تأملي كه مي كنيد ، تأمل الهي باشه ، نه تأمل شيطاني .
تأمل الهي چيه ؟ تأمل الهي يعني وقتي انديشه مي كني ، عقل + دين .
تأمل شيطاني : عقل + شهوت .
اثرش چيه ؟ تأمل الهي : عقل + دين ، خودت راضي ، دور وبرت راضي ، خدا راضي. عقل + شهوت ، نفست راضي . اين اثرشه .
پس هر تأملي هم درست نيست .
???????????????????

95/6/17

کدخبر110841

خبرنگار125

انتهای پیام/

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.