آیرال خبر: تشکیل نظام اسلامی مهمترین نعمتی است که خداوند به ما عطا کرده است. هدف از تشکیل این نظام، تنها به خاطر بهبود امور اقتصادی، بین‌المللی، آسایش، امنیت و رفاه و نظایر آنها نبود، چرا که در طول تاریخ، همه حکومت‌ها در پی این امور بوده‌اند، اما هیچ کدام اسلامی نبوده‌اند؛ بلکه حکومت اسلامی آن است که بر اساس فرهنگ اسلامی تشکیل شده و باورها و ارزش‌های اسلامی در آن ترویج شود و مسئولین آن به دنبال تحقق احکام اسلامی باشند. بر این اساس، مهمترین وظیفه دست‌اندرکاران نظام اسلامی، ترویج فرهنگ اسلامی است، متاسفانه واژه «فرهنگ» به قدری ابهام پیدا کرده و تنزل نموده که برخی از گویش‌ها و حرکات موزون را به فرهنگ تعبیر می‌کنند و بودجه فرهنگی نیز برای احیای گویش‌های محلی و اجرای نغمه‌هایی با حرکاتی موزون در نظر گرفته می‌شود؛ در حالی که اساس فرهنگ را باورها و ارزش‌ها تشکیل می‌دهند.

مقابل روحیه استکباری که هم در دوران غیبت و هم در دوران ظهور، مهم ترین عامل دشمنی و ستیز با امام است، می بایست به کارهایی مانند: شناسایی اهداف و راه کارهای دشمن، آگاهی سازی افراد و جوامع نسبت به این امر، مقاومت و مقابله در مقابل توطئه ها و تحرکات دشمن پرداخت. با ترمیم و تبیین و ایجاد اعتماد سازی باید حربه تخریب دشمن را خنثی نمود و با روشن گری و خرافه زدایی برای تعمیق ایمان و اعتقادات مردم گام برداشت و توطئه تحریف را ریشه کن نماییم. در همین رابطه مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مرکز تخصصی مهدویت می فرمایند: «اثبات اصل مهدویت در یک محفل علمی با مخاطبانی که اهل علم و اهل تفکر و استدلال اند، جزو آسان ترین کارها است. در این، هیچ تردیدی نیست. ایمان و اعتقاد مردم هم خوب است، منتها تعمیق این ایمانی که مردم به امام زمان-ارواحنا فداه و علیه الصلاه و السلام- دارند، کار بسیار ظریفی است. باید در این قضیه، با شیوه های هنرمندانهِ تبلیغی وارد شد. به نظر من، بخش مهم کار شما، این است. اگر این کار با موفقیت انجام بگیرد و اگر شما بتوانید این عشق و محبت و سوز و گدازی را که مردم ما به طور طبیعی نسبت به حضرت دارند، در سطح عموم مردم، به خصوص جوانان، با یک نگاه عالمانه و آگاهانه همراه کنید، برکات این کار، لاتُعدّ و لاتُحصی خواهد شد».

در یک راهکار مناسب، فرقه ها و جریانات انحرافی را رسوا نماید، ضعف ها و نواقص نظام هایی چون لیبرال دموکراسی و… را بازگو و با ارائه استراتژی مطابق با روایات، درمقابل استراتژی های دیگر گام بردارد و در خصوص تعمیق و تبیین اندیشه مهدویت تلاش نماید.

راهکار ترویج فرهنگ اسلامی ازمنظرایت الله مصباح یزدی

برای ترویج فرهنگ اسلامی در وهله اول مدیران کشور باید آن فرهنگ را قبول داشته باشند و در جهت ترویج آن تلاش کنند. علی‌رغم گذشت حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و پیشرفت‌های بی‌نظیر کشور در ابعاد مختلف، متاسفانه در زمینه فرهنگی نه تنها پیشرفت چندانی نکرده، بلکه تنزل هم داشته‌ایم!

اما چگونه باید فرهنگ اسلامی ترویج شود؟! این مسئله با رشته‌های مختلفی از علوم انسانی مرتبط است؛ زیرا فرهنگ یک رشته نیست، بلکه با مجموعه‌ای از رشته‌ها سروکار دارد که برآیند حاصل آنها بیانگر میزان پیشرفت یا تنزل فرهنگ است؛ از این‌رو باید مسائل هر یک از این رشته‌ها مورد تحقیق و دقت قرار بگیرد و عناصری از آنها که با اسلام بیگانه است حذف و عناصر اسلامی آنها تقویت شود تا بتوان به تقویت و پیشرفت فرهنگ اسلامی امیدوار بود.

علی‌رغم اینکه بنیانگذار این نظام، فقیهی جامع، دوراندیش و فوق‌العاده بود و اهتمامی جدی به مسائل فرهنگی داشت، اما در عمل، شرایطی فراهم نشد که بتواند در این زمینه به هدف نهایی‌اش برسد. البته انتظار اینکه در فرصتی کوتاه، فرهنگ کشور از عناصر بیگانه زدوده شود، بجا نیست؛ چرا که تحول در مسائل فرهنگی بسیار زمان‌بر و دیریاب است.

مدیران کشور مهمترین نقش را در ترویج فرهنگ (به معنای باورها و ارزش‌ها) دارند و اگر مدیران به این فرهنگ باور نداشته باشند، کاری از پیش نمی‌رود، نمونه بارز آن بحث اسلامی‌سازی دانشگاه‌هاست که بسیاری از مسئولان و مدیران معتقد بودند که این مسئله ممکن نیست، چرا که علم، باید بی‌طرف باشد و نمی‌توان انگیزه‌های مذهبی را در علوم دخالت داد، وگرنه اصلا علم نخواهد بود؛ و چون معتقد به اسلامی کردن دانشگاه‌ها نبودند، به همین دلیل نیز کار پیش نرفت.

شایسته است که به این مسئله به صورت کامل پرداخته و به سوالات آن پاسخ داده شود تا مغالطه آن روشن شود؛ لذا ابتدا باید به این سوال پاسخ داده شود که آیا علم و دین با هم ارتباطی دارند یا متباینند؟ این بستگی به تعریف علم دارد که آیا شناختی که از راه عقل و وحی به دست می‌آید، علم نام دارد یا علم فقط گزاره‌هایی است که از راه تجربه حسی قابل ارائه به دیگران اثبات شده باشد؟ بر اساس تعریف اخیر فلسفه، منطق، متافیزیک و حتی روانشناسی- به جز پدیده‌های رفتاری- در دایره علوم قرار نخواهند داشت.

به فرض آنکه تعریف غربی‌ها از علم را بپذیریم، در مدیریت تنها با علم مدیریت روبرو نیستیم، بلکه فلسفه مدیریت، نظام مدیریت و برنامه‌ریزی نیز از امور مدیریتی هستند که غیر از علم مدیریت است.

به عنوان نمونه، علم اقتصاد یک مسئله است و نظام اقتصادی مسئله‌ای دیگر؛ نظام اقتصادی امری استراتژیک است که در هر نظام فکری متفاوت است؛ و به فرض آنکه علم اقتصاد در اسلام و غرب هیچ تفاوتی نداشته باشد، نظام اقتصادی چنین نیست و مردم در جامعه اسلامی ارزش‌ها، نیازها و انتظاراتی متفاوت از جامعه غیردینی دارند و این مسائل سبب می‌شود نظام اقتصادی تفاوت کند و لذا نظام اقتصادی نمی‌تواند در هر دو، یکی باشد.

در نظام اقتصادی سرمایه‌داری، تمام هم و غم سرمایه‌دار سود است، مدیریت آن جامعه هم به گونه‌ای است که سود بیشتری به دست آید؛ زیرا مدیر نظام سرمایه‌داری به صورت نانوشته، به ایدئولوژی پول‌پرستی، معتقد است و به همین دلیل حاضر است در حالی که انسان‌های زیادی از گرسنگی و فقر می‌میرند، برای جلوگیری از کاهش قیمت، محصولات خود را نابود کند، اما به فقرا ندهد.

تفاوت مدیریت دینی با غیردینی

پس نظام مدیریت- و نه علم مدیریت- متاثر از اخلاق و فرهنگ؛ یعنی مبتنی بر باورها و ارزش‌ها است و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها هرچند بی‌دین هستند، ولی به خاطر برخی فرهنگ‌های ملی خود، نظام مدیریتی خاص خود دارند. بنابراین حتی اگر تعریف علم مدیریت را هم از غرب بپذیریم، باز هم می‌توانیم فرهنگ را در مدیریت دخیل بدانیم؛ البته نه در علم مدیریت، بلکه در نظام مدیریتی، برنامه‌های مدیریتی و در تربیت و به‌کارگیری نیروهای مدیریتی.

یکی از تفاوت‌های اساسی میان جامعه دینی و غیردینی در هدف‌ها و انگیزه‌هاست. هدف از تشکیل یک نهاد سیاسی، اقتصادی یا مدیریتی در نظام دینی و غیردینی متفاوت است؛ برخی هدف سود و سلطه دارند و برخی در اهداف خود، ارزش‌های انسانی و الهی را هم در نظر می‌گیرند.

در نظام مدیریت اسلامی، باید همه نهادهای نظام اسلامی تحت اشراف یک مدیریت کلان به هم مرتبط شوند تا همه دستگاه‌ها اهداف عالی نظام را محقق کنند و یا دست‌کم از لطمه زدن به این اهداف، جلوگیری شود.

در تربیت نیرو برای مدیریت نیز افراد باید به گونه‌ای تربیت شوند که علاوه بر اهداف مادی مربوط به سازمان‌های مورد نظر، اهدافی مانند عدالت، ارزش‌های الهی و انسانی را نیز برای کل جامعه در نظر داشته باشند.

متاسفانه عده‌ای از مدیران کشور دلباخته فرهنگ الحادی غرب هستند، حتی زمانی یکی از مسئولین عالی‌رتبه کشور صراحتا لیبرالیسم را اوج تفکر انسانی دانست که بالاتر از آن وجود ندارد! بر اساس این نگاه است که ارزش‌های الهی فراموش می‌شود، خون صدها هزار شهید بی‌ارزش تلقی می‌شود و جانبازی این جوانان پاک ناشی از یک هیجان و جوشش احساسات دانسته می‌شود!

افرادی با این نگاه، طبیعتا هدفشان نیز تنها رفاه و منافع مادی است و مدیریتشان نیز مدیریتی غربی است؛ چرا که اصلا باور ندارند که ارزش‌های دینی باید در جامعه حاکم شود. اینجاست که مدیریت دینی تفاوتش با مدیریت غیردینی مشخص می‌شود. چرا که در مدیریت اسلامی، ارزش‌های اسلامی ملاحظه می‌شود و حتی اگر ارزش‌های اسلامی با برخی از ارزش‌های مادی تضاد پیدا کند، ارزش‌های اسلامی مقدم می‌شود؛ اما بر اساس مدیریت غربی، تمام هم و غم یک مدیر، منافع دنیوی و برداشته شدن تحریم‌هاست تا شاید اجناس ارزان شود و مردم دوباره به او رای دهند.

اهمچنین از جمله راهکارهای مهم در ترویج و تفهیم فرهنگ مهدوی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- نظریه پردازی درباره مهدویت
آموزه های دینی مهدویت دارای دامنه و پیشینه تاریخی است و جزء بنیادی ترین اعتقادات مسلمانان شمرده می شود و در میان دیگر ادیان نیز با عنوان مصلح جهانی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت موضوع مصلح جهانی در میان ادیان، لازم است اندیشمندان با تئوری پردازی و گفتمان ها، نقد و نظرها و نکته سنجی ها و اظهارنظرهای ژرف درباره آموزه مهدویت، به قوّت عملی این موضوع بین ادیانی بیفزایند. خارج ساختن بحث مهدویت از عرضه های سنتی و مهجور، و واردکردن آن در محیط های پژوهشی علمی موجب می شود که مساله مهدویت بر زندگی انسان ها اثر گذارد و آنان را با امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) مرتبط سازد.

2- شفاف ساختن جنبه های شخصیت و حکومت امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)

نوشتن دایره المعارف، دانشنامه، پایان نامه و رساله تحصیلی، ایجاد سایت های قوی، انتشار مجله های تخصصی، فیلم سازی، و آثار ادبی و هنری در این رابطه چاره ساز است. دکترین مهدویت سزاوار آن است که در قالب رمان، فیلم، نمایشنامه، و آثار هنری، در سطح جهان ترویج شود.

3- رشد و اعتلای فرهنگ مهدویت و مفهوم انتظار
در این رابطه بررسی و تبیین روایات و سخنان تاریخی موجود در کتاب های اعتقادی و منابع مهم اسلامی مثمر ثمر خواهد بود. بدیهی است عدم ارائه درست موضوع مهدویت یکی از عوامل مؤثر در گریز اشخاص از مسأله مهدویت، یا نداشتن باور عمیق به امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) هست. وجود پاره ای از سخنان نادرست و بی اساس پیرامون شخصیت آسمانی امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)، موجب شده است که چهره ای غیر واقعی و اسطوره ای از ایشان ترسیم گردد. پس باید کوشش شود که با بررسی تطبیقی روایات و دقت نظر در آن ها، چهره ای معقول و مهربان و روزآمد از امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) ترسیم شود.

4-توسعه فرهنگ مهدویت
در این راستا ایجاد کرسی مهدی شناسی در حوزه و دانشگاه راه گشا است. در تمامی دانشگاه های جهان، برای شناخت افکار اندیشمندان بزرگ کرسی های تدریس و پژوهش وجود دارد و تخصص پاره ای از اساتید، تنها تدریس افکار یک اندیشمند است، به عنوان مثال، برخی استادان در زمینه تدریس اندیشه های ارسطو، تبحر دارند، در کشور عزیز اسلامی ما نیز باید برای هر یک از ائمه اطهار (علیه السلام) از جمله امام مهدی(علیه السلام)، کرسی درس امام شناسی و مهدی شناسی گذارده شود و افرادی پرورش یابند که در زمینه بزرگان هدایت و وحی صاحب نظر باشند.

آموزه مهدویت در طول تاریخ فرهنگ اسلامی همواره مورد توجّه اندیشمندان اسلامی بوده و هیچ آموزه دیگری به اندازه آن از اهمیت برخوردار نبوده است؛ امّا به رغم این اهمیت، به مثابه یک نظریه و راهکار مهم مورد توجّه و دقّت نظر قرار نگرفته است، از این بر اندیشمندان و فرهیختگان است که در این مورد به ژرف اندیشی و فرهنگ سازی بپردازند تا مهدویت آن چنان که شایسته است و در متون دینی سفارش شده، مورد توجه قرار گیرد.

4- لزوم شناخت دشمن و تدارک و مهیا شدن برای مقابله و دفاع در برابر مهدی ستیزان
پس از شناخت و درک وجود دشمنان و معاندان در برابر مفهوم مهدویت و اسلام و آگاهی از فعالیت ها و تلاش های آنان در جهت تخریب فرهنگ مهدویت، آنچه از نظر عقل و دین اسلام لازم و حقیقی است؛ لزوم شناخت دشمن و تدارک و مهیا شدن برای مقابله و دفاع در برابر، آن است. بدین سان به منظور ایجاد آگاهی و بیداری در تمامی انسان ها نسبت به نیاز به امام، نخست بایستی با استفاده از ابزارهای کارآمد، به تبیین ضرورت نیاز به امام و بی مانندی آن پرداخت و دوم آن که نقد و بررسی جریان و نظام های مدعی نجات بشریت، زمینه پذیرش حکومت طیبه مهدوی را بیشتر فراهم می آورد.

ایجاد آگاهی و بیداری مسلمانان و شیعیان نسبت به حقیقت و ماهیت دشمنان اسلام و مهدی ستیزان پس از شناخت ماهیت دشمن و روش ها و اهداف آن ضروری است. بنابراین لازم است تا با ارائه معارف مهدویت به دور از خرافه پرستی و بدعت گذاری، در اندیشه مسلمین و ارائه آن به زبان جهانی و روزآمد، مسلمانان و به ویژه شیعیان را نسبت به حقیقت و ماهیت چالش مهدویت آگاه ساخت.

5- معاد باوری اندیشمندان و عمل گرایی خالصانه
با تکیه بر اندیشه معاد و توجه به تداوم بشریت در دنیای دیگر، می توان فارغ از فتنه ها و فساد انگیزی های دجال و دجال ها ره پویید و به اردوی خداباوران و مهدی یاوران جهان رسید.

توسط تحریریه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.