بدیهی است که عدم حضور و مشارکت موثر روسیه در هر طرح همکاری منطقه ای در قفقاز جنوبی به ناکامی و عدم موفقیت آن طرح منجر خواهد شد.

پیامدهای جنگ اوکراین بر همکاری منطقه‌ای در قفقاز جنوبی

توسطسردبیر

مهر 24 1401

ولی کالجی در یادداشتی برای موسسه خاورمیانه نوشت: پس از فروپاشی شوروی، منطقه قفقاز جنوبی در دست یابی به یک الگوی همکاری منطقه ای یا یک سازمان منطقه ای ناکام بوده است. «ابتکار قفقاز صلح خواه» (ادوارد شواردنادزه)، «پیمان ثبات برای قفقاز» (سلیمان دمیرل)، «سکوی ثبات و همکاری در قفقاز» (رجب طیب اردوغان) و «قفقاز یکپارچه» (میخائیل ساکاشویلی) از جمله طرح ها و ابتکار عمل های متعددی است که طی سه دهه اخیر مطرح شده است، اما به واسطه اختلافات کشورهای منطقه قفقاز به نتیجه عملی نرسیده است.

به گزارش آیرال خبر«الگوی همکاری ۳+۳» از سوی ایران و «پلاتفرم همکاری منطقه ای شش جانبه» از سوی ترکیه، آخرین و جدیدترین ابتکارهایی است که پس از جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ میلادی برای همکاری منطقه ای بین ایران، ترکیه، روسیه + ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان مطرح شده است. نخستین نشست «الگوی همکاری ۳+۳» در ۱۱ دسامبر ۲۰۲۱ میلادی در مسکو برگزار شد که البته نماینده گرجستان به دلیل مخالفت با سیاست های روسیه در قبال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی در یک دهه گذشته از شرکت در آن خودداری نمود. اما به نظر می رسد پس از وقوع جنگ روسیه با اوکراین، چالش های جدیدی برای همکاری های منطقه ای در قفقاز جنوبی به ویژه «الگوی همکاری ۳+۳» ایجاد شده است.

چالش اول، تشدید اختلاف و شکاف بین گرجستان و روسیه به واسطه دو موضوع است. نخست، حمایت کامل و آشکار گرجستان از اوکراین در جنگ با روسیه که عملاً تفلیس را در کنار کشورهای غربی قرار داد و دوم، احتمال برگزاری رفراندوم الحاق منطقه اوستیای جنوبی در ۱۷ جولای ۲۰۲۲ میلادی است که در صورت اجرایی شدن، تکرار الگوی کریمه در قفقاز جنوبی خواهد بود. این شرایط، احتمال حضور گرجستان در الگوی ۳+۳ را بیش از پیش ضعیف تر ساخته است.

چالش دوم، تمرکز نظامی روسیه بر جنگ با اوکراین است که موجب عدم تمرکز این کشور به عنوان ضامن و تضمین کننده امنیت سه منطقه مورد مناقشه آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره باغ کوهستانی است. گزارش هایی که از جابه جایی نیروهای روسی مستقر در پایگاه های نظامی روسیه مستقر در آبخازیا و اوستیای جنوبی و اعزام آن ها به جنگ اوکراین منتشر شده است و نیز درگیری های نظامی که در روستاهای «خارموت» و «ناخیچانیک» در منطقه عسگران و «خِنوشیناک» و «کارمیار شوکا» در منطقه مارتونی در اطراف قره باغ کوهستانی پس از آغاز جنگ اوکراین روی داده است، به روشنی گویای کاهش سطح تمرکز نیروهای حافظ صلح روسی در مناطق مورد مناقشه در قفقاز جنوبی است.

چالش سوم، آسیبی است که به «اقتصاد» و «قدرت نرم» روسیه پس از جنگ اوکراین وارد شده است. بدیهی است که عدم حضور و مشارکت موثر روسیه در هر طرح همکاری منطقه ای در قفقاز جنوبی به ناکامی و عدم موفقیت آن طرح منجر خواهد شد. تجربه تاریخی روسیه در سه دهه اخیر نشان می دهد هر زمان که این کشور به ویژه از نظر اقتصادی و نظامی دچار چالش و بحران شده است، واگرایی در کشورهای حوزه سی. آی. اس. افزایش یافته است. نمونه بارز این امر بحران اقتصادی روسیه در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی موسوم به «بحران روبل ۱۹۹۸» است که در آن مقطع موجب خروج کشورهایی همانند ازبکستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان از پیمان امنیت دسته جمعی در سال ۱۹۹۹ میلادی و همکاری بیشتر کشورهای حوزه سی. آی. اس. با اتحادیه اروپا و پیمان ناتو شد. جنگ اوکراین و تحریم گسترده اقتصادی روسیه از سوی جهان غرب اگر این کشور را به سمت بحران اقتصادی و تکرار شرایطی مانند «بحران روبل ۱۹۹۸» بکشاند، امکان واگرایی بیشتر کشورهای حوزه سی. ای. اس. از جمله منطقه قفقاز از روسیه افزایش خواهد یافت. همچنین اگر شکل گیری فرمت ۳+۳ را نتیجه شکل گیری «موازانه قوای جدید در قفقاز جنوبی» پس از جنگ دوم قره باغ بدانیم، تضعیف روسیه پس از جنگ اوکراین موجب افزایش جایگاه و نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی خواهد شد. تقویت «کریدور میانی» (چین- آسیای مرکزی- دریای خزر- قفقاز- ترکیه- اروپا) و نیز افزایش جایگاه جمهوری آذربایجان در صادرات گاز به اروپا (به عنوان یکی از آلترنانتیوهای گاز روسیه) نیز موجب تقویت محور جمهوری آذربایجان- ترکیه در قفقاز جنوبی شده است و رقابت جدیدی را در دو حوزه «ترانزیت» و «انرژی» بین اینت دو کشور با فدراسیون روسیه پس از جنگ اوکراین ایجاد کرده است که پیامد آن می تواند تضعیف همکاری های منطقه ای به ویژه در فرمت ۳+۳ در قفقاز باشد.

چالش چهارم، گسترش اعتراضات سیاسی در ارمنستان و آینده نامطمئن سیاسی در این کشور است. هرچند اعتراض احزاب و جریانات مخالف دولت نیکول پاشینیان در دوسال گذشته همواره موجود داشته است، اما جنگ روسیه و اوکراین موجب تشدید این اعتراضات در داخل ارمنستان، منطقه قره باغ کوهستانی و همچنین جامعه دیاسپورای ارمنی شده است. از دیدگاه احزاب و جریانات مخالف ارمنی، جنگ اوکراین این فرصت را در اختیار جمهوری آذربایجان قرار داده است تا فشارهای خود بر ارامنه قره باغ کوهستانی را افزایش دهد که قطع گاز این منطقه از سوی جمهوری آذربایجان و درگیری های نظامی در در روستاهای «خارموت» و «ناخیچانیک» در منطقه عسگران و «خِنوشیناک» و «کارمیار شوکا» در منطقه مارتونی در اطراف قره باغ کوهستانی پس از آغاز جنگ اوکراین نشانه های این رویکرد است. در چنین شرایطی، احزاب سیاسی اصلی ارمنستان نظیر فدراسیبون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون)، حزب جمهوری خواه و جنبش ملی ارامنه و نیز ائتلاف سیاسی بی سابقه سه رئیس جمهور سابق این کشور (لئون ترپطروسیان، روبرت کوچاریان و سرژ سارگسیان)، به شدت مخالف مذاکرات صلح ارمنستان و جمهوری آذربایجان هستند. روسیه، ترکیه و جمهوری آذربایجان به خوبی آگاهند که در صورت سقوط دولت پاشینیان و به قدرت رسیدن جریانات ملی گرا به ویژه به رهبری روبرت کوچاریان، روند اجرای موافقتنامه آتش بس قره باغ، مذاکرات صلح ارمنستان و جمهوری آذربایجان و نیز عادی سازی مناسبات ارمنستان با ترکیه متوقف خواهد شد که پیامد آن می تواند تضعیف همکاری های منطقه ای به ویژه در فرمت ۳+۳ در قفقاز باشد. توافق اخیر جمهوری آذربایجان با ایران برای احداث دو مسیر زمینی و ریلی بین منطقه «زنگیلان» و «نخجوان» با عبور از خاک ایران که به منزله «آلترناتیو کریدور زنگه زور» است، نشان می دهد باکو به شدت نگران تحولات سیاسی ارمنستان و آینده همکاری های منطقه ای در صورت سقوط دولت پاشینیان و به قدرت رسیدن مخالفان است.

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.