بحران هویت درشهرسهند

🔴بحران هویت به علت ساخت نامناسب شهرهای جدید وشهرسهند
🛑تزلزل ساختارهای اجتماعی وفرهنگی وتنوع ارزشها به علت مهاجرپذیربودن شهرسهند

پری نازمهاجرانی اسبلی
مددکاروآسیب شناس اجتماعی
با گسترش مهاجرت به شهرها و تراکم بالای جمعیت در این مراکز و به دنبال آن، مشکلات و نارسایی‌های پیش آمده به ویژه در حوزه مسکن و خدمات شهری، ایجاد شهرهای جدید به عنوان یک راه حل مطرح شد. اما بررسی‌های انجام شده، حاکی از ناتوانی این شهرها در جذب جمعیت مازادِ مادرشهر و نارضایتی ساکنان از سکونت در این مناطق بوده است. به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل عدم موفقیت شهرهای جدید، بی‌توجهی به هویّت کالبدی و اجتماعی شهرهای جدید و احساس انزوای اجتماعی ساکنان آن‌ها باشد.

ماده یک قانون ایجاد شهرهای جدید، شهر جدید را نقاط جمعیتی می‌داند که در چارچوب طرح مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در خارج از محدوده قانونی و حریم استحفاظی برای اسکان حداقل سی هزار نفر به اضافه ساختمان‌ها و تأسیسات مورد نیاز عمومی، خدماتی، اجتماعی و اقتصادی ساکنان آن پیش‌بینی می‌شود در کشور ما، ایجاد شهرهای جدید دو رویکرد متفاوت را طی نموده است؛ پیش از انقلاب، شهرهای جدید پذیرای جمعیتی بودند که از قبل، شغل ساکنان آن در نزدیکی همان شهر تعریف گردیده و در قالب شهرک‌های صنعتی، نظامی، نفتی و یا اداری شکل گرفته بودند اما امروزه شهرهای جدید با هدف تمرکززدایی از شهرهای بزرگ، جذب مازاد جمعیتی آنها، انتقال برخی از صنایع از شهرهای بزرگ و تأمین مسکن کارکنان کم درآمد شکل گرفته‌اند به بیان دیگر، پیش از انقلاب، شهرهای جدید در محل استقرار صنایع و پادگان‌های نظامی ساخته شدند اما «بنیانگذاری شهرهای جدید در سال‌های پس از انقلاب، مهم‌ترین تدبیر برای هدایت و ساماندهی زندگی شهرنشینی بوده» و حتی امید می‌رفته که پس از احداث شهرهای جدید، با انتقال بخشی از صنایع و مشاغل تولیدی مادرشهرها به شهرهای جدید بتوان برای ساکنان آنها شغل هم ایجاد و در واقع آنها را متکی به خود نمود.
شهرها و زندگی در شهر مصداق حضور در جمع است که خود موجد هویّت است. به بیان دیگر، اگرچه انسان‌ها هویّت شهر را می‌سازند اما شهرها نیز از طریق ایجاد هویّت جمعی منحصر به فرد هویّت ساکنان خود را شکل می‌دهند. می‌توان برای مفهوم هویّت شهری دو بُعد عینی و ذهنی قائل شد؛ بُعد عینی شامل نمای ظاهری شهر و ساختمان‌های آن، مختصات جغرافیایی‌اش، جاذبه‌های طبیعی یا مصنوعی و مواردی از این دست اما بُعد ذهنی شامل ساختار روابط و تعاملات اجتماعی و فضاهایی که بستر این تعاملات قرار می‌گیرند، می‌شود. هویّت براساس ترکیب مناسبی از هر دو بعد ایجاد می‌شود. تفاوت در عین تشابه و تشابه در عین تفاوت.
این شهرها موجب تضعیف روابط اجتماعی شده و محلات یکنواخت و بی‌روحی را پدید آورده‌است.
زیرا اعتقاد بر این است که هویّت هر شهر تحت تأثیر رویدادها، فعالیت‌ها، نیروها، حالات و رخدادهایی است که زندگی هر فرد از آن ساخته ‌شده است
شهرهای جدید پاسخی به مگالوپلیس یا تمرکز بیش از حد جمعیت و فعالیتهای اقتصادی درون شهرهای بزرگ بوده‌اند این پاسخ تک بُعدی به مسئله مازاد جمعیت، موجب بی‌توجهی به هویّت شهری شده است. چرا که هر فضا-مکانی به عنوان یک منبع هویّت است و به گروه‌هایی که در آن قرار می‌گیرند، هویّت می‌بخشد

این پاسخ تک بُعدی به مسئله مازاد جمعیت، موجب بی‌توجهی به هویّت شهری شده است. چرا که هر فضا-مکانی به عنوان یک منبع هویّت است و به گروه‌هایی که در آن قرار می‌گیرند، هویّت می‌بخشد. اما شهرهای جدید با دو مشکل عمده مواجه هستند: عدم پویایی اقتصادی و در نتیجه مشکلات مربوط به اشتغال، عدم تنوع کالاها و در پی آن وابستگی به شهرِ مادر و دیگری عدم پویایی فرهنگی و در نتیجه خشک و بی روح بودن آنها، و در واقع نداشتن هویّت که باعث یکنواختی محیط و ایجاد افسردگی در بین ساکنان گردیده است.
هویّت کلمه‌ای است که از ویژگی‌ها و امتیازت افراد، گروههای بشری، اقوام و ملت‌ها بحث می‌کند. اخیراً این واژه درباره شهرها نیز به کار می‌رود. در اینجا منظور از هویّت، احساس تعلق فرد به شهر است هویّت شهری بخشی از شخصیت وجودی هر انسان است که هویّت فردی او را می­سازد؛ مکانی است که خود را با آن می­شناسد و به دیگران می­شناساند هویّت یک شهر را می­توان از جنبه­های مختلف، کالبدی و طبیعی، انسانی و اجتماعی، تاریخی و اقتصادی بررسی نمود و در واقع شکل­گیری هویّت شهری تحت تأثیر فرهنگ، شکل طبیعی و کالبد مصنوع شهر قرار دارد شهرها و فضاهای شهری در گذشته از استقلال، شخصیت و هویّت ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند، در حالی که آنچه از اغلب شهرهای جدید در ذهن عموم شکل می‌گیرد مجموعه‌ای از ساختمان‌های بلند، خیابان‌ها و ادارات است که تعلق خاطر
[۴/۱،‏ ۲۲:۰۹] مهاجرانی اسبلی: به این فضاها به مرور کمتر و کمتر می‌شود. در واقع باید گفت در دوره معاصر و به خصوص در سال‌های اخیر ساختن برای ساختن و نه ساختن برای زیستن، مجالی را برای توجه به مقولاتی مهم همچون هویّت در شهرسازی و معماری باقی نگذاشته است.
هویّت در شهر به واسطه ایجاد و تداعی خاطرات عمومی در شهروندان، تعلق خاطر را نزد آنان فراهم کرده و شهرنشینان را به سوی شهروند شدن که گستره­ای فعال­تر از ساکن شدنِ صرف دارد؛ هدایت می­کند. ضعف عنصر هویّت در یک سکونت‌گاه شهری منجر به انقطاع و یا اصولاً عدم شکل­ گیری رشته­ های پیوند و ارتباط ساکنان با محیط و در نتیجه با یکدیگر می­گردد. یکی از مولفه‌های عدم موفقیت شهرهای جدید را در بی توجهی به ایجاد هویّت شهری برای شهرهای جدید است . لذا به رغم وجود مشکلات فراوان برای زندگی در مادرشهرها، شهرهای جدید در لحظه تولد مرده­اند و یا با جمعیتی بسیار اندک به زندگی بیمارگونه خود ادامه می­دهند به بیان دیگر، شهرهای جدید به اقامتگاهی گاهاً اجباری برای شهروندان تبدیل شده‌اند و شهروندان ساکن در این شهرها منتظر فرصتی برای خروج از این شهرها هستند. در اینجا یک سوال مطرح می‌شود، براستی چرا شهرهای جدید با ظاهری آراسته و معماری مدرن، نتوانسته‌اند شهروندان را به سوی خود کشانده، رضایت ساکنانش را جلب و حس تعلق را میان ساکنانش ایجاد کند؟
در پاسخ به سوال فوق، بایدگفت انسان موجودی اجتماعی است که دارای میل به زندگی در کنار هم‌نوعانی است که نقاط اشتراکی دارند، و می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و از این رهگذر نیازهای خود را برطرف نمایند که نیازهای زیستی همچون داشتن سرپناه تنها بخشی از آن است. روی مهم‌تر ماجرا، نیازهای اجتماعی-روانی شهروندان نظیر نیاز به هویّت و تعاملات اجتماعی است. توجه به مسئله هویّت در شهرها امری مهم است زیرا مستقیماً با کیفیت زندگی انسان‌هایی که در این مناطق ساکند، در ارتباط است. بعلاوه هویّت شهری و ایجاد احساس تعلق داشتن به شهر، سبب ایجاد وفاداری به شهر و تلاش برای ساختن و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت مادی و معنوی در شهر می‌شود چنانچه نیاز به هویّت و تعاملات اجتماعی ساکنان یک شهر برآورده نشود، آن‌ها احساس بی هویّتی و انزوای اجتماعی کرده، یا درآن شهر سکونت نمی‌گزینند و یا در صورت سکونت، بسیار ناراضی بوده و منتظر فرصتی خواهند بود تا آنجا را ترک نمایند. هر دو حالت فوق، مسئله قلمداد می‌شود؛ اگر به شهر جدید مهاجرت نکنند، مشکلات مادرشهرها حل نشده و برنامه ایجاد شهرهای جدید با شکست روبرو می‌شود، و اگر مهاجرت نمایند، سکونت در این شهرها توأم با نارضایتی و احساس زندانی بودن و افت کیفیت زندگی همراه خواهد بود.

توسط تحریریه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.