آیرال خبر،چند سال پیش از شبکه ای ماهواره ای برنامه ای درباره موسیقی پخش شد و مخاطبین بسیاری را به خود جلب کرد. به آن برنامه جدای از نقدهای ارزشی، نقدهای فراوانی وارد بود. اولین مساله سخیف بودن، ابتذال و ضعیف بودن آثار عرضه شده بود. دوم اینکه در داوری ها برای بررسی آثار کمتر نشانی از نقد و بررسی فنی و علمی داشت. و سوم اینکه آن سبک خاص از موزیک ( پاپ) نماینده تمام پتانسیل های موسیقی ما نبود. و البته بسیاری از نقدها و مساله های دیگر. اما برنامه مذکور با تمام این ضعف ها تبدیل به برنامه ای پر مخاطب شده بود. یکی از علل مهم استقبال مخاطبان به این برنامه دقیقا بی سابقه بودن چنین برنامه ای برای ایرانیان و فقدان برنامه ای برای حمایت از نیروهای موسیقی و معرفی آنان در داخل کشور بود. امسال یکی از شبکه های داخلی خودمان دست به تهیه برنامه ای مشابه با نام شب کوک زد که البته باید توجه رسانه ملی به مقوله موسیقی را به فال نیک گرفت. اما درعین حال می توان نقدها و مسایلی را درباره و به بهانه این برنامه مطرح نمود.

اولین پرسشی که میتواند به ذهن برسد این است که رسانه ی ملی در بسیاری از امور فرهنگی چرا اینقدر منفعل عمل می کند؟ با وجود این که در کشورمان نیروهای بسیار با استعداد موسیقی داریم و همین طور در داخل کشور اساتید مشهور و متبحر موسیقی حضور دارند، چرا در تمام این سالها به فکر برنامه ای برای کشف و شناسایی استعداهای موسیقی نبوده ایم؟ تا اینکه شبکه ای مصرفی و مغایر با ارزش های مان چنین برنامه ای تولید کرد و ما نیز پیرو آن شبکه برنامه ای مشابه با ان ساختیم.( بگذریم که خود برنامه این شبکه ماهواره ای تقلیدی از برنامه های موسیقی شبکه های خارجی بود) در واقع انتظار می رود رسانه ملی ما با توجه به وجود سرمایه های فرهنگی فراوان در داخل کشور و اهداف فرهنگی ترسیم شده قدری فعال تر ظاهر شود و صرفا در مقام انفعال و واکنش به برنامه های مبتذل و مصرفی فلان و بهمان شبکه ماهواره ای نباشد. دومین مساله این است که این برنامه می تواست بسیار خلاقانه تر تولید شود اما متاسفانه با اندکی تغییرات جزیی صرفا نسخه ای دیگر از برنامه ی مشابه ماهواره ای است. برای مثال می توان پرسید آیا ضرورتی برای این حد از مشابهت در ساختار برنامه وجود داشت؟ با وجود نقدهای فراوانی که به برنامه ماهواره ای وارد بود و بسیاری آن را مصداق ابتدال و مصرف گرایی در هنر می دانستند به شکل عجیبی نسخه داخلی آن حتی در جزییاتی مانند دکور نیز تقلیدی از آن برنامه بود. بعلاوه میتوان پرسید آیا صرفا موسیقی پاپ می بایست مورد توجه قرار بگیرد؟ ایا براستی جای موسیقی اصیل ایرانی که هم مطابق با ارزش های ماست و هم به لحاظ فنی و هنری از اهمیت بیشتری برخوردار است خالی نیست؟ آیا بهتر نیست افراد جامعه را با سرمایه های فرهنگی و هنری خودمان که بخشی ار تاریخ و هویت ما هستند بیشتر آشنا کنیم؟ هم چنین سبک های متنوع دیگری مثل موسیقی های تلفیقی و گروه ها و افراد گمنامی که به کارهایی اصیل تر و قوی تر مشغولند میتوانست در این برنامه مورد توجه قرار گیرد.

به نظر می رسد نیازمند این هستیم که درباره تلقی مان از موسیقی کمی تجدید نظر کنیم. چرا که با توجه به برخی رویکردها مانند انفعالی که دربالا مشاهده شد می توان چنین برداشت کرد که نگرش کاملا ابزاری نسبت به موسیقی وجود دارد. تو گویی موسیقی صرفا وسیله ای است برای تفریح و سرگرمی و یا ابزاری است برای جذب مخاطب و پر کردن آنتن. اما میتوان گفت که موسیقی قابل تقلیل به تفریح و سرگرمی نیست و جایگاهی رفیع تر از صرف ابزار دارد. برای مثال موسیقی سنتی در سنت اسلامی ایرانی ما دارای جایگاهی بااهمیتی در عرفان و سلوک بوده است. یا اینکه موسیقی میتواند مضامینی غیر از عشق و احساسات روزمره را بازنمایی کند و به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز بپردازد. در واقع شاید برخی گمان کنند که تنها نوع موسیقی، موسیقی لهوی است, یا موسیقی در ذات خود امر لهو و حاشیه ای و مبتذل است.( رویکرد متناقض و عجیب رسانه ملی در قبال نمایش ساز خود موید این نکته است)

در نهایت باید گفت که درسالیان اخیر شاهد تغییرات مثبتی در نگرش به موسیقی در سطح نهادهای فرهنگی و سیاست های مسئولان محترم بوده ایم. چه خوب است که رسانه ملی نیز بتواند در آینده با رویکردهای بهتر و فعالانه تری فعالیت های موسیقیایی کشور را بازتاب دهد و به رونق آن یاری رساند. همچنین رویکرد خلاقانه تر و بومی تری را بجای واکنش و تقلید محض در مسایل فرهنگی و هنری در دستور کار قرار دهد.

فرهنگ وهنر94/8/2

رحیم کاری نو

کدخبر55555

انتهای پیام /

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.