به گزارش آیرال خبر، تبریز پس از مدت ها خندید!

خنده ای به وسعت آذربایجان و 35 میلیون تورکی که از شادی اخم هایشان باز شده بود.
بی شک همه ی تورک های آذری احساس غرور و شعف می کردند، غروری که در سایه ی تلاش جانانه و خستگی ناپذیر مهران حاتمی و شاگردانش به دست آمده بود.
دیروز سالن شهید توانای تبریز میزبان پنجمین و آخرین دیدار فینال ماراتن گونه ی شهرداری تبریز و مهرام تهران بود.
ماراتونی که از هفته گذشته آغاز شده بود و همچنان ادامه داشت.
بازی با برتری بی چون و چرای میزبان آغاز و پس از تلاشی سه ساعته با پیروزی 85 بر 73 آنها پایان یافت تا میلیون ها هوادار تبریز غریو شادی سر دهند.

انگار همه منتظر یک فرصت بودند تا لبخند بزنند! و بالا بردن جام قهرمانی آنهم در تبریز می توانست بهترین بهانه باشد.
نمایش قدرتمندانه شهرداری تبریز باعث شده بود تا همگان احساس غرور کنند و به داشتن چنین تیم قدری ببالند.
همه شاد بودند و فریاد شادی سر می دادند. حتی مدیرعامل سازمان ورزش شهرداری تبریز هم همپای تماشاگران به شادمانی میپرداخت و خبری از رفتارهای “مدیرگونه” و “ریاست مآبانه” نبود. شاید برای اولین بار بود که یک مدیر ارشد پا به پای مردم شادی می کرد و ابایی از این کار نداشت.
انگار مدیرعامل آمده بود تا تابوشکنی کند و چه زیبا هم از عهده ی این کار برآمد.

دکتر رحیمی خودش یکپا “هوادار” بود و “متعصبانه” با خیل هواداران تیمش به شادمانی میپرداخت، چیزی که پیش از این سابقه نداشت!
دیروز خیلی ها آمده بودند… از اعضای شورای اسلامی شهر گرفته تا مدیرعامل پیشین تراکتور سازی (ناصر شفق)
از قهرمان ارزنده دو و میدانی آسیا (سجاد هاشمی) تا ” حسین و رسول خطیبی”!

اما جای خالی وزیر ورزش بدجوری دیده میشد. شاید هم وزیر محترم کاری واجب تر از اهدای جام قهرمانی داشت که به تبریز نیامده بود اما چه باک که تبریزی ها سنگ تمام گذاشتند.

انگار همه تشنه ی بالا بردن جام بودند. جامی که در جمعه سیاه از آنها گرفته شده بود و حالا منتظر بودند تا “آسمان خراش ها”ی دوست داشتنی عطش آنها را سیراب کنند.
یاد جمعه سیاه و آن تساوی دردناک افتادم! عجب روز تلخی بود!

“قیچی کردن” تور سبد از جمله صحنه های زیبایی است که همیشه در فینال رقابت های لیگ بسکتبال در همه ی جهان رخ می دهد و چه زیبا بود تماشای این صحنه در تبریز آنهم توسط بلندقامتان شهرداری تبریز!
حالا به اینها، بالای سکوی قهرمانی رفتن بازیکنان را اضافه کنید تا بیشتر با حال و هوای کسانی آشنا شوید که سرمستانه شادمانی و پایکوبی می کردند و سر به آسمان افتخار میساییدند.
برگزاری منظم و جذاب مراسم اهدای مدال ها و کاپ قهرمانی و نایب قهرمانی یکی از نقاط قوت دیگری بود که علیرغم ازدحام و شلوغی اولیه ی میدان بازی بسیار جلب توجه میکرد.
آتش بازی و نورافشانی آنهم در سالن حقیر شهید توانا چنان زیبا و چشمنواز بود که سرفه های تماشاگران از استنشاق دود های حاصله هم نتوانست از زیبایی های این مراسم بکاهد.

گریه های یکی دو تن از بازیکنان جوان مهرام تقابل همیشگی “خنده و گریه” در ورزش بود که بازهم صحنه هایی دراماتیک خلق کرد.
یادی هم کنیم از رفتار نه چندان مناسب برخی از عوامل نیروی انتظامی که رفتاری دور از شان این نهاد داشتند و برخوردهای گاه هیستیریک شان سوهانی بود بر اعصاب کسانی که سعی در انجام وظایف محوله شان داشتند. شاید برگزاری کلاس های توجیهی برای عوامل انتظامی حاضر در مسابقات اجتناب ناپذیر باشد و بایستی آنها توجیه شوند که فقط آنها “انجام وظیفه” نمی کنند و اصحاب رسانه هم “انجام وظیفه” می کنند!
دوست ندارم این حاشیه نگاری را با این بدرفتاری ها تلخ کنم و از شیرینی قهرمانی کم کنم. پس در فرصت و مجال دیگری به این موضوع خواهم پرداخت.
برگردیم به نکات شیرین…

حالا تبریز به حکومت مهرام و پتروشیمی دو قهرمان همیشگی و سنتی لیگ برتر بسکتبال نقطه پایانی گذاشته است و این می تواند افتخاری بس بزرگ برای تیمی باشد که پیش از این کسی روی آنها حساب باز نکرده بود.
و یک نکته را هم یادآوری کنم که دیروز هیچ تماشاگر و عکاس و خبرنگار زنی به سالن نیامده بود تا همه چیز خوب و بدون حاشیه برگزار شود! انگار فقط در پایتخت بانوان می توانند بازی ها را تماشا کنند، خبر و گزارش بنویسند و عکاسی کنند! در فرصتی دیگر به این موضوع هم خواهیم پرداخت.
ولی هرچه بود تبریز دیروز خندید و این خنده چه زیبا و به یادماندنی است. به امید روزی که تبریز بازهم بخندد…
عکس ها: آیدین بخشعلی پور و مهرداد نوع بشر

توسط سردبیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.