زبان مادری شاخصی برای هویت فرهنگی
پریناز مهاجرانی اسبلی
مددکاروآسیب شناس اجتماعی

کودک با استفاده از زبان مادری اش با والدین، خانواده، نزدیکان و منسوبان، فرهنگ، تاریخ، هویت و دین اش ارتباط برقرار می­ کند. زبان مادری، کودک را با فرهنگ جامعه ای که از آن برآمده است و هویت اش در آن شکل گرفته است پیوند می­ دهد. کودکی که زبان مادری اش را نداند از اثرگذارترین و کارآمدترین ابزاری که می تواند با استفاده از آن در دامان فرهنگ تربیت یابد، محروم می ماند.
زبان مادری ابزار سرآمدی برای انتقال فرهنگ و حفظ علقه های فرهنگی است. کودکی که از فرهنگ و تاریخ اش ناآگاه باشد در هر جای جهان باشد، در وطن یا در محل زندگی دیگر جرئت ورزانه زندگی نخواهد کرد. هر کسی با زبان و فرهنگ اش قد می کشد و احساس سرافرازی می کند. بریده ماندن کودک از زبان مادری اش به گلی می ماند که بدون ریشه در داخل گلدان آبی گذاشته شده است. زبان، انسان را نامیرا می سازد. عمر زبان ها بلندتر از عمر انسان ها هستند.
غفلت رسمی و غیررسمی، عمدی و غیرعمدی خانواده ها و از ایجاد زمینه برای رشد کودک با زبان مادری اش، جفا در حق کودک، فرهنگ و جامعه است. نادیده گرفتن زبان مادری به غایت نادرست است حاصلی جز سست کردن هویت فردی، قومی و ملی نخواهد داشت.
زبان مادری بنیانی برای یادگیری زبان های دیگر

کودکانی که با پیشینه قویی از زبان مادری وارد مدرسه می شوند، غنای زبان مادری آنان سبب می شود مهارت های زبانی زبانِ مدرسه را بهتر و سریع تر بیاموزند. توصیه به آن نیست که کودکان پیش از ورود به مدرسه زبان مدرسه را بیاموزند، بلکه اصرار بر آن است والدین و نزدیکانِ کودک پیش از ورود او به مدرسه برای او داستان های به زبان مادری بگویند و بخوانند. از این رو، وجود منابع گوناگون چاپی به زبان مادری کودک حیاتی است. داستان خوانی و داستان گویی های پیش از مدرسه ضمن رشد دادن و عمق بخشیدن به ریشه های زبان مادری به ایجاد هویت فرهنگی و مانا نگه داشتن بخش اصیلی از فرهنگ یاری می کند. کودکانی که دارای پیشینه غنی ای از زبان مادری هستند پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به همتایان خود نشان می دهند.”
توانایی صحبت کردن به زبانی دیگر مدیون زبان مادری است. کودکی که با ظرافت های زبان مادری خود آشنا باشد، با مهارت های فراشناختی بالاتری برای یافتن راهی برای آموختن زبان دیگر می کوشد. چنین کوشش آگاهانه نتایج شایسته تری را برای یادگیرنده زبانی به جز زبان مادری به ارمغان می آورد. بر خلاف نظر کسانی که زبان مادری را مخل آموختن زبان مدرسه می دادند و اصرار دارند که کودک باید زبان مدرسه را پیش از مدرسه بیاموزد، مهارت های زبانی قابل انتقال هستند. این بدان معنا است که اگر یادگیرنده ای در زبان اول توانا باشد برای یادگیری زبان دوم از آموخته های زبان اول بهره خواهد جست. این پدیده درست مانند، مهارت های ظریف هنری یا غیره است. کسی که نخست ساز دوتار را آموخته است حتمن برای آموختن سه تار، تار و گیتار مهارت های پایه ای خود را به کار خواهد گرفت. بدین سبب نمی توان و نباید گفت، برای آموختن گیتار نباید کسی پیشتر هیچ سازی را بیاموزد.

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.